نامه 186 نفر از وکلای استان فارس در حمایت از وکلای دراویش

   برای مطالعه این موضوع بر روی لینک ادامه مطلب کلیک کنید.

بنام پروردگار دادگر دادگستر

 

رياست و اعضاي محترم اتحاديه سراسري كانون وكلاي دادگستري ايران

 

با عرض سلام

در تاريخ آمده است : « المستعسم بالله خليفه عباسي بود و اعتقاد عوام بر اين بود كه او امير المؤمنين و ولي خداست و اگر او كشته شود آسمان به زمين مي چسبد و كن فيكون مي شود و چون هلاكو خان به بغداد حمله ور شدبه دستور خواجه نصيرالدين طوسي خليفه را نمد مال كردند و قرار بر اين شد كه نمد مالان يك چشم به نمد و چشمي ديگر بر آسمان داشته باشند كه اگر آسمان به حركت آمد خليفه رارها سازند اما چنين نشد و او را آنچنان مالاندند تا كشته شد . »                                                                                          

سياست چون بر محور نمد مالي استوار شد قوانين؛ حكم  نمدي گيرند كه گاهي زير پا و گاه پرچمي آويزان بر دست فرشتة رنجور و خجالت زدة عدالت مي شود . قوانين در دستان افرادي انعطاف پذير و در جايي همچون آهن و چوب خشك مي ماند .   

آنروز كه ماده ۱۸۷را تصويب نمودند نمد مالي كانون وكلا عملاً آغاز گرديد . و چون آسمان شكاف بر نداشت و زلزله اي هم واقع نشدعليرغم انقضاي مهلت اجراي ماده ۱۸۷ بر خلاف قانون مجدداً مركز امور مشاوران و وكلاي قوه قضائيه نسبت به جذب و پذيرش وكلاي جديد اقدام نمود اما باز چون خبري نشد تعدادي از وكلائي را كه با تخلفات قوه قضائيه و ارگانهاي دولتي برخورد داشتند بزندان انداختند باز خبري نشد و اعتراض آنچناني صورت نگرفت و نمد مالان به كار خود ادامه دادند و حركتهاي بعدي يكي بعد از ديگري انجام گرديد مانند : دخالت در انتخاب هيأت مديره كانون وكلا در مراكز مختلف بصورت مستقيم و غير مستقيم ، تغيير تعرفه هاي حق الوكاله بدون هماهنگي با كانون وكلا ، طرح تغيير قانون وكالت و طرح ادغام كانون وكلاو تشكيلات ۱۸۷ ، نهايتاً كسي دستي بدعا بلند نفرمود و آسمان به زمين نيامد بنابر اين نمد مالي تا نابودي كامل ادامه خواهد داشت .                                                  

 هر مصوبه اي بايستي ضعفي از قانون را گرفته و قدمي مارا به عدالت نزديك كند و دردي از امراض جامعه را مداوا نمايد . اما ، آنگاه كه مصوبه اي خود درد ساز و مرض آور مي شود بايد دليل ضرورت و طرح آنرا پرسيد ؟ سياست موازي سازي براي بعضي از نهادها و ارگانهاي قانوني در اينجا بار ديگر طرح و انجام گرديده است . اگر ضرورت وجودي كانون وكلا براي تحقق بخشي از عدالت بوده و نهادي قانونيست موازي سازي چه معني دارد ؟ اگر عيوبي در ساختار كانون وكلا وجود دارد وكلاي كانون در آن حد و اندازه هستند كه مشكلات خود را قانوناً رفع نمايند. نه آنكه استقلال يك نهاد قانوني را با ايجاد شبيه سازي زير سؤال برده و بر مشكلات، معضلي ديگر بيفزايند. چگونه مي توان متصور بود كه وكيل در دفاع از موكل خود خصوصاً در مواردي كه طرف موكل ارگاني دولتي يا افرادي ذي نفوذ باشند تيغ تيز تهديد و ناامني بر گردن وكيل باشد و وكيل آنگونه كه قسم ياد نموده در دفاع از موكل خود بدنبال اجراي قانون و احقاق حق باشد .                            

 پس از تصويب ماده ۱۸۷تمامي دلسوختگان و دانش آموختگان علم حقوق از جمله وكلا، قضات و اساتيد دانشگاهها اعلام نمودند كه وكيل بايد مستقل باشد و تحت نفوذ و اراده هيچ دستگاه دولتي نباشد و به بيان ديگر وكيل ، نبايد دولتي باشد ؛ ولي آقايان به اين تذكرات توجه ننمودند و امروز مي بينيم  كه دونفر از وكلاي محترم و شرافتمند ماده ۱۸۷ آقايان اميد بهروزي و مصطفي دانشجو كه به سوگند وكالتي خود پايبند بوده و از موكلين خودشان در برابر دستگاههاي دولتي دفاع نموده اند همراه موكلين خود محكوم شده و پيش از قطعي شدن حكم، مركز امور مشاوران قوه قضائيه كه بايستي مدافع وكلاي خود و پشتيبان آنان باشد كاسه ي از آش داغتر شده و پيشاپيش پروانه وكالت آقايان اميد بهروزي ومصطفي دانشجو را معلق نموده اند.     

