در تاریخ 11/12/86 پیش عده ای به اصطلاح پژوهشگر با ارسال نامه ای به مدیریت مرکز مطالعات ادیان و مذاهب در قم خواستار عدم استفاده آن مرکز از چهره علمی و شاخصی همچون دکتر شهرام پازوکی، به علت گرایش به تصوف، شده بودند.
در تاریخ 11/12/86 پیش عده ای به اصطلاح پژوهشگر با ارسال نامه ای به مدیریت مرکز مطالعات ادیان و مذاهب در قم خواستار عدم استفاده آن مرکز از چهره علمی و شاخصی همچون دکتر شهرام پازوکی، به علت گرایش به تصوف، شده بودند.
اما در مورخه 13/11/86 روابط عمومی آن مرکز با ارسال نامه ای محکم و قاطع علاوه بر جوابگویی به ایشان ، نقشه های تفرقه آمیز این گروه متحجر را نیز، در به هم زدن نظم جامعه، نقش بر آب کرد.
سایت مجذوبان نورخوشحال است که علیرغم فشارهای همه جانبه بر عرفان و تصوف اصیل اسلامی هنوز هستند کسانی که می توانند جلوی این قشری گری و کوته نظریها را بگیرند.
در ادامه متن نامه و جوابیه مرکز مطالعات ادیان و مذاهب خواهد آمد:
متن نامه چند به اصطلاح پژوهشگر:
مركز مطالعات وتحقيقات اديان ومذاهب قم به پايگاهي براي نشر افكار فرقه صوفي گنابادي تبديل شده است.
به گزارش رجانیوز، علاوه بر تدريس یکی فعالان وتئوريسين هاي اين فرقه در اين مركز، فصلنامه هفت آسمان ارگان رسمي اين مجموعه نيز به تريبوني براي نشر عقائد يكي از فرقه هاي صوفي مخالف جمهوری اسلامی تبديل شده است.
بنا بر این گزارش، دكتر شهرام پازوكي از بزرگان فرقه صوفي گنابادي که نفوذ خود را در اين مركز با نوشتن برخي مقالات آغاز کرد و سپس به عنوان استاد نیز به تدريس در این مجموعه پرداخت. وی به تازگی به عضويت شوراي علمي فصلنامه در آمده است. همچنین مطالب یکی دیگر از فعالان این فرقه بنام دکتر"ح-ت" نیز در این فصلنامه منتشر می شود.
هر چند آزاد انديشي وطرح مباحث علمي مي تواند در بسياري از امور راهگشا باشد ولي اگر قرار باشد به نام روشنفكري تخريب تشيع وبزرگان شيعه انجام گيرد وبه بهانه هاي مختلف اجازه نقد اين سخنان نيز داده نشود يقينا شبهاتي را بر مي انگيزد وباعث نگراني بسياري از متدينين خواهد شد.
گفتنی است مركز مطالعات اديان ومذاهب قم با مديريت حجت الاسلام سيد ابوالحسن نواب اداره می شود.
در ادامه نقد جمعي از پژوهشگران حوزه تصوف وعرفان (جواد محرابي، ابراهيم لشني زند، سيد رضا سجادي، وحيد حاجي آقا زاده وعلی گودرزی) بر دیدگاههای منتشر شده در فصلنامه هفت آسمان از سوی دکتر پازوکی آمده است:
پازوكي در اكثر مقالات وگفتگوهاي خود در فصلنامه هفت آسمان به صورت غير علمي به منتقدين تصوف حمله می کند. وی در شماره 35 اين فصلنامه در پاييز 86 در مورد نقدي كه از جانب يكي از محققين حوزه تصوف بر مقاله او وارد شده، مي نويسد:
«درباره نقد اوّل اصولاً سخنى نمى گويم چون آن را نقد -به معناى دقيق لفظ نمى خوانم- بلكه يكى از آورده هاى سيل گل آلودى مى دانم در مسير تخريب بنياد محكم تصوّف و عرفان كه در بهترين حالت مى خواهد آن را فقط در موزه تاريخ گذشته ايران اسلامى نگاه دارد و از دوره معاصر حذف كند. اين سيل برآمده از طوفان هايى است كه بادهاى دبورى آن را ايجاد مى كند و هر از گاهى به سمت نگارنده نيز هدايت مى شود. به قول مولانا:
فكر كان از مشرق آيد آن صبا است *** و آنك از مغرب دبور با وبا است
از ديگر آورده هاى گل آلود اين سيل، چاپ سفارشى ده ها كتاب و مقاله بر ضد تصوّف است كه با مضامين تكرارى از نويسندگان و ناشران عمدتاً ناشناس روانه بازار كتاب و مطبوعات مى شود.»
