شرح روزه – حضرت آقای حاج دکتر نور علی تابنده «مجذوبعلیشاه» | قسمت دوم

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

حق روزه – حضرت آقای حاج دکتر نور علی تابنده «مجذوبعلیشاه» - قسمت دومدر این بخش رساله حقوق، یک یک عبادات را ذکر می فرمایند که قبلاً (حقّ الصَّلاة)حق نماز را بیان کردیم، حقّ روزه قسمتی گفته شد و خواندیم. در این زمینه در کتاب مجمع السعادات هم فصلی راجع به نماز هست که مقداری از آن در واقع در ذیل فرمایشات حضرت سجّاد (ع) است. در آنجا فرموده اند در عباداتِ انسان در واقع بیشتر توجّه بر این بوده است که انسان هنگامی که عبادت می کند، عبودیّت خودش را به درگاه خداوند ابراز کند و آن منطبق با قواعد و قوانینی باشد که خداوند در جهان آفریده است .خداوند در همه موجودات به نحو تکوینی خلع و لُبس قرار داده است، در انسان هم به نحو فطری است و این امری ارادی نیست، یعنی هر لحظه انسان لباسی را ترک می کند و لباس جدیدی را می پوشد، خلع می کند یعنی ترک می کند و به لباس جدید ملبس می شود، این خلع و لُبس است. خلع یعنی چیزهایی را از خودش طرد کند؛ لُبس یعنی چیزی (لباس جدیدی) را بپوشاند. روزه و نماز، از حیث تشریعی مظهر این دوتاست. روزه یعنی مقداری از چیزهایی که توجّه می کند و مال خودش و در اختیارش است، آنها را رها کند. لُبسِ آن، نماز است؛ یعنی مثلاً همه ی فعالیت ها و کارهایش را انجام می دهد و غرق در کارهای دنیاست ولی موقع نماز که می شود، می ایستد و از این دنیا می رود، در واقع لباس جدیدی می پوشد. برای روزه هم فوایدی گفته اند، البته چه فایده داشته باشد و چه فایده نداشته باشد، چون گفته اند روزه بگیر بر حسب شرایطی که گفته اند ما روزه می گیریم. البته در آن شرایط فرموده اند اگر برای سلامتی انسان مضرتی داشته باشد، نباید روزه بگیرد و باید آن مضرّت را به حداقل برساند؛ برای اینکه زنده و سالم بماند و از سایر عبادات بهره ببرد. در واقع، خودِ این هم موهبتی و مرحمتی است که فرموده اند و در بسیاری از موارد، از روزه معاف کرده اند.

بعد فرمودند که صُومُوا تَصِحُّوا [بحارالانوار، ج ۵۹ ، ص ۲۶۷.]، روزه بگیرید تا سلامتی را بازیابید و سلامت باشید. نه اینکه مریض که هستید روزه بگیرید بلکه روزه بگیرید برای اینکه دچار بیماری های بعدی نشوید. این یک مصلحت خیلی ساده است که برای امثال ما که فکر و دیدمان پایین است، بیان کرده اند و تمام مقرّراتی هم که وضع کرده اند، در واقع برای همین خلع است.