قوه قضائيه تا ديروز قاضي و دادستان تربيت مي كرد وامروز وكيل ؛ البته وكلائي كه سر به راه باشند !!! تكليف مظلوماني كه به اين وكلا مراجعه مي كنند با خداوند متعال و ائمه اطهار است زيرا اين نوع وكيل به هر صورت نمي تواند براي موكل خود و احقاق حق او با زندگي زن و فرزند خود و آينده شغلي خود بازي كند و شجاعت به خرج دهد، هر چند وكلاي كانون نيز آنچنان كه بايسته و شايسته است نمي توانند شجاعتي از خود نشان دهند چنانچه كه تعدادي از آنان نيز هم اكنون به علت دفاع از موكلين خود و دفاع از قانون در زندانها آب خنك مي خورند .       

شيوه برخورد با وكلا به شكل گسترده و فراگيري در محاكم ما به گونه اي گرديده است كه گويا آقاي دادستان و قاضي مي خواهند احكام قانوني را اجرا نمايند و وكيل مزاحم آنان است و گه گاه وكيل را با مجرم و متهم اشتباه مي گيرند ، غافل از اين موضوع كه موكل تا زماني كه جرم او اثبات نشده ، متهم است و بي گناه و وكيل؛ مدافع متهم و قانون است نه جرم !            

دادستان شمشير قانون براي گرفتن حق و وكيل سپر قانون براي جلوگيري از ظلم مي باشد . اگر اين سپر از متهمي گرفته شود قانون مظهر شقاوت خواهد شد . وكيل است كه مي تواند قاضي را از ظلم و دادستان را از شقاوت برهاند ، پس اين چه سياستي است كه در محاكم ما وجود وكيل بي اثر و كمرنگ شده و به او وقعي گذاشته نمي شود و بعضاً دفاعيات او مدركي و سندي بر محكوميت شخص وكيل مي شود ، «هر چه بگندد نمكش مي زنند واي به روزي كه بگندد نمك» اگر قوه قضائيه اركان اجرائي خود را زير سؤال ببرد تكليف مظلوم بيچاره چيست و به كجا رو كند ؟ امروز وكيل نمي داند براي دفاع از موكل مظلوم خود بايد تا چه مرحله اي پيش رود كه جان و زندگي او به خطر نيافتد و نهايتاً نمي داند آيا اگر قافيه تنگ شد كسي از او دفاع مي كند و حامي دارد يا خير ؟ اگر وكلائي همچون آقاي غلامرضا هرسيني از كانون وكلاي مركز و آقاي فرشيد يداللهي از كانون وكلاي دادگستري فارس و آقاي اميد بهروزي از وكلاي قوه قضائيه بعلت دفاع از دراويش نعمت اللهي گنابادي كه حسينيه آنها در بهمن ۸۴ در شهر مقدس قم تخريب شد،  به همراه ۵۲ نفر از دراويش گنابادي توسط قاضي در محكمه اي بر خلاف قانون، محكوم به ۷۴ ضربه شلاق ، يكسال زندان و ۵ سال محروميت از شغل وكالت و معرفي خود به ستاد خبري اطلاعات به مدت ۲  سال گرديدند ؛ بجز كانون وكلاي فارس كداميك از كانون وكلاهاي ايران در دفاع از اين آقايان حرفي و عكس العملي نشان داد ؟ همكارا ن عزيز ، مگر ما وكلاي سراسر ايران جزء يك خانواده نيستيم ؟بر هر وكيل شرافتمند فرض و واجب است كه با بي عدالتي از سوي هر مقامي قانوناً مبارزه نمايد و وكيل تنها مسئول موكلين شخصي خود نمي باشد و بر اساس وظيفه، كانون وكلا نيز بعنوان يك بال فرشته عدالت و ركني از اركان دستگاه قضائي بايد خود را در قبال احقاق حقوق اجتماعي و قانوني تمامي افراد جامعه مسئول بداند و به مراتب اولي در خصوص حمايت از همكاران و اعضاي خود بايد از خود شجاعت نشان دهد . برخورد قانوني با آن بخش از دستگاه قضائي كه بدنبال نفي كانونها مي باشند يك حركت سياسي نيست بلكه حركتي صنفي است و مماشات نمودن با اين آقايان همسوئي با ظلمي است كه در عمل به مظلومان خواهد شد چه اين مظلوم در مقام موكل باشد و چه در مقام وكيل و چه در مقام نهادي قانوني و مدني بنام كانون وكلا . سكوت ما دست آن عده كه سهواً يا عمداً ساختار قضائي ايران را از حداقل عدالت دور مي كنند باز گذاشته و اثرات اين كجرويها و كودتاهاي كوچك بر عليه حوزه ها و نهادهاي مدني در كوتاه مدت و بلند مدت دامنگير جامعه خواهد شد.

