مجلس صبح شنبه ۱-۷-۹۱ (نماز-عبادت و عبودیت – خانم‌ها)

پیام دوست - بیانات مکتوب حضرت مجذوبعلیشاه

بِسمِ‌اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

در دو نامه در مورد نماز پرسیده بودند، یکی نوشته چون معنی آن‌را نمی‌دانم، دلم گواه نمی‌شود و دیگری نوشته است نمی‌توانم نماز بخوانم. خود نماز به این صورت، دستوری است که خداوند برای ما داده است که اگر می‌خواهید عبادت کنید، این‌طور عبادت کنید. فرق عبودیت و عبادت چیست؟ عبودیت یعنی اقرار و توجه درونی به این‌که ما بنده‌ی خدا هستیم. حالا همین اول می‌پرسید که خدا چه کسی است؟ فعلاً چکار دارید که خدا چه کسی است؟ کسی شما را آفریده یا یک نیرویی در جهان موجب شده که شما به وجود بیایید. اسم آن نیرو را خدا بگذارید. بدانید خودتان نیستید که به وجود آمده‌اید. یک نیروی بسیار قوی وجود دارد که خود شما را هم آن به وجود آورده است. در مقابل این نیروی عظیم و بزرگ به طور فطری، بچه‌ها وقتی کم‌کم بزرگ می‌شوند، از مادرشان ــ چون معمولاً پدرشان را کم‌تر می‌بینند ــ این است که من از کجا و چه طور آمده‌ام؟ این طبیعی است که هر جانداری راجع به خودش کنجکاوست و می‌خواهد بداند از کجا آمده است؟ از جاندارانی که آگاهی و توجه و شعور درک دارند، فقط انسان است. حیوانات دیگر را ما نمی‌دانیم. اولین فکری که به ذهن کودک می‌رسد، همین است. روان‌شناسان هم از همین قاعده استفاده کرده‌اند و مراحل تکامل روانی کودک را هم همین‌طور منطبق کرده‌اند، اقرار به این مطلب و توجه به این مطلب عبودیت است. یعنی ما بنده‌ی خدا هستیم و می‌دانیم.
عبادت این است که چه طور این بندگی را اعلام کنیم و برای چه کسی اعلام کنیم؟ خودمان که می‌گوییم، می‌دانیم. خدا هم که نیازمند نیست. باید این دانستن جزء وجود ما شود و چیزی جداگانه‌ای نباشد، مثل لباس نباشد که بپوشند، جزء پوست بدن باشد که چسبیده به بدن است. صحبتی که در مورد عادت کرده بودم اگر توجه کرده باشید. عادت یا تکرار می‌خواهیم این جزء اعتقاد ما شود. عبودیت فطری است و محتاج به اعلام هم نیست، ولی برای این‌که در اعتقاد ما محکم‌تر شود، تکرار آورده‌اند، بنابراین عبادت برای خودمان است. عبادت می‌کنیم بدون این‌که منتظر اجری از خدا باشیم، خودش پاداش آن‌را می‌دهد و پاداشش هم این است که اعتقادات خودمان محکم‌تر و قوی‌تر می‌شود. حالا می‌گویید چرا اعتقادات قوی‌تر بشود؟ اعتقادات یعنی یک چیزی که در طبیعت وجود دارد و ما کاملاً بشناسیم، در طبیعت نه! این طبیعت مادی در جهان و در کیهان وجود دارد، بنابراین تکرارش ولو به زبان دیگری باشد، چون وقتی ما از یک کلمه‌ی خوب و بد این استنباط را می‌کنیم؛ یک نفر در برزیل هم اگر این کلمه را بشنود، همان استنباط را می‌کند؟ آیا استنباطش شبیه استنباط ماستد و اگر ما به زبان او بگوییم بعد که خودمان معنی آن را فهمیدیم، همان استنباط را داریم. پس تمام افکاری که در مورد آن مسأله داریم، به کمک ما می‌آیند. به زبان دیگری هم باشد این تا حدی صحیح است. حق این است که ما به زبان خودمان اول بدانیم چه می‌گوییم تا در مراحل تکرای آن راحت باشیم.
من به خیلی‌ها توصیه کردم. گفتم اول باید نماز خوان باشید و ترجمه‌ی نماز را به زبان خودتان و بلکه شرح آن را یک بار بخوانید که در ذهن‌تان باشد. هر وقت که نماز می‌خوانید خود به خود آن ترجمه به خاطرتان خطور می‌کند، ولی نمی‌شود گفت که چون به زبان ما نیست! زبان را ما خودمان وضع کردیم. یک بچه‌ای که فارس است و از اول در این محیط بوده، زبان فارسی می‌داند. همین اگر در انگلستان بود، زبان انگلیسی می‌دانست. پس فطرت نیست بر حسب فطرت ما زبان را ساختیم. به زبان دیگری هم گفته بشود، ضرر ندارد. اما چه فایده‌ای دارد؟ ترجمه‌ها معلوم نیست منطبق با اصل قضیه باشد یا نه! در خود آیات قرآن خیلی‌ها آن‌هایی که شرح داده‌اند، آیات قرآن شرح نمی‌خواهد، ساده است. اقیمو الصلات نماز را بر پای دارید. اقیمو یعنی چه؟ نماز را برپا بداریم همان‌طور که بچه‌تان را بلند می‌کنید و نگه می‌دارید، نه! معنی آن الصلات چیست؟ این است که در ترجمه نمی‌شود. عین نظری که در آن‌جا گفته شده، بیان شود. خیلی دعاها که از روی دل خودتان برقرار می‌شود به فارسی بخوانید. دعاهایی که می‌خوانیم معنی آن را بخوانید و بعداً به فارسی بگویید. یا اصلاً آن را نگویید، چون دعا که اصول خاصی ندارد. نماز را باید همین طور خواند، اما دعا را هر کسی هر طور می‌خواهد بخواند، دعاها را بخوانید و معنی آن را بدانید، ولی بعد لازم نیست به همان عبارت تکرار کنید.
نوشته‌اند حال نماز خواندن ندارم یعنی چه؟ این دو جور است، یا این‌که خیلی پُر توقع بوده و دلش می‌خواسته که دو روز که نماز بخواند به نماز پیغمبری برسد. این راهی است که همیشه باید تا آخر عمر طی کنید. یعنی نماز باید همیشه بخوانید، تا «حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» (سوره‌ی حجر/آیه‌ی ۹۹) تا وقتی که عمرتان بسر بیاید، یکی این معنی است و یکی این‌که آن‌قدر اشتغالات جدید دنیا انسان را در هم گرفته و احاطه کرده که به هیچ چیز دیگری نمی‌تواند فکر کند. در این صورت هم خودتان فکر کنید، تمام زندگی همین اشتغال فعلی شما نیست. هزار اشتغال دیگر در جهان هست و در خود شماست. این هم یک اشتغالی است که آن را بالای تاقچه بذارید و خیلی محترمانه با آن رفتار کنید، چون که هیچ لطمه‌ای به سایر کارهایتان نمی‌زند و کار خوب بکنید کمک‌تان می‌کند، این معنای نماز است. ان‌شاءالله که همه حالش را داشته باشید و یک خرُده نازک نارنجی نباشید، قبول کنید. ان‌شاءالله.

Tags