نگاهي به آثار منتشر شده توسط پازوکی در انتشارات حقيقت كه وی مدير مسئول آن است، نشانگر سفارشي بودن چاپ كتابهاي فرقه صوفيه گنابادي است. چاپ دهها كتاب ومقاله و تجديد كتب قديمي اين فرقه با طرح القاب وعناويني عجيب براي اقطاب آن از همين مقوله است.
در شماره يازدهم اين فصلنامه مجموعه مكاتبات حجت الاسلام محمد مرداني و سلطان حسين تابنده یکی از اقطاب فرقه گنابادي منتشر شد. معمولاً در مورد مكاتبات رويه منصفانه اين است كه اجازه دهند بدون داوري و يكجانبه گرايي، مخاطب، خود به قضاوت درباره قوت وضعف ديدگاههاي طرفين بپردازد. اين در حاليست كه در شماره چهاردهم اين فصلنامه، دکتر پازوكي به نقد مكاتبات حجت الاسلام مرداني پرداخته واز اينكه القاب فرقه اي قطب در روي جلد فصلنامه چاپ نشده بر آشفته شده و مي نويسد:
«در نگاه اوّل، اگر شخص نداند كه "سلطان حسين تابنده" كيست، خيال مى كند، يك شخص عامّى و يكى از افرادِ بى هويّتِ اجتماعى است كه احتمالا مكاتباتى با يكى از فضلاى بنام، "حجّت الاسلام مردانى" كرده است، ولى وقتى به ص 151 نشريه مراجعه مى كنيم، مى بينيم كه ايشان بزرگِ سلسله فقراى نعمت اللّهىِ گنابادى است كه قديمى ترين و -اكنون در ايران- بزرگترين و پرجمعيت ترين سلسله صوفيّه است. و تعجّب خواننده هنگامى افزون مى شود كه مى بيند، بنابر منابعِ مذكور در خودِ هفت آسمان درباره ايشان از جمله كتاب خورشيد تابنده، جناب حاج سلطان حسين تابنده گنابادى علاوه بر جنبه عرفانى و مقام ارشاد طريقتى و قطبيّت سلسله، از علما و داراى چندين اجازه روايت و اجتهاد از جمله از جانب مرحوم آيت الله كاشف الغطاء هستند و تأليفات متعدّدى (حدود 20 جلد) در تفسير، فقه، فلسفه، كلام و حتّى تاريخ و جغرافيا دارند و مثلا كتاب تجلّى حقيقت در اسرار فاجعه كربلا را كه تفسير عميق عرفانى بر فاجعه كربلاست، در سن 16 سالگى نوشته اند.[1]
وی سپس می افزاید: «ولى وقتى در عرف، اين قبيل القابْ دلالتهاى خاصِّ خود را دارد، حقّ آن بود كه در روى جلد هفت آسمان اين مطلب درخصوص جناب آقاى حاج سلطان حسين تابنده رضاعليشاه كه لااقل فضل علمىِ ايشان، نزد اشخاص منصف و بى غرض، محرز است، نيز رعايت مى شد. البتّه برخلاف روى جلد در داخل هفت آسمان در مقدّمه مندرج بر اين مكاتبات، اين مسأله رعايت شده و از اين حيث بايد از مسئولان نشريه تشكّر كرد كه به انصاف و بدون پيش داورى عاميانه، رفتار كرده اند.»