آيا نشستن و تماشاگر ذبح همكاران خود بودن و سكوت در برابر به صليب كشيدن عدالت مشكلي را حل مي كند ؟ آيا فكر نمي كنيم كه شايد نوبت ما نيز برسد ؛ مگرآقايان ناصر زرافشان ، عبدالفتاح سلطاني ، غلامرضا هرسيني ، فرشيد يداللهي و … همكاران ما نيستند ؟!! امروز نوبت اينان است شايد فردا نوبت ما باشد . چاره اي نمانده است يا پيمان خويش را و قسم نامه خود را با خداوند فراموش كنيم و آنرا با زر ، سيم ، پست و مقام معاوضه نمائيم و يا بر شرافت انساني قامت خويش را استوار سازيم و قانوناً و شرعاً از همكاران خود و حيثيت وشأن شغل وكالت و استقلال كانون وكلا دفاع نمائيم و از نمد مال شدن خود و ديگران جلوگيري كنيم .                                                                                                                                      

در پايان ضمن تشكر و قدرداني از اقدامات شجاعانة هيأت مديره محترم كانون وكلاي فارس در خصوص بيانيه هاي مختلف در دفاع از همكاران خود از جمله آقايان عبدالفتاح سلطاني و فرشيد يداللهي و حتي وكلاي شجاع و مظلوم مركز امور مشاوران قوه قضائيه از جمله آقايان اميد بهروزي و مصطفي دانشجو كه مورد بي مهري آن مركز قرار گرفته اند . از اتحاديه كانونهاي وكلاي دادگستري ايران نيز تقاضا داريم كه در خصوص مطالب ذكر شده اقدامات مقتضي را مبذول دارند .                                                                                                 

 

 