فرموده اند که روزه به منزله ی پوشش و سپری است که تو را از آتش جهنم حفظ می کند و چون در قرآن هم بارها ذکر شده، برای هر یک از اعضای انسان هم مسئولیتی جداگانه قائل شده اند و حتّی بنا به بعضی تفسیرها، برای مسائل و برای غیر اعضای بدن و موضوعات معنوی هم مسئولیت جداگانه ای قائل شده اند. مثلاً می فرمایند: إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا(اسراء/۳۴)، خود عهد و پیمانی که بستی و باید انجام بدهی، خداوند به آن عهد، شخصیت می دهد و می پرسد: انجام داده شد یا نه؟ اعضای بدن هم همینطور. در آیه دیگری اعلام می کند که اینها مسئولند و می فرماید: وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ‌ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا (اسراء/۳۶) دستوری می فرماید که با خیال چیزی را پیروی نکنید؛ برای اینکه گوش و چشم و دل نزد خداوند مسئولند. یا جای دیگر می فرماید که اعضاء به کارهایی که کرده اند شهادت می دهند. بعد آن شخصی که خدایی نکرده گناهکار باشد، تعجّب می کند و می پرسد: لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا (فصلت/۲۱)، چطور شد شما علیه ما شهادت دادید؟ آنها جواب می دهند: همان خداوندی که به هر کسی بخواهد نطق می دهد، همان خداوند به ما نطق داد که ما شرح خودمان را بیان کنیم.[ فصلت/۲۱] البته ما چون در این عالم زندگی می کنیم ، تصور می کنیم که خداوند نطق می دهد؛ یعنی به چشم ما یک زبان اضافه ای می دهد که حرف می زند. از خود دیدن هیچ چیز نزد خداوند مستور نیست. این هم که شهادت می دهند، برای این است که خودِ گناهکاراگر خدایی نکرده گناهکار است بفهمد تمام اعضایش مسئول است .حالا می فرمایند روزه مثل سپری است که هم خودت، فؤادت، زبانت ، گوشت، چشمت و شکمت را و فَرْجِک، همه اینها را از آتش جهنم حفظ می کند. هر کسی روزه را ترک کند، یعنی روزه ای را که با شرایطش بر او واجب است ترک کند (نه روزه ای که مریض یا مسافر است و نباید روزه بگیرد و در آن حالت بر او واجب نیست)مثل این است که این سپر را شکسته و سپر را پاره کرده است. آن پرده، آن پوششی که روی این را پوشیده بود تا او را از آتش حفظ کند، آن پوشش، آن سطح را، آن حجاب را پاره کرده است.

روزه هم از لحاظ بدنی و هم از لحاظ روحی این فواید و این حکمت ها را دارد که به اصطلاح، معنای این را تفهیمِ ما می کند. وقتی انسان خودش را از مشتهیات نفسانی اش منع می کند برای مثال غذای خوبی می بیند، گرسنه هم هست و عمداً نمی خورد، چون روزه است ،این برایش تمرینی است که بتواند خودش را از آنچه عقل و منطقش او را منع کرده، حفظ کند؛ برای اینکه بطور فطری و غریزی ، آدم گرسنه وقتی غذا می بیند، راغب است بخورد امّا وقتی روزه است علی رغم این رغبت، این کار را نمی کند. یا همینطور که اینجا فرموده اند، زبانش، چشمش و گوشش را از آنچه اینها راغبند، حفظ می کند ؛ یعنی اراده ی خودش را که مخلوق خداوند است، زیرا آن اراده هم مخلوق خداوند است. وقتی خداوند فرمود: إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْ‌ضِ خَلِيفَةً (بقره/۳۰)، مقداری از قدرت های خودش را به این بشر می دهد. یکی هم اراده است، البته اراده ی ما هم بر حسب اراده ی خداوند است، امّا به خود ما این اراده و اجازه را داده که تصمیم بگیریم. وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ (انسان/۳۰)، ما هیچی نمی خواهیم جز آنچه خدا اراده کرده باشد. نه اینکه ما می دانیم خدا کیست؟ چه اراده کرده؟ اصلاً خداوند طوری خلق کرده که آنچه ما می کنیم، آن چیزی است که مورد اراده ی خداست؛ یعنی بر خلاف اراده ی خداوند تصمیمی نمی توانیم بگیریم.

آن که گفت: «چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد»، یعنی مرادِ من، همان چیزی است که خداوند خواسته است. اگر بر فرض محال چرخ (گردشِ روزگار) بر خلاف مراد من که عین مراد خداوند است بگردد، چرخ را بر هم می زنم. در قرآن هم آمده که خداوند بعد از آنکه آسمان و زمین را خلق کرد و بر عرش مستوی شد، به اینها گفت :طوْعاً تسلیم می شوید و ارادت می آورید یا به اکراه، أَوْ كَرْ‌هًا (فصلت/۱۱)، یعنی مجبورتان کنم؟ می گویند: ما با کمال میل اطاعت می کنیم. بنابراین هر چه می چرخد، هر چه هست، اراده ی الهی است. امّا به انسان ها نمایندگی داده است که بر حسب اراده ی خودشان هم تصمیماتی بگیرند. و روزه، این اراده را قوی می کند؛ یعنی از قدرتی که خداوند به انسان داده است، انسان می تواند حداکثر بهره را ببرد انشاءالله.

*از مجموعه جزوات شرح رساله حقوق – (قسمت اول – جزوه بیست و چهارم)
**جلسه فقری شب جمعه، تاریخ ۲۱/۲/۱۳۸۵ هـ.ش