بزرگمهر بختگان

«بزرگمهر بختگان» از فيلسوفان و انديشمندان ايران است که در زمان انوشيروان نخست وزير ايران می‌ شود. وزيری کارآمد و دانا(سده ۶ میلادی). به نوشته طبری: «بزرگمهر بختگان يک شخصيت تاريخی ‌ست. نام پدرش بختگ به معنی رهايی يافتن است.»
نظامی: «بزم نوشيروان سپهری بود// کز جهانش بزرگمهری بود»

منوچهری:«سيصد وزير گيری بيش از بزرگمهر// سيصد امير بندی بيش از سپنديار»

خاقانی: «مارا چه باک مزدک و بيم بزرجمهر// چون او قباد قادر نوشيروان ماست»

بزرگمهر دانا ، خردمند ، عاشق ايران و دوستدار مردم است تا جایی که از تاريخ به افسانه و اسطوره می‌رود. انديشمندی فرزانه و افتخاری ست در تاریخ اندیشه ایران.

در کتاب‌های تاريخ آمده است: نخست بزرگمهر برای آموزش و پرورش فرزند انوشیروان، هرمز، گماشته شده‌ بود. هرمز نسبت به بزرگمهر خوش رفتاری ننمود و استاد را از خود آزرد، اما چندی بعد از کرده خود پشیمان شد و جایگاه بزرگمهر بالا گرفت، تا آنکه به وزارت رسید و در امور کشوری با شایستگی بسیار به شاه خدمت نمود.

داستان ‌های بسیار از خردمندی او گفته‌اند. از داستان های مشهور بزرگمهر پاسخی است به این پرسش که:«بزرگترین بدبختی برای انسان چیست؟»

فیلسوف یونانی گفت: پیری و کُودنی که با تنگدستی و نداری با هم باشد. دانشمند هندی گفت: بیماری های جسمی که با دردهای روحی فزون گردد. بزرگمهر گفت: که آدمی ببیند که عمرش نزدیک به پایان است و کار نیکی نکرده، این بدترین بدبختی هاست.

گویند هنگامی که پادشاه هند شطرنج را نزد پادشاه ایران فرستاد، بزرگمهر اسرار آن را کشف کرد و در برابر آن بازی نرد را اختراع نمود.

وزيركشى در تاريخ ايران از دوران هخامنشی تا برامكه و تا اميركبير ادامه يافته است. و بزرگمهر هم یکی از این وزیران است که شاید به سبب آنکه بیش از آنچه که باید بداند می دانست، کشته شد.

بزرگمهر آثار ارجمندی از خود به يادگار نهاد: کتابی به نام «ظفرنامه» که ابن سينا آن را برای سامانيان از پهلوی ترجمه کرد. اين رساله پرسش و پاسخ‌هايی بين شاه و بزرگمهر است. و نیز کتابی به نامه «پندنامه‌ی بزرگمهر بختگان به انوشيروان» كه مجموعه ‌يی ‌ست از سخنان پراکنده و داستان‌ها و روايت‌ها و به «یادگار بزرگمهر» مشهور است. یادگار بزرگمهر جزو متون پهلوی چاپ جاماسپ‌جی دستور مینوچهر جی جاماسپ-اسانا است. درونمایه این کتاب در حدود ۲۶۳ پند و اندرز است. با مقایسه متن یادگار بزرگمهر با گفتاری از شاهنامه فردوسی به نام «پند دادن بوزرجمهر نوشین‌روان را» می‌توان به این نکته پی برد که بی گمان این نوشته پهلوی یکی از سرچشمه های شاهنامه بوده و آن را فردوسی خود و یا مهربانِ سرای او از پهلوی ترجمه کرده است. گزیده ای از این پند نامه در اینجا آورده می شود:

به نوشته تاریخ گزیده:

«آن‌چه به‌خویشتن روا نداری، به‌دیگران روا مشمار.»

«آن‌چه هستید شما را بهتر معرفی می‌کند تا آن‌چه می‌گویید.»

«آن‌که از نابودنی‌ها امید برید، همواره به‌شادی زیست.»

«از بسیار کشتن ِ جانوران پرهیز کن! تا از عاقبت ِ بد ِ آن در امان باشی.»

«عفو از کسانی نیکو است که توانائی انتقام گرفتن دارند.»

«قویترین رکن بنای مودت، کتمان اسرار دوستان است.»

«از تهمت زده دور شو»

«بزرجمهر گفت استاد را پرسیدم کارها به‌کوشش است یا قضا، گفت:- کوشش قضا را سبب است»

«بزرجمهر گفت استاد را پرسیدم نیکی‌کردن به یا از بدی دور بودن، گفت:- از بدی دور بودن سر ِ همه نیکویی‌ها است».