با این حال، این مسئله قابل داوری است که آیا این نوشته، مطلبی علمي است يا صرفاً تبليغاتي براي فرقه گنابادي محسوب مي شود.
نكته جالب اينجاست كه پاسخ آقاي مرداني هيچ گاه منتشر نشد و دست اندركاران فصلنامه مدعي شدند كه مطالب را جهت مطالعه به آقاي پازوكي داده اند!
ایراد به مقام معنوی نواب اربعه
پازوکی در گفتگویی با عنوان "نسبت دين وعرفان" نواب اربعه حضرت ولي عصر(عج) را مورد نقص وايراد غير منصفانه قرار داده وسعي مي كند بدون ارائه سند، نيابت عده اي از اهل سنت براي ائمه (ع) را اثبات نماید: «امّا نواب، به نظر بسيارى از مشايخ صوفيه، با اين كه اشخاص جليل القدر و معتمد امام بودند اما مقام معنوى نداشتند، بلكه تنها واسطه ظاهرى بودند و وكالت در اخذ هدايا يا وجوهات و از اين قبيل داشتند. آنها حتى جنبه علمى و فقهى خاصى هم نداشتند و لذا از نظر نقل حديث هم اين مسئله مشهود است.»[2]
ارائه دلائل و مدارک ضعیف و غیر علمی در اثبات قطبیت
وی در پاسخ به سئوالي در اثبات سند قطبيت سران صوفيه واجازه آنها از ائمه به عنوان نائب مي گويد:
«اولا از كجا مى دانيم كه اجازه نگرفتند! چنان كه خود بزرگان سلسله معروفيه مى گويند كه جانشينان شيخ معروف كرخى مورد تأييد امام زمان خودشان بوده اند.
ثانياً اساساً ما اطلاعات كمى از ائمه بعد از امام رضا(ع) در دست داريم. در مفاتيح الجنان در قسمت دعاهاى ايام هفته و اينكه هر روز هفته متعلّق به امامان است، داستان مفصّل دشوارى ملاقات يكى از شيعيان با امام هادى(ع) نقل شده كه به وضوح حاكى از شدّت اختناق و عدم ارتباط ظاهرى با ائمه اخير است. در اين مقطع زمانى، امكان ارتباط علنى تقريباً منتفى يا خيلى محدود بوده است؛ چنان كه احاديث كمى از آن ائمه نقل شده است.»[3]
اين ادعا را ساير فرق صوفيه نیز دارند وبرخي از آنها خود را ادامه امامت وبرخي خود را نواب ائمه در عصر غيبت مي دانند. در حاليكه روايات بسيار زيادي در رد صوفيه از ائمه بزرگوار شيعه نقل شده است.
