مجلس صبح یکشنبه ۲۹-۵-۹۱ (عید سعید فطر۱۴۳۳ – آقایان)

پیام دوست - بیانات مکتوب حضرت مجذوبعلیشاه 

بِسمِ‌اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

عید سعید فطر را به همه ی مسلمانان جهان بلاخص به برادران و خواهران عزیزی که با هم در سلوک همراه هستیم، تبریک می گویم. انشاءالله خداوند همه شما را موفق بدارد. برای اینکه موفقیت شما، موفقیت فقر و درویشی است و موفقیت فقر و درویشی، موفقیت شما است. دو عید را برای ما مقرر کردند به این معنی که این دو روز را با وجود اینکه روزش با روزهای دیگر فرق ندارد، خورشید از مشرق می آید و به مغرب فرو می رود مع ذالک خداوند این دو روز را برای ما برجسته کرده و فرموده است که عید بگیرید، آن دو عید؛ عید قربان و عید فطر است.
عید فطر یک خصوصیتی دارد البته عید قربان هم برای خودش خصوصیتی دارد و هر کدام برای خودشان جهات خاصی دارند. در قرآن و اسلامِ اولیه (یعنی اسلامی که امکان تبلیغش در مکه بود و وحی بر پیغمبر نازل می شد) به سه نکته ی اصلی و مشترک ادیان الهی توجه می فرمود که توحید، نبوت و معاد باشد. در این راه سلوک به ما دو عصا داد، از یک جهت خوف و رجا و از جهت دیگر شریعت و طریقت. در مقابل این تکاملات که پیغمبر تبلیغ می کرد در واقع دین اسلام را در قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا خلاصه فرمود. اولین بیانی که از پیغمبر به عنوان پیامبری اسلام و پیغام خداوند را به ما رساند فرمود قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا.
مقاومتی که در مقابل پیغمبر می شد بعضی از قسمت هایش عجیب است، پیغمبر می فرمود که یک سنگی ، بتی و چوبی که خودتان آن را تراشیده اید و تا دیروز یک تکه سنگ در دست شما بود و این را ساختید، بت کردید و آن را بالا گذاشتید و بر آن سجده می کنید، این با کدام عقل و منطق جور در می آید؟! حتی با منطق وحشی گری و بدایت هم جور در نمی آید بعد که یک قدری سر عقل آمدند آن بتشان را از مقام خلاقیت و الوهیت پایین آوردند، در مقابل می گفتند که ما به آن خدای بزرگی که شما می گویید دسترسی نداریم و این بت هایی که ساختیم موجب شفاعت ما در نزد آن بزرگ می شوند. در این زمینه هم بعد تبلیغ اسلام اضافه شد، فرمود مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ (بقره/۲۵۵) شفیع هم نزد او فایده ندارد مگر خودش دستور بدهد. همه ی اینها را کنار بگذارید و بگویید لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا. هیچ مؤثری در عالم وجود ندارد جز الله، که در بر گیرنده ی تمام مخلوقات و موجودات است. آخرین مقاومت و دفاعی که می کردند می گفتند إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ (زخرف /۲۳)، ما به حرفهای تو کار نداریم، به پدارنمان نگاه می کنیم و می بینیم که این کار را می کردند،پدران ما به درگاه لات و منات و … سجده می کردند و از آنها می خواستند و ما هم همان کار را می کنیم. پیغمبر فرمود اگر پدران شما عقل نداشتند شما هم باید عقل نداشته باشید؟! بیندیشید! اینجا آخرین دفاعی که کردند در واقع به فطرت خویش برگشتند، به فطرت بشری و خاصیتی که خداوند در روش بشر گذاشته است و آن عادت است. بعدا در دورانی که یک قدری بشریت سر عقل آمده بود، به عادت توجه کرد و دید عادت یک امری است که همه ی بشر را تحت اختیار گرفته است. عادت در واقع استعفا از