روزشمار اعتصاب غذا در بدن اعتصاب کننده؛ خطرات و هشدارهای پزشکی

روزشمار اعتصاب غذا در بدن اعتصاب کننده؛ خطرات و هشدارهای پزشکیبا یاد از برادران دربندمان کسری و صالح عزیز که بیش از ۷۸ روز است در اعتصاب غذا هستند.
آن‌ها بیشتر از ۷۸ روز است که جانشان را پرچم اعتراض خود به بی‌عدالتی‌هایی کرده‌اند که بر خود و وکلای دراویش می‌رود. در این روزهای سخت، از دست ما این بر می‌آید که صدای اعتراض آن‌ها را بلند آوازه‌‌تر کنیم و امیدوار باشیم که بدن نه چندان قدرتمندشان در برابر این سختی تاب بیاورد. ما دور از آن‌ها، روز‌ها را می‌شماریم و امیدواریم که در یکی از این روز‌ها، خواسته‌هایشان عملی شوند و آن‌ها سالم و پایدار از این ماجرا بیرون بیایند. شمردن روزهای یک اعتصاب غذا وقتی صورتی واقعی‌تر به خود می‌گیرد که بدانیم در این روز‌ها و ساعت‌ها که ما تنها شمارندهٔ آن هستیم در بدن شخص اعتصاب کننده چه می‌گذرد. ساعت‌های اول پس از صرف غذا، بدن قند اضافی را به صورت گلیکوژن در کبد ذخیره می‌کند و بعد به تدریج در صول ساعت‌های بعد از آن استفاده می‌کند. این ذخیره حد اکثر چند ساعت پس از صرف آخرین غذا به پایان می‌رسد. پس از آن بدن شروع به سوزاندن چربی و قند خون می‌کند؛ بنابراین قند خون افت می‌کند و شخص گرسنه ممکن است چشمانش سیاهی برود و احساس ضعف و گرسنگی کند. این تازه روز اول است؛ و در یه روزهٔ معمولی هم اتفاق می‌افتد.
اگر در پایان روز اول، هم‌چنان غذایی نرسد، چربی‌ها و پروتئین‌های بدن به عنوان سوخت مورد استفاده قرار می‌گیرند. پروتئین‌ها به قند تبدیل می‌شوند و چربی‌ها آرام آرام از محل ذخیره به درون خون آزاد شده و می‌سوزند. در آغاز این دوره، فشار و نمک خون (سدیم خون) بالا می‌رود تا انرژی به سلول‌ها برسد.
پس از روز اول، فرد رنگ پریده می‌شود؛ نفس بوی استن می‌دهد (بوی شیرین) و چشم‌ها گود می‌افتند. شخص دچار سردرد می‌شود و نیرویش بیشتر تحلیل می‌رود.
اگر ذخیره چربی بیشتر باشد، شخص این دوره را بهتر تحمل خواهد کرد؛ چرا که چربی‌های ذخیره شده در روز دوم و سوم مهم‌ترین منبع انرژی است. از روز دوم به بعد، شخص شروع به از دست دادن وزن می‌کند؛ چون پروتئین عضلات و چربی ذخیره شده برای مصرف انرژی سوزانده می‌شوند. بعد از روز سوم، احساس گرسنگی مفرط از بین می‌رود. چربی و پروتئین بر خلاف قند به طور کامل سوزانده نمی‌شوند، بنابراین مواد سمی حاصل از سوزاندن ناقص در خون جمع می‌شوند. به اصطلاح، از روز سوم به بعد، بدن خود را مصرف می‌کند و به جایش سم تولید می‌کند. اگر شخص آب هم نخورد، همین مواد سمی در پایان هفته اول منجر به مرگ می‌شود. اما با خوردن آب، مواد سمی تا حدی از طریق ادرار دفع می‌شود و بعد از هفته اول بدن هم چنان می‌تواند انرژی خود را به بهای سنگین از دست دادن پروتئین‌های عضلات، کبد و چربی‌ها تأمین کند. در پاسخ به تولید و تجمع سم، بدن پرانرژی می‌شود. شخص هیجان‌زده است، تحرک زیاد می‌شود و تمایل به فعالیت ایجاد می‌شود. این وضعیت می‌تواند تا مدتی ادامه یابد، تا زمانی که ذخایر بدن کاملا مصرف شوند.
بین ده تا بیست روز پس از اعتصاب غذا این وضعیت به پایان می‌رسد و با اتمام ذخایر، ویرانی نهایی و ضایعات غیر قابل برگشت آغاز می‌شوند. عضلات از دست رفته‌اند و قدرت تحرک وجود ندارد. خستگی، بی‌حالی و ضعف شخص را فرا می‌گیرد. فرد دیگر نمی‌تواند درست فکر کند، یا به آسانی حرکت کند. با اختلال عمل مغز، فرد دچار توهم و فراموشی می‌شود و بعد از حدود یک ماه، آسیب به مغز می‌تواند بازگشت ناپذیر باشد. کوری، ناشنوایی، دو بینی، سرگیجه از عوارض دیگر این دوره‌اند. ایمنی بدن مختل می‌شود و عفونت‌ها به آسانی شخص را مبتلا می‌کنند. با باقی ماندن در این وضعیت برای چند روز، کلیه، کبد و مغز به نوبت به صورت غیر قابل بازگشت از کار می‌افتند و مرگ فرا می‌رسد.
اگر در این دوره اعتصاب غذا شکسته شود، خوردن غذا بدون احتیاطات لازم خود می‌تواند خطرناک باشد. چرا که با مصرف غذا به صورت ناگهانی، مواد سمی به سرعت در بدن تجمع می‌یابد و بدن با توجه به ضعف، قدرت پاکسازی ندارد.
اما اتفاقی که در بیشتر موارد برای زندانیان اعتصاب کننده می‌افتد انتقال آن‌ها در اثر بی‌هوشی یا بی‌حالی به بهداری و تزریق سرم‌های قندی و نمکی است که می‌تواند تا حدی عواقب را به تاخیر بیندازد، هرچند نمی‌تواند به کلی از آن جلوگیری کند. همان‌طور که می‌بینیم کسری و صالح عزیز بیش از ۷۰ روز است که به اعتصاب خود ادامه داده‌اند. تغذیهٔ اجباری نیز از روش‌هایی است که در زندان برای شکستن اعتصاب غذای زندانی از آن استفاده می‌شود که به شدت خشونت‌بار است ولی منجر به به تاخیر افتادن برخی مراحل اضمحلال بدن می‌‍‌‌شود.
در واقع زندانبانان بیشتر از آنکه به فکر چرایی اعتصاب غذا و یا یافتن راه حل و دادن به پاسخ به زندانی اعتصاب کننده باشند بر آنند که با طولانی‌تر کردن دورهٔ اعتصاب او را از عمل خود منصرف کنند. کاری که در بسیاری موارد پاسخگو نیست و منجر به مرگ زندانیان می‌شود. نمونه‌هایی از این دست در جهان زیاد بوده‌اند که از جمله مشهور‌ترین آن‌ها می‌شود به بابی ساندز ایرلندی و یا هدی صابر اشاره کرد.

مدیر وبلاگ درویشان بندرعباس