شيخ مفيد (ره) روايتي طولاني از امام هادي عليه السلام در ذم صوفيه مطرح مي نمايد. در قسمتي از اين روايت آمده است:
در همان موقع يكي از اصحاب آن حضرت عرض كرد: «و إن كان معترفاًبحقوقكم؛ اگر چه آن كس به حقوق شما اقرار داشته باشد؟» حضرت نگاه تندي به او كرد و فرمود: «دَع ذا عنكَ مَنِ اعْتَرَف بحقوقنا لم يذهب في عقوقنا أما تدري انّهم أخسّ طوائف الصّوفية والصّوفية كلّهم من مخالفينا و طريقتهم مُغايرة لطريقتنا وإن هم إلاّ نصاري و مجوس هذه الامّة اُولئك الّذين يجهدون في إطفاء نور الله والله يُتمُّ نوره و لوكره الكافرون؛ اين سخن را ترك كن! [مگر نميداني] هر كس حق ما را بشناسد، مخالفت امر ما نميكند؟ آيا نميداني ايشان پستترين طوائف صوفيه ميباشند و تمام صوفيان مخالف ما هستند و طريقه آنها [باطل و] برخلاف طريقه ما است و اين گروه، نصارا و مجوس اين امّت هستند و آنان سعي در خاموش كردن نور خدا (محو اسلام) ميكنند و خداوند نور خود را تمام ميكند، هر چند كافران خوش ندارند»[4]
تعریف شیعه به نقل از دکتر پازوکی
از همه عجيب تر اينست كه پازوكي براي شيعه نمودن سران صوفيه كه اكثر آنها تا عصر صفويه از اهل سنت بوده اند، سعي مي كند تعريف شيعه را عوض نمايد. وي مي گويد: «عرض كردم كه اگر حقيقت تشيع را به معناى قبول ولايت بگيريم نه قبول مذاهب شيعى بعينه، شيعه كسى است كه قائل به ولايت على(ع) باشد. در اين صورت اينها شيعه اند، اما در احكام فقهى ممكن است مثلا بنا بر تقيه در احكام به نحو ديگرى رفتار كنند كه به مذهب شافعى نزديكتر باشد يا اين كه لااقل در مورد خودشان به اجتهاد رفتار كنند. پس نمى توان در طريقت و تصوّف كسى مثل مولوى را شافعى يا حنفى خواند; چون مقسم شافعى يا حنفى بودن فقه است نه تصوّف.»[5]
اعتقاد به پلورالیسم
متاسفانه وی با آزادي عملي كه در اين فصلنامه دارد، انديشه صراطهاي مستقيم را طرح نموده ومي گويد: «اما در اين كه بقيه اديان در دوره خويش صراط مستقيم بودند و اكنون هم صراط هستند نمى توان ترديد كرد. تا وقتى كه يك دين ريشه در عالم قدس دارد، مى تواند راه محسوب شود و نمى توان گفت كه ديگر راهشان كاملا بسته شده است. و فروغى ندارند ولى مانند ستاره اى مى مانند كه عمرش به سر آمده و خاموش شده ولى هر از گاه سوسويى مى كند.»[6]
اين ادعا در حالي مطرح می شود كه قرآن به صراحت اين نظريه را رد نموده و مي فرمايد:
(ومن يبتغ غيرالاسلام دينا فلن يقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرين )آل عمران /85
و (ان الدين عنداللّه الاسلام ) آل عمران /19
اين مطالب انحرافي گوشه هايي از افكار وانديشه هاي آقاي پازوكي است كه در اين مركز منتشر مي شود. بماند اينكه به يمن همين حضور برخي از نيروهاي مركز جذب آقاي پازوكي شده وهمنوا با ايشان در فصلنامه عرفان ايران، ارگان رسمي فرقه گنابادي قلم مي زنند!
تطهیر متصوفه با انتساب برخی از علماء به نام تصوف
دکتر پازوكي در نوشته هاي مختلف سعي دارد بزرگان شيعه همچون امام خميني (ره) وعلامه طباطبايي وملاصدرا را صوفي ومدافع تصوف معرفي نمايد.
اما واقعیت چیست؟
علامه طباطبايی می فرمايد:
«صوفيه براى سير و سلوک، آداب و رسوم خاصى را که در شريعت وجود نداشت، به وجود آوردند و راههاى جديدى را پيوسته به آن افزودند و شرع را کنار گذاشتند. تا اينکه به جايى رسيدند که شريعت را در يک طرف ديگر قرار دادند و در محرمات غوطهور شدند و واجبات را ترک کردند و در نهایت به تکدىگری و استعمال بنگ و افيون روی آوردند. اين حالت، آخرين حالت تصوف است که مقام فنا ناميده مىشود.»[7]
امام خميني عارف بي نظير قرن معاصر پس از بحثي در مورد حكيم وعارف می فرمايند: «آن كه خود را مرشد و هادي خلايق مي داند و در مسند دستگيري و تصوف قرار گرفته…… اصطلاحات اين دو دسته (عارف و حکیم) را به سرقت برده و سر و صورتي به متاع بازار خود داده و دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نموده و آن بيچاره صاف و بيآلايش را به علما و ساير مردم بدبين نموده، براي رواج بازار خود، فهميده يا نفهميده، پارهاي از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بيچاره داده و گمان كرده به لفظ «مجذوب علي شاه» يا « محبوب علي شاه » حال جذبه و حب دست ميدهد.»