منطق و فکر است و دنباله رو یک مسئله ای که به آن فکر نکرده اند. شاید دیگران که آن اول بوده به آن فکر کرده اند و یک روشی گرفته اند،تکرار آن روش بدون تعقل به منزله ی عادت است. از زحمت تعقل دست برداشتند و خیلی ها بعد ها می گویند که ما هم از شما فکر می کنیم یعنی زحمت فکر کردن را حذف کنید. بعد پیغمبر فرمود نه تنها زحمت فکر کردن را از بین نبرید بلکه در هر راهی تفکر و راه جدید پیدا کنید. این مسئله در واقع مبارزه با عادت بشری بود. چون عادت، فطرت ثانوی می شود و با اعتقاد و فطریت اصلی مبارزه می کند. برای برداشتن این عادت خداوند برای ما طُرقِ مختلفی هم در عبادات و هم در زندگی عادی آفرید.
ما مدتی عادت کردیم که هر چه خواستیم و هر وقت خواستیم غذا بخوریم و هم تمام راحتی و وسایل لذات و آسایش خودمان را انجام بدهیم. خداوند فرمود نه! شما تا حالا که زیاد می خوابیدید، باید بلند شوید و نمازتان را بخوانید. کِی؟! آنوقتی که همه خوابند. آن عادت را ترک کنید و نماز را بخوانید. حالا که ماه رمضان شد، و زمان روزه شد باید دقت کنید از این لحظه چیزی نخورید. شما همان کسی هستید که دیشب هر چه غذا میل داشتید می خوردید و همه کارهایی که در ایام روزه حرام است در آن موقع جایز و بعضی امورش مستحبت هم است، آنها را مجاز هستید انجام دهید. ولی الان ساعت عوض شد و شما دیگر از این لحظه نباید به آن عادتِ سابق توجه کنید،آن عادت را ترک کنید و عادت جدیدی به جای آن بگذارید. این است که تکرار خودش یک عادت می آورد و هم اینکه عادت را تحت اختیارِ اراده قرار می دهد. شما تا وقتی که بر حسب عادت زندگی میکنید، مطیعِ عادت هستید. إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ (زخرف /۲۳) باید یک مدتی این را ترک کنید تا اولاً آن زشتی های عادت سابق بر شما معلوم بشود و بعد هم عادتِ تصفیه شده ی جدیدی جانشین آن بشود. این برای زندگی ماست.
برای اینکه ما به این عبادات مشتاق بشویم، خداوند اجرش هم برای ما گذاشته است. این اجر دنیوی که به جای خود، اجر معنوی گذاشته است که وضعیت سلوک شما بهتر می شود و حتی وضعیت زندگی عادی شما بهتر می شود و بسیاری محاسن این دنیا که راجع به روزه می گویند. البته ما به روزه، به نظرِ گرسنگی فقط نگاه نمی کنیم واِلّا غذا خوردن که عیب ندارد. امروز به شما اجازه دادند مثل همیشه غذا بخورید. عید بودنش به واسطه ی این است که شما فطرتتان را در اختیار منطق و عقل قرار داده اید یکماه امتحان کرده اید و در این یک ماه از عادت کناره گرفته اید و به تعقل پرداختید، نتیجه ی آن تعقل یکی در این دنیا، دنیای عقل است که همه ی فوایدی هم که می گویند متوجه قسمت فواید جسمانی است. ولی عمده ی آن فواید معنوی و روحانی است. یعنی به جای این جسم آن روح را در اختیار گرفته اید روح خودشان را. به این جهت هم است که بسیاری از عرفا برای ریاضت و تمرینِ به سوی الهی روزه را دستور می دهند یا نذر روزه می کنند. در واقع نذر روزه که می کنید خداوند، نه از خوردن شما ضرر می بیند و نه از نخوردن شما تغذیه می کند. همه ی اینها را خودش آفریده است، در واقع شما با اجرای اوامر الهی در راه هدف خداوند قرار می گیرید، خداوند هدف ندارد در واقع ما نمی دانیم، ولی آنچه که به نظر می رسد. انشاءالله خداوند همه ما را توفیق بدهد. مجدداً به همه تبریک می گویم و از همه هم التماس دعا دارم.

Tags