جمعي از وكلاي دادگستري استان فارس  

1 ـ آشفته ريحانه

2 ـ آئين جبار

3 ـ آرمند اميد

 4 ـ ابراهيمي رضا

5 ـ  ابراهيمي عيسي

6 ـ  ابطحيان سيد علي اكبر

7 ـ اسد سنگابي احمد

8 ـ اسلامي امير

9 ـ ارجمند مزيدي شهرام

10 ـ اركيا محسن

11 ـ  اصغر زاده شيرازي  

12 ـ اتحاد خوب يحيي

13 ـ  اكبري بهنام

14 ـ  افتخار قريشي سيد امين

15 ـ  اسفندياري  علي

16 ـ  اقبال كياني نازنين

17 ـ  اميدوار

18 ـ اسماعيلي كرامت

19 ـ  برازجاني ابولقاسم

20 ـ برازجاني نازنين

21 ـ برمكي

22 ـ برومند نجيم

23 ـ  بهزادي بهادر

24 ـ   بهزادي

25 ـ بهزادي پور امير مختار

26 ـ بهرامي نوشاد

27 ـ بهمني جعفر

28 ـ  بي نظير مهرداد

29 ـ  پارسا مازيار

30 ـ پارسا هومان

31 ـ پارسا

32 ـ پارسا افشين

33 ـ پارسائي محمد

34 ـ پروانه نژاد

35 ـ توسل علي اصغر

36 ـ ثاني بخش بهزاد

37 ـ جاوداني  محمد

38 ـ جاويدي السعدي عباد

39 ـ جعفري ليلا

40 ـ جعفري سيد حسام

41 ـ جعفري سيد ابراهيم

42 ـ جعفري سيد اسماعيل

43 ـ جعفري هدايت

44 ـ جوكار محمد

45 ـ جوكار محمد جواد

46 ـ جوكار محمدحسين

47 ـ جهانديده

48 ـ چوبينه فرهاد

49 ـ حسيني سيد ستار

50 ـ حسيني

51 ـ حسين پور نگين

52 ـ حسيني رامين

53 ـ حسيني مهدي

54 ـ حيدري علي اصغر

55 ـ حدائق سياوش

56 ـ حميدي فر پيمان

57 ـ خاني زاده مهرداد

58 ـ خبازمجتبي

59 ـ خرم آبادي فاطمه

60 ـ خسروان نژاد رضا

61 ـ خوبياري فرهاد

62 ـ خورشيدي هومان

63 ـ دادخواه معصومه

64 ـ دوكوهكي

65 ـ دهقان الياس

66 ـ دهقان اياز

67 ـ دهقان پريسا

68 ـ دهقانيان ليلا

69 ـ دقت مجيد

70 ـ دليري فر سعيد

71 ـ درودي نازنين

72 ـ راجي محمد

73 ـ رحيمي شهركي محمد

74 ـ رجبي محمد

75 ـ رزمي علي

76 ـ رضائي غلامحسين

77 ـ رزمجوئي مهرداد

78 ـ رئيسي غلامحسين

79 ـ رستمي محمد

80 ـ رئيسي مجتبي

81 ـ راستي مطلق عباس

82 ـ رزم آوران مهدي

83 ـ رحمدل بنفشه

84 ـ رهنمايي مريم

85 ـ رازي

86 ـ روانگرد رضا

87 ـ روستا رضا

88 ـ رزمجوئي مازيار

89 ـ رحماني شيرزاد

90 ـ رفيعي مهراب

91 ـ زارع غلامرضا

92 ـ  زارع رسول

93 ـ زارع

94 ـ زارع حسين

95 ـ زارع سعيد

96 ـ  زارع بهارك

97 ـ سلطاني منفرد عباس

98 ـ سلطاني غلامرضا

99 ـ سجادي سيد عنايت ا…

100 ـ ساساني مهران

101 ـ سالاري نازنين

102 ـ سليماني علي

103 ـ سليماني خالد

104 ـ سيفي فاضل

105 ـ  سلطاني

106 ـ شادان

107 ـ  شريف پور

108 ـ  شريف زاد عليرضا

109 ـ  شكرالله زاده مسعود

110 ـ شيروي محمد رضا

111 ـ صادقي كريم

112 ـ  صالحي مذكور

113 ـ صداقت محمد علي

114 ـ  طاهري

115 ـ  طالبي

116 ـ  طالبي نگين

117 ـ  علوي سيد حسن

118 ـ  علوي سيد محمد رضا

119 ـ عسكري فرهاد

120 ـ  عباس زاده سميه

121 ـ عباس پور افشين

122 ـ   عاطفت فر علي

123 ـ عزيزي علي

 124 ـ عمادي

125 ـ عباسپور عليرضا

126 ـ علوي

127 ـ عبداللهي

128 ـ غلامي مژگان

129 ـ فاطمي فرد الهام

130 ـ فيروزي پيمان

131 ـ فروهرفر فرحناز

132 ـ فرهادي يدالله

133 ـ  فرهادي پور عبدالحميد

134 ـ  فتحي نژاد شهرام

 135 ـ  قانع بردبار

136 ـ قائدي

137 ـ قاسمي

138 ـ قرباني غلامرضا

139 ـ قهرماني بهمن

 140 ـ  قائدي مسلم

141 ـ كريمي

142 ـ كريمي مهدي

143 ـ كرم نژاد سعيد

144 ـ كمالي مريم

145 ـ كاظمي مهدي

146 ـ كاظمي بهرام

147 ـ كشاورزي محمد حسين

148 ـ كارآمد جمشيد

149 ـ كاوياني احمد

150 ـ كاووسي

151 ـ كيانفرد هاشم

152 ـ گراني بيژن

153 ـ گواهي زهرا

154 ـ  گودرزي عليرضا

155 ـ  مصيبي

156 ـ مقتدري محمد جعفر

157 ـ موسوي اصغر

158 ـ موسوي سيد مصطفي

159 ـ ميرزاخاني

160 ـ موسلي

161 ـ مصطفوي

162 ـ مزارعي فاطمه

163 ـ معتمدي محمد مهدي

164 ـ معيني حبيب ا…

165 ـ  محمدي محمد صادق

 166 ـ  موسوي

167 ـ محمدي عسكر

168 ـ محمدي حسين

169 ـ محبي كرامت ا…

170 ـ موصلي فرود

171 ـ مختاري شهرام

172 ـ مختاري عطا ا…

173 ـ مندني پور دكتر علي

174 ـ نامداري صديقه

175 ـ نصر حسين

176 ـ نوري مرتضي

177 ـ نوري مسعود

178 ـ نوري مريم

179 ـ ناصري دكتر عليرضا

180 ـ نجفي عليرضا

181 ـ وقارفرد محمد جواد

182 ـ هاشمي سيد رضا

183 ـ  هدايت

184 ـ  يوسفي

185 ـ يوسفي فاروق

186 ـ يداللهي فريبرز