زندانیان بی مرخصی؛ در انتظار آزادی پیر می شوند

گروهی از زندانیان سیاسی و عقیدتی که از عمدتا قربانی سرکوبهای حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 هستند در روزهای گذشته به مدت چند روز از زندان آزاد شده و به مرخصی آمده اند. احمد زیدآبادی، علی ملیحی، بهاره هدایت، حسن اسدی، نرگس محمدی، مهدی محمودیان از زندانیانی بودند که پس از مدت‌ها به صورت موقت به خانه‌های‌شان برگشتند تا بعد از زمانی طولانی روزهایی کوتاه را در کنار خانواده‌شان سر کنند. اما در همین حال زندانیان بسیاری پس از چند سال هنوز حتا یک روز مرخصی را تجربه نکرده‌اند. به خانواده بعضی از این زندانیان گفته شده است که مرخصی “امتیازی” است که به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد. به جمع دیگری نیز بارها قول مرخصی داده شده اما همچنان این قول‌ها معلق مانده است.

بخشی از این زندانیان در طول دوره حبس‌شان با وقایعی چون فوت افراد نزدیک خانواده مواجه بوده‌اند و یا به علت شرایط زندان دچار بیماری‌های سختی شده‌اند اما همچنان اجازه مرخصی را نیافته‌اند.

مهناز پراکند وکیل سابق جمعی از زندانیان سیاسی در مورد قوانین مربوط به اعطای مرخصی به زندانیان به جرس می‌گوید: قبل از اصلاح بخش سوم آئین نامه اجرائی سازمان زندانها واقدامات تأمینی و تربیتی زندانیان بعد از گذشت یک ماه از محکومیت به حبس می‌توانستند تقاضای مرخصی دهند. مدت این مرخصی 5 روز و قابل تمدید بود و بعد از آن زندانیان هر ماه بطور پیوسته می توانستند از این حق استفاده کنند.

این عضو کانون مدافعان حقوق بشر، توضیح می‌دهد: آئین نامه سازمان زندان‌ها و بخش مربوط به مرخصی زندانیان در 21/2/1389 اصلاح شد و مرخصی مشروط به کسب امتیازاتی شد که توسط مسئولین زندان، به زندانی داده می‌شود.

وی با اشاره به این نکته که بعضی از زندانیان از جمله زندانیان سیاسی از این “امتیاز” محروم شده‌اند، ادامه می‌دهد: اما در همین اصلاحیه مواردی را تصریح کرده‌اند که بدون توجه به کسب امتیاز، زندانی می تواند از حق مرخصی استفاده کند. از جمله این موارد مربوط به اتفاقات خوب یا بد برای خانواده زندانی است، مثل ازدواج فرزندان یا فوت یکی از بستگان درجه یک زندانی. همچنین در صورتی که زندانی بیمار باشد و با گواهی پزشک بهداری و تأئید رئیس بهداری معالجه او مستلزم آزادی او و بودنش در خارج از زندان باشد در این صورت نیز بدون درنظر گرفتن هر گونه امتیازی باید به زندانی بیمار مرخصی داده شود.

هرچند تعداد این زندانیان بسیار زیاد و اشاره به تک تک آن‌ها مقدور نیست اما جرس تلاش می‌کند در این گزارش و قسمت بعدی آن شرح حالی مختصر از بعضی از این “زندانیان بی‌مرخصی” فراهم کند.

