بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

هر چه از دوست می رسد خوب است          گر همه سنگ و گر همه چوب است

متأسفانه خانواده آقای گراشی برادر عزیز و گرامی ملقب به «وفا علی»،چندین بار اطلاع دادند، ایشان کسالت دارند و محتاج به استراحت هستند و بعد از بررسی هایی که انجام شد، معلوم شد ایشان دچار آلزایمر شدند، که همه می شناسید علامت عمده ی آن فراموشی است ،فراموشی از همه چیز می شود گاهی از خودِ هویت و وجود انسان، خودش فراموش می کند. گاهی از وظایفی که فطرتاً دارد (وظایف غذا خوردن ، راه رفتن ، نماز خواندن و تسبیح گفتن) اینها را فراموش می کند خلاصه در مسیر«رُفع القلم» هستند.
البته مدتها با وجودِ این کسالت زحمت می کشیدند و چون آن زحمات ایشان، از روی خلوص نیت و اطاعت امر بود ما تجلیل می کنیم، آن خطاها و فراموشی هایی که در اثر بیماری عارضشان شده در ذیلِ «رُفع القلم» قرار می دهیم و همچنین همه فقرا و غیر فقرا، همه شخصیت های حقوقی و دستگاه های دولتی که حتماً همه سر و کار دارند، باید توجه داشته باشند. و برای اینکه ایشان استراحت کنند، با در خواست های دوستان و فامیل هایشان و فقرا ،ایشان تا مدتی که انشاالله بهبودی حاصل کنند، گر چه در مورد این بیماری می گویند تاکنون علاجش را نفهمیدند، ولی علاجش دست خداست، چه کارهای خوب را خدا پادش بدهد و چه فراموشی ها را جبران کند، به دست خداوند است. این است که ما نمی گوییم مطلقا، می گوییم تا بهبودی کامل، ایشان از تمام وظایفی که بر حسب فرمان «وفا علی» آفریده شده، معاف هستند و به عنوان احترام به ایشان و بزرگتر، احترام به مرحوم حضرت آقای «وفا علی» مادام الحیاطِ ایشان این لقب به دیگری داده نخواهد شد.
البته ایشان استراحت کنند و برای اینکه استراحتشان کامل بشود از فقرا و دوستان هم تقاضا می کنیم مزاحم ایشان، زیاد نشوند و بدانند و توجه کنند که ایشان مدتی است آلزایمر دارند و خیلی چیزها را به حساب آلزایمر بگذارند، یک مقداری هم به عنوان ذیلِ آن فرمان محسوب خواهد شد. به هر جهت انشاالله خداوند به عنوان پاداشِ زحماتشان شفای کامل بدهد. بنابراین ایشان برای اینکه استراحت هم کنند، بعد از این به هیچ وجه تجلیلی نخواهند داشت، از فقرا با ایشان اگر تماس گرفتند مثلاً در مجالس و امثال اینها، به منزله ی یک درویش عادی رفتار کنند که ایشان آرام باشند و تحریکی به ناراحتی نشود، گر چه خود آلزایمر بیماری میکروبی نیست که فراموشی، سرایت کند ولی رفتاری است و رفتارها سرایت می کند. بنابراین برای اینکه خودشان هم ناراحت نشوند ، هر وقت که تماس گرفتند،بااصطلاح با یک احتیاط طبی همراه باشد که ایشان با آرامش زندگی کنند. انشاالله خداوند همه ما را از بلایای الهی و از این آلزایمر،مصون بدارد.
البته سقراط یک فلسفه ای دارد در مورد تخلف از امر الهی و در مورد جرم به طور کلی می گوید: جرم به واسطه جهلِ به قانون است واِلا اگر کسی عالم باشد که رعایتِ احکام شریعت برای او، هم در دنیا و هم در آخرت مفید است، اگر بفهمد،هرگز خلاف آن نمی کند. ولی چون به این قسمت جاهل است گناهان و تخلفاتی سقراط در جرایم نوشته است، البته در زمان سقراط این کتابها که نوشته شده است خُب، قابل تجلیل است، سقراط به جای خود، ولی این بیماریِ آلزایمر در آن تاریخ دیده نشده که علم باشد ولی در عمل دچار اشکال باشد. بنابراین امروز می شود گفت که در کلمات سقراط می توان این را اضافه کرد، که جهل و عدم قدرتِ روانی، در ردیف جهل است، یعنی قدیم هر کسی کاری اراده می کرد و می