اگر داد این است، پس …

اعتصاب غذازمانی که مطلع شدم گروهی از دوستانم به انفرادی منتقل شده اند و آقایان صالح مرادی و کسری نوری به حمایت از این دوستان دست به اعتصاب غذا زدند ، لحظه ای خواستم خودم را به جای آنها تصور کنم ، دیدم تصور تحمیل این همه فشار به انسانهای آزاده حتی در تخیل، خود جرأت می خواهد و بر آن شدم در حمایت از حق طلبی شان مطلبی بنویسم.

از نظر حقوقی “زندان انفرادی” در بعضی موارد مصداق “شکنجه” است ، مخصوصا اگر از نظر زمانی مدتی برای آن تعیین نشود و در مورد اعتصاب غذا با این که سبب ایجاد بیماری های جسمی و روحی می شود ، اما پیام رسان این مطلب است که : حتی اگر دست و پایت را ببندند ،اندیشه ی آزادت را نمی توانند قفل بزنند.

زندان انفرادی و اعتصاب غذا ، هر دو اینها نشانه محرومیت از حق و حقوق طبیعی یک انسان است
تفاوتشان این است که “انفرادی ” را به تو تحمیل می کنند و اعتصاب غذا را در شرایطی زندانی، به ناچار بر خود تحمیل می کند.
سالهاست که این حوادث برای ما که که بیرون از گود زندان هستیم ایجاد دغدغه و نگرانی و سوال کرده است که آیا درخواست این عزیزان بیشتر از اکتساب حقوق اولیه ی یک زندانی است؟ آیا ادامه روند نقص حقوق زندانیان در قوه قضاییه جز به نابرابری و بی عدالتی بیشتری در جامعه نمی انجامد؟
متاسفانه قوه قضاییه در این سالها در خدمت گروهی خاص عمل کرده است و قضات به طور مثال در مورد “حبس انفرادی” که مجازاتی خاص برای زندانی است و تعیین آن حتی از جانب مقام قضایی هم مقید به ضوابط خاص و منحصرا به امور خاص است ، درست عمل ننموده است.
همان گونه که در ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده ، همه ابنای بشر آزاد به دنیا آمده و در کرامت و حقوق برابرند و پیامبر اسلام نیز در ۱۴ قرن پیش به گونه ای دیگر به آن اشاره کرده اند.حضرت علی (ع) نیز در نهج البلاغه می فرماید : “لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا.”،پس حق آزادی ، حقی است طبیعی و ذاتی که خداوند به انسان عطا فرموده است و کسی نمی تواند آن را سلب کند .
در ازای هر حقی تکلیفی وجود دارد .وقتی از زندانی ، جزئی ترین حق که حضور وکیل یا وکلا و خواندن پرونده کامل زندانی است ، دریغ می شود ، پس تکلیفی بر زندانی نیست در دادگاهی که همه چیز آن از قبل معین شده شرکت کند و در این شرایط که به زندانی به عنوان یک انسان ” حق مدار” نگاه نمی شود ، ناچار خود زندانی وادار می شود به هر شکلی از حقوق خود دفاع کند که گویا حاصل این دفاع ، انتقال به “انفرادی” می شود .
در فضای بسته فقط انسانهای مصلح و آزاده نیستند که آسیب می بینند ، در نهایت ممنوع کنندگان نیز ضرر می کنند .پس قوه قضائیه به عنوان نهادی که باید با میزان عدالت مدافع حقوق شهروندان باشد باید استقلال خود را حفظ کند و تحت تاثیر عده ای انحصار طلب قرار نگرفته و متوجه عوارض درازمدت اقدامات و اعمال خود باشند.