مجید دری و ضیا نبوی دو دانشجوی محروم از تحصیل و عضو شورای دفاع ار حق تحصیل هستند. ضیا نبوی تنها چند روز پس از کودتای انتخاباتی سال 88 و مجید نیز روز 18 تیر همان سال در خانه‌ی خواهرش، بازداشت شدند. احکام بسیار سنگین حبس و تبعید برای این دو فعال دانشجویی به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق صادر شد ولی آن‌ها همواره این اتهام را تکذیب کرده اند. ضیا در بخشی از نامه اش به رئیس قوه قضائیه در خرداد 90 در این باره نوشته است: “این اتهام را توهین به خود و سابقه‌ی فعالیت‌های دانشجویی خویش می‌پندارم.” با این حال حکم قطعی ضیا 10 سال حبس در تبعید است و او اکنون در زندان کارون اهواز به سر می‌برد.
مجید دری نیز در دادگاه بدوی به 11 سال زندان محکوم شد که این حکم در مرحله تجدید نظر به 6 سال کاهش یافت؛ 6 سالی که بنا بر حکم، پنج سال آن باید در تبعید گذرانده شود و به این ترتیب مجید به زندان بهبهان تبعید شد.
این درحالی است که خانواده مجید در کرج و خانواده ضیا در سمنان ساکن ‌اند و عملا برای هربار ملاقات باید ساعتها رنج سفر را تحمل کنند.

مجید و ضیاء که فعالیت‌شان در راستای رفع محرومیت از تحصیل بود، پس از بازداشت بار دیگر گرفتار محرومیت شدند. این دو از ابتدای بازداشت از حق قانونی مرخصی حتا بری یک روز نیز محروم بوده اند. چندی پیش مادر مجید دری در مصاحبه با پایگاه رسانه ای روزانلاین پیرامون علت عدم اعطای مرخصی به پسرش اظهار داشت: می گویند مجید چون به خواسته های ما تن نمیدهد ما هم نمی‌توانیم هیچ گونه امتیازی برای او قائل شویم و تا وقتی نامه پشیمانی ننویسد اجازه مرخصی هم نخواهد داشت.

یکی دیگر از دانشجویانی که نزدیک به سه سال است بدون مرخصی در زندان به سر می‌برد، مجید توکلی است. مجید توکلی ۱۶ آذر ۱۳۸۸ پس ازسخنرانی در تجمع دانشجویی بازادشت شد و از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام، تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و توهین به ریاست جمهوری به هشت سال و شش ماه حبس تعزیری، ۵ سال محرومیت از فعالیت سیاسی و ۵ سال ممنوعیت از خروج از کشور محکوم شد.

در حالی گه خانواده این فعال دانشجویی ساکن شیراز هستند، او در زندان رجایی‌شهر کرج زندانی است و این مساله، امکان ملاقات را برای خانواده‌اش به حداقل کاهش داده است.

نسرین ستوده، حقوقدان، وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر نیز که از ۱۳ شهریور 89 در زندان است، تاکنون نتوانسته از مرخصی استفاده کند. او در دادگاه به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد.

امکان مرخصی در شرایطی از نسرین ستوده گرفته شده که او مادر دو فرزند 5 و 12 ساله است. علاوه بر این او در طی دوران بازداشت پدرش را از دست داد اما به دلیل عدم موافقت با مرخصی‌اش از شرکت در مراسم تدفین و ختم پدرش محروم شد.

حشمت الله طبرزدی، فعال سیاسی و دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران هم که از ششم دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت شده به رغم بیماری قلبی نتوانسته از مرخصی استفاده کند. او که در اردبیهشت ماه سال 89 به دنبال اعتراض به اعدام پنج زندانی سیاسی از جمله فرزاد کمانگر، معلم کرد از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد، از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به هفت سال حبس تعزیری محکوم شد. حشمت الله طبرزدی از زندانیان سیاسی بود که در مدت بازداشتش در اعتراض به مسائل مختلف دوره های طولانی مدت اعتصاب غذا داشت و هم اکنون دچار بیماری قلبی در زندان شده است.

پیش از این فرزند او در گفت‌وگویی با کمپین بین‌المللی حقوق بشر گفته‌ بود که پدرش برای دریافت مرخصی شخصا اقدام نمی‌کند چرا که معتقد است گرفتن مرخصی از زندان برای او “غیرممکن” است.

