مجلس صبح جمعه ۱۷-۶-۹۱ (انفاق -اهتمام به انجام دستورات الهی- خانم‌ها)

پیام دوست - بیانات مکتوب حضرت مجذوبعلیشاه

بِسمِ‌ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

خداوند ما را به این دنیا فرستاده است تا زندگی کنیم، آب‌نبات بخوریم و امثال این‌ها، همه‌ی زندگی در نظر ما همین مزه را دارد. اگر شکلاتی را بخورید و دل شما می‌خواهد دومی را نیز بخورید، اما دیگر سومی حال‌تان را به هم می‌زند‌ و نمی‌توانید؛ اما اطاعت امر خدا باعث می‌شود که ناراحتی به خوشی مبدل شود. نباید برای کار دنیایی زندگی کنید. عمرتان را فقط به این تلف کنیدکه یک سکه من بشود دو سکه یا یک لباس من دو لباس شود، ولی اگر لباس‌های زیادی داشتید، شکر خدا را بکنید و اگر کسی لباسی نداشت از آن لباس‌ها به او هم بدهید. در عین حال که به آن لباس توجه دارید، در ضمن به مال دنیا دلبستگی نداشته باشید. خداوند برای شما ثواب آفریده است، به آن مالی که باید توجه نداشته باشید و به دیگری بدهید. ما باید در این دنیا با قواعد زندگی کنیم. بنابراین رعایت مال دیگران برای هر فرد خیلی واجب است. اگر اتومبیلی از کسی امانت می‌گیرید، از ماشین خودتان بیش‌تر مراقبش باشید و اگر کسی به شما کمک کرد یا دست‌تان را گرفت، باید‌‌‌ همان‌قدر از او متشکر باشید. هیچ کار خیری را به بی‌اهمیت نگاه نکنید، گاهی اصطلاحی از اهالی روضه‌خوان‌ها شنیده‌اید و توجه نکرده‌اید، آن‌ها هم شاید خودشان توجه به این موضوع ندارند، می‌گویند تعظیم امرالله یا تعظیم شعائر الهی، وقتی شعائر الهی این است، در حج نه خانم‌ها و نه آقایان، پارچه‌ای که می‌اندازند، نباید گره داشته باشد. اگر یکی گفت، هیچ مهم نیست، من گره می‌زنم که نیفتد. نه این گره مهم نیست، خودش گناه بسیار بزرگی است. امری که خدا گفته، خیلی مهم است. اگر نمی‌توانید این کار را انجام بدهید! خیلی کار‌های دیگر را هم نمی‌توانید، انجام دهید؛ ولی هرگز این دستورات را بی‌اهمیت ندانید. همین‌طور در رعایت اموال دیگران. شاید کم‌تر مجال باشد، ولی یک بابی در فقه هست به نام باب لغته، یعنی مال گمشده‌ای که پیدا می‌کنید تکلیفش چیست؟ قاعدتاّ شما می‌گویید تکلیف این است که مال من است دیدم، نه! خیلی به گردن شما زحمت انداخته است. قواعدش مفصل است. درکتاب فقهی ـ رساله ـ که می‌گویم داشته باشید، مسائلی است که نمی‌دانید، چه باید کنید به آن نگاه کنید. اگر این مال شما شد، خیال‌تان راحت بشو: «حَلاَلًا طَيِّبًا» (بقره/۱۶۸) کم‌تر می‌شود مال گمشده‌ای به دست‌تان بیاید که ندانید از آن کیست. چون ممکن است برایش مقرراتی گذاشته باشند. در مورد مال گمشده هم مقرراتی وجود دارد که بعد از مدتی معین، ملک شما می‌شود. خیلی‌ها این مقررات را قبول دارند، ولی به دل‌شان نمی‌‌آید که مالی که برای آن‌ها نبوده و می‌دانند از آن دیگری است مصرف کنند و به امور خیریه می‌دهند. این کار هم بسیار خوب است. بهتر است این‌گونه موارد به امور خیریه داده شود. این جواب سؤالی است که پرسیده شده است.
این سؤالات را شما باید از فقیه بپرسید. یک وقت از من می‌پرسید ممکن است برایتان مشکل‌تر بشود. من که می‌گویم چه کار داری مال تو که نیست بده به صاحبش! صاحبش کی هست؟ خداوند است، بده در راه خدا. اگر خودتان در فقه بررسی کنید، مقرراتی که در شرع آمده است رعایت حال عموم مردم را کرده است، نه رعایت حال خاصی.‌ همان حرفی که شبلی گفت که زکات چهل دینار اگر از فقیه می‌پرسی، یک دینار است، اگر از من می‌پرسی چهل و یک دینار است. یک دینار را باید بدهی و چهل دینار را هم برای این که چرا به مردم ندادی و نگه داشتی. این مبحث، مفصلی است. حق مالکیت و شرایط انفاق حقوق محکمی در شرع و قوانین دارد. روزی اگر مجال شد، مقداری توضیح خواهم داد. یک قاعده‌ای که فقیه و یک آدم متشرع به اصطلاح استنباطی می‌کند و آن دستورالعمل حداقل است. فرض کنید به شما گفته‌اند که بعد از اتمام هر نماز سه بار طرف راست و چپ خود اشهد ان لا اله الا الله بگویید، اگر این کار را انجام دادید، خیلی خوب است و در غیر این‌صورت به نمازتان لطمه‌ای نمی‌خورد. به شما گفتند این بسته را به کسی برسانید. بستگی به میل شما دارد که این بسته را برسانید یا نه! اگر تصمیم‌تان خیلی قوی بود،‌ همان‌ موقع این کار را انجام می‌دهید. اگر نه! می‌گویید نگفتند که چه موقع انجام بدهم، به منزل می‌روم و استراحتی می‌کنم، فردا یا پس فردا می‌برم و می‌رسانم. همیشه البته طالب آن آخرین حد باشید که به بهترین وجه وظایف را انجام بدهید، ولی اگر نشد از ‌‌‌همان حداقل کوتاهی نکنید.

Tags