امام(ره) در ادامه بیان خود می فرماید: «اي طالب دنيا و اي دزد مفاهيم! اين كار تو هم اين قدر كبر و افتخار ندارد. بيچاره از تنگي حوصله وكوچكي كله، گاهي خودش هم بازي خورده، خود را داراي مقامي دانسته، حب نفس و دنيا به مفاهيم مسروقه و اضافات و اعتبارات، پيوند شده، یك وليده ناهنجاري پيدا شده، و از انضمام اينها يك معجون عجيبي و اخلوطه غريبهاي فراهم شده و خود را با اين همه عيب، مرشد خلايق و هادي نجات امت و داراي سر شريعت دانسته؛ بلكه وقاحت را گاهي از حد گذرانده، داراي مقام ولايت كليه دانسته، اين نيز از كمي استعداد و قابليت و تنگي سينه و ضيق قلب است.[8]»
امام در مورد اتهام تصوف به جناب صدر المتالهين (ملا صدرا) هم می فرمايند:
«جناب صدر المتالهین را که سرآمد اهل توحید است، زندیق می خوانیم و از هیچ گونه توهینی در باره او دریغ نمی کنیم. از تمام کتاب های آن بزرگوار، مختصر میلی به مسلک تصوف ظاهر نشود -بلکه کتاب کسر اصنام الجاهلیة فی الرد علی الصوفیة نوشته- (با این حال) او را صوفی بحت (محض) می خوانیم. (و او را جزو) کسانیکه معلوم الحال هستند و به لسان خدا و رسول خدا، صلی الله علیه و آله، ملعون اند می گذاریم.» [9]
در پایان این نقد تحلیلی با اشاره به وجود فيلمي از دکتر پازوكي در حال دست بوسي و پابوسي قطب فرقه، پژوهشگران حوزه تصوف وعرفان اظهار امیدواری کرده اند دست اندركاران نشريه هفت آسمان به ويژه جناب حجت الاسلام نواب حداقل اصل بي طرفي را رعايت نموده واجازه ندهند مركز ونشريه آنها در حد تريبون فرقه اي خاص تنزل پيدا كند. آن هم فرقه اي كه دهها انحراف از قبيل تجسم صورت مرشد در عبادت، ادعاي امامت اقطاب، بدعت عشريه به جاي خمس وزكات و… در كارنامه آن به چشم مي خورد.
متن جوابیه مرکز مطالعات ادیان و مذاهب:
در مورّخهی 11/12/86 در سايت خبري رجانيوز مطالبي تحت عنوان «مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب يا مرکز نشر صوفيه» منتشر شد که مدعاي اصلي آن به هيچ وجه صحت ندارد. جهت تنوير اذهان مخاطبان اين سايت به آگاهي ميرساند که مرکز اديان با بيش از 10 سال سابقهی روشن در پژوهشهاي علمي در زمينهی ديگر اديان و مذاهب زير نظر جمعي از بزرگان فرهنگي و حوزوي کشور از قبيل حضرات آيات و حجج اسلام تسخيري اراکي، دکتر احمدي، محمدي عراقي، اعرافي، نعماني و توفيقي (هيأت امناي مرکز) اداره ميشود و تاکنون ضمن انتشار بيش از 60 عنوان کتاب و نيز فصلنامهی هفت آسمان با 35 شماره و در کنار برگزاري رسمي دورهی کارشناسي ارشد در 9 رشتهی اديان ابراهيمي، اديان غيرابراهيمي، دينشناسي، مذاهب کلامي، مذاهب فقهي، عرفان و تصوف، کلام شيعه، تاريخ تشيع و فرق تشيع با حدود 300 دانشجو که اکثريت آنها دانشآموختهی حوزهی علميه هستند، با برگزاري نشستها و دورههاي کوتاهمدت براي آشنايي طلاب، فرماندهان سپاه پاسداران، فرهنگيان و مربيان