رسول بداقی، عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان نیز که نزدیک به سه سال است در زندان رجایی شهر محبوس است، تاکنون از حق مرخصی محروم بوده و مسئولان بارها وعده مرخصی وی را به خانواده اش داده‌اند، اما هر بار زیر قول خود زده‌اند. در آخرین وعده، اردیبهشت ماه امسال، به رغم تودیع وثیقه و قول دادستان اجازه داده نشد تا او به مرخصی بیاید. او حتی پس از درگذشت مادرش در سال گذشته نتوانست برای شرکت در مراسم ختم از مرخصی استفاده کند.

این معلم زندانی دهم شهریور ماه ۸۸ پس از احضار به اداره آموزش و پرورش اسلامشهر بازداشت و بعد از آن در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” و “تبانی و تجمع به قصد برهم زدن امنیت ملی” به شش سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی محکوم شد. به دنبال آن بداقی مدتی پیش، پس از ۲۱ سال خدمت در آموزش و پرورش ایران با حکمی قطعی رسما از آموزش و پرورش اخراج شد.

شبنم و فرزاد مددزاده نیز به اتهام “محاربه” از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق اسفند ماه 87 بازداشت و هر یک به پنج سال حبس در تبعید محکوم شدند درحالی که تنها دلیل انتساب این اتهام به همان ترتیبی که بعدا در مورد ضیا نبوی رخ داد حضور اعضای خانواده آنها در کمپ اشرف و عضویت این سازمان بود. مرخصی از این خواهر و برادر نیز دریغ شده است و حتا بیماری‌ نیز مانعی برای محرومیت بی دلیل نشده است. پدر فرزاد و شبنم پاییز 89 در گفت‌وگو با جرس در مورد وضعیت جسمی شبنم می‌گوید : حال جسمانی خوبی هم ندارد. دخترم مشکل قلبی دارد و نیاز به متخصص قلب دارد اما نمی گذارند متخصص او را ببیند برای سونوگرافی و مشکلاتی از این دست.

مصطفی دانشجو وکیل و از دراویش گنابادی نیز که بیش از 15 ماه است در زندان به سر می‌برد تاکنون به رغم بیماری شدید ریوی و تنفسی‌اش نتوانسته از مرخصی استفاده کند. او که اکنون در بیمارستان و بستری و بازداشت است، سال 86 به اتهام افترا، نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به 7 ماه حبس محکوم شد. دانشجو اردیبهشت سال 90 برای اجرای حکم هفت ماه زندان خود به زندان رفت ولی از زمان پایان حکم،بدون برگزاری دادگاه در حالت بازداشت موقت زندانی و بلاتکلیف است.

هفت رهبر جامعه بهاییان ایران نیز از کسانی هستند که با وجود داشتن احکام سنگین و طی دوره‌ی طولانی از بازداشت، نتوانسته‌اند تا امروز از حق مرخصی استفاده کنند. جمال الدین خانجانی، بهروز توکلی، سعیدرضایی، مهوش ثابت، فریبا کمال آبادی و عفیف نعیمی ابتدا به بیست سال زندان محکوم شده بودند ولی دادگاه تجدید نظر پس از حذف اتهاماتی چون جاسوسی و همکاری با دولت اسرائیل، این حکم را به ده سال کاهش داده بود. با این حال پس از مدتی مجددا اعلام شد که حکم نهایی آن‌ها همان 20 سال خواهد بود.

شش نفر از این افراد از تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۸۷ در بازداشت به سر می‌برند و نفر هفتم، مهوش ثابت، پیش از آنها و در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۸۶ در مشهد بازداشت شده بود.

محمود بادوام، فرهاد صدقی، نوشین خادم و کامران مرتضایی از مدرسان جامعه بهایی نیز بیش از یک سال است که بدون استفاده از حق مرخصی در زندان به سر می‌برند.

منبع: جرس