تفاوت انتقاد اصولگرایی و انتقاد اصلاح طلبی

تفاوت انتقاد اصولگرایی و انتقاد اصلاح طلبیچندی پیش در روزنامه کیهان، یادداشتی به قلم آقای حسین شریعت مداری نوشته شده بود که در آن نوع انتقاد جماعت اصلاح طلب از دولت را با نوع انتقاد اصولگرایان، متفاوت خوانده بود. این روزنامه اضافه کرده بود که جریان اصول گرا مشکل اصلی اش حضور «گروه انحرافی‌» در دولت است و گرنه دولت فعلی در امور دیگر خدماتی انجام داده که یک صدم آن در دولت های گذشته از جمله اصلاحات رخ نداده است !
در واقع نظر جناب حسین شریعتمداری بسیار با نظرات اعضای جبهه پایداری مثل آقایان کوچک زاده و رسایی نزدیک است و ایشان نیز تقریبا این گونه سخن می گویند.
بنابراین این طور که به نظر می رسد اولویت اول انتقادات اصول گرایان نسبت به دولت در سوالاتی خلاصه می شود که چرا آقای احمدی نژاد برحلقه نزدیکان ناباب خود این قدر پافشاری می کند؟ یا چرا ادبیات نامه نگاری رئیس جمهور به رهبریت نظام دچار تغییر شده است؟ و یا به حضور تمام عیار مشایی در دولت اعتراض و انتقاد دارند.
اما اصلاح طلبان بحث اصلی شان کارنامه و نتیجه عملکرد تیم حاضر در پاستور است. یعنی چپی ها برایشان مهم نیست که اکنون شخص مشایی مشاور رئیس جمهور است یا رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد، بلکه برای ایشان این موضوع مهم است که چرا وجود منابع عظیم نفتی، سفره های مردم خالی تر و معیشتشان ملتهب تر شده است؟ چرا علیرغم شعارهای دهان پرکن در مورد اشتغال 2.5 میلیونی نرخ بیکاری رشد داشته است؟ چرا بسیاری از وعده های تریبونی احمدی نژاد در سفرهای استانی و غیره بر زمین مانده است؟ چرا سرنوشت طرح پر سر و صدای هدفمندی یارانه ها به اینجا رسیده است؟ چرا این دولت فاقد ثبات مدیریتی می باشد و حتی وزیری که نمره او 20 بود صرفا به خاطر مسائل سیاسی و لج و لج بازی عزل می شود؟ چرا باید بزرگترین تخلف بانکی در این دولت رخ دهد؟ چرا هیچ شخصی در دولت به خاطر اشتباهات ریز و درشت اخیر حاضر به عذر خواهی از مردم نیست ؟ چرا باید وزیر آقای احمدی نژاد پس از حادثه دانش آموزان بروجنی مردم را به دیگران حواله دهد؟ چرا پس از حادثه شین آباد وزیر خبرنگاران را به استهزا بگیرد و بسیاری از چراهای دیگر که از این حوصله خارج است.
به نظر می رسد که آقای شریعت مداری در این یادداشت به خال زده اند، زیرا اولا به خوبی مردم را از دغدغه های اصلی این روزهای هم فکران و دوستانشان آگاه ساخته اند و ثانیا نشان داده اند که تفاوت اصلاح طلبان و اصول گرایان کجاست .
اگر احمدی نژاد کمی از امثال آقای شریعت مداری و جناح اصول گرایان فرمان می گرفت و بر روی حلقه نزدیکان خود پافشاری نمی کرد اکنون حجم انتقادات اصولگریان به این دولت یک صدم وضیعت حال بود، و مشکل از آنجایی شروع شد که هنگامی که رئیس دولت بر صندلی خود در پاستور تکیه زد، فراموش کرد که اصول گرایان برای او چه خون دلها خورده اند و چه نذر و نیاز ها کردند.
اگر احمدی نژاد کمی از توقعات سیاسی راستی ها را برآورده می ساخت، امروز از نظر اصول گرایان هم آمار های اقتصادی دولت صحیح بود و هم پول نفت به سفرهای مردم رسیده بود!! مشخص نیست از منظر برخی آقایان اصولگرا معیشت مردم در رویکرد انتقادیشان به دولت در اولویت چندم قرار دارد؟؟؟