پرورشي، استادان معارف اسلامي در دانشگاهها و ديگر مجموعههاي علاقمند در زمينهی اديان و مذاهب و جهت زدودن شبهات و ابهامات مطرح در زمينههاي اعتقادي و مذهبي نقش مؤثري در ارتقاي سطح علمي حوزههاي علميه و ديگر مراکز و فرهنگي داشته است و تاکنون هيچگاه از سوي هيچ مرجع نظارتي و فرهنگي چه در حوزه علميه و چه در نظام جمهوري اسلامي اين مرکز به آنچه در نوشتهی سايت رجانيوز آمده موصوف و منتسب نشده است و اين جاي بسي تعجب دارد که براي اولين بار چنين ادعايي آن هم بدون هيچ دليل و شاهد معتبري در يک سايت خبري که قاعدتاً بايد با دقت و احتياط بيشتري عمل کند، مطرح ميشود. این نسبت موهوم ناراحتی و اعتراض برخی از بزرگان و مسئولان حوزه را نیز در پی داشته است.
مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب همواره کوشيده تا از همهی چهرههاي علمي مطرح در حوزهی اديان و مذاهب فارغ از گرايشهاي سياسي يا علائق شخصي آنها استفاده کند و رمز و راز موفقيت خود را در همين رويکرد بيطرفانهی علمي جسته و يافته است. هماکنون خدا را سپاس ميگزاريم که نهادي برآمده از حوزهی علميهی قم به يکي از مراجع علمي معتبر در زمينهی آشنايي با ديگر اديان و مذاهب تبديل شده و در سطح بين المللي و نيز در محيطهاي علمي کشور برگ زرين ديگري بر کارنامهی پرافتخار حوزههاي علميهی شيعي افزوده است. اقبال زيادي که از سوي مجامع علميِ وابسته به اديان زندهی دنيا به ارتباط و تعامل با اين مرکز وجود دارد و شوق وافري که در ميان دانشآموختگان حوزهی علميه براي گذراندن دورههاي تحصيلي اين مرکز وجود دارد و توجه ويژهاي که دينپژوهان کشور به آثار انتشاريافتهی اين مرکز دارند همه نشاندهنده توفيق نسبي مرکز در نيل به آرمانهاي اساسي آن، يعني تقويت دينباوري و دينپژوهي و ارائهی چهرهاي علمي و فرهنگي از تفکر نيرومند اسلامي و شيعي است.
در خصوص برخي شبهات القاشده در نوشتهی سايت رجانيوز يادآوري چند نکته را ضروري ميدانيم:
1. جناب دکتر پازوکي چه در اين مرکز و چه در مرکز تربيت مدرس دانشگاه قم و نيز مؤسسهی آموزشي پژوهشي امام خميني(ره) تنها و تنها به دليل تخصصي که در زمينهی مسيحيت و فلسفهی غرب دارند، مورد استفاده و مراجعهی علمي قرار گرفته و ميگيرند. عضويت ايشان نيز در شوراي علمي فصلنامه تنها به دليل همين حوزهی مطالعاتي و تخصصي ايشان است، هر چند که ايشان به دليل اشتغالات فراواني که دارند، تاکنون فقط يکبار در جلسات اين شورا شرکت کردهاند. البته ايشان در مباحث نظري حوزهی عرفان نيز داراي مطالعات و تحقيقات ارزندهاي هستند. به همين جهت فصلنامهی هفت آسمان در شمارهی ششم (تابستان 79) با ايشان گفتوگويي را در زمينهی اديان و عرفان ترتيب داد، همچنانکه با دکتر نصرالله پورجوادي در زمينهی «تصوف و تشيع» و با دکتر يحيي يثربي در خصوص «جايگاه عرفان و تصوف در اسلام» گفتوگوهايي را سامان داد.
2. در شمارهی يازدهم هفت آسمان (پاييز 1380) گزارشي را از مکاتبات حجت الاسلام و المسلمين محمد مرداني با جناب سلطان حسين تابنده که طبعاً در نقد طريقت متبوع جناب رضاعلي شاه بود، چاپ کرديم. طبعاً ميبايد حق پاسخگويي براي علاقمندان به ايشان را محترم ميشمارديم. از اينرو نقد يا پاسخ جناب دکتر پازوکي را در شمارهی بعدي منتشر ساختيم. از لحاظ عرف و قانون مطبوعات و نيز بنا به انصاف علمي، ديگر ضرورتي براي ادامهی اين بحث و جدل نبود از اينرو مقالهی ارسالي جناب آقاي مرداني را چاپ نکرديم و از اين بابت شفاهاً از ايشان عذر خواستيم.
3. در ويژهنامهی اديان و پيامبر اعظم (شمارهی 32 زمستان 85) مقالهاي را از جناب دکتر پازوکي تحت عنوان «بازانديشي سنت معنوي نبي(ص) در حوزهی مدرن» که قبلاً در همايش در دانشگاه تهران ارائه شده بود ـ به چاپ رسانديم. در نقد اين مکتوب دو مقاله دريافت کرديم يکي از فردي به نام آقاي رفيعي که پيش از انتشار شمارهی بعدي فصلنامه ايشان اقدام به چاپ اين نقد در يکي از روزنامههاي سراسري نمودند و طبعاً اين اقدام غيرحرفهاي جايي براي نشر آن در فصلنامه باقي نگذاشت. دومين نقد که با اصرار و پيگيري فصلنامه نوشته شد اثر جناب استاد قاسم جوادي بود که در شمارهی 33 به چاپ رسيد. طبعاً مجال و زمينه براي پاسخگوييِ جناب دکتر پازوکي باقي بود. از اينرو در شمارهی 34 پاسخ ايشان را که بيشتر جنبهی توضيحي داشت، چاپ کرديم.
4. در اينجا بايد يادآور شويم که جز آنچه در بندهاي پيشين گذشت هيچ اثر ديگري از دکتر پازوکي در فصلنامه منتشر نشده و براي چاپ هيچ مقالهاي در فصلنامه از سوي ايشان توصيهاي صورت نگرفته و مجموعه مقالاتي که ايشان ارزيابي کردهاند از عدد انگشتان دست بيشتر نيست، هر چند برخي از مقالاتي که به تأييد ايشان رسيده به دليل عدم موافقت شوراي علمي فصلنامه منتشر نگرديد.
5. جناب دکتر حسين تنهايي که از چهرههاي شناخته شده در عرصهی علوم اجتماعي هستند هيچ نوع رابطهی علمي و کارياي با مرکز اديان ندارند و تنها در شمارهی 28 فصلنامه با ايشان در زمينهی جامعهشناسي دين و نيز جامعهشناسي ديني ـ که ايشان از هواداران آن هستند ـ گفتوگو کرديم.
در پايان هم سايت رجانيوز را به دقت و احتياط بيشتر فرا ميخوانيم و هم از نويسندگان اين مکتوب ميخواهيم که عمر و نشاط جواني خود را تنها و تنها صرف تحقيق، ترويج و تبليغ علمي نمايند و همواره از موازين علمي و اصول شرعي و اخلاقي عدول نکنند. مطمئناً با طرح علمي ديدگاههاي درست و مقبولمان و با نقد عالمانهی آراي ديگران بهتر ميتوانيم به اعتلاي دين و مذهب و به رونق حقيقت و شريعت مدد برسانيم. مرکز اديان از همهی مکتوبات و نقدهاي علمي استقبال ميکند و آمادگي خود را براي چاپ اينگونه آثار اعلام ميدارد.
روابط عمومي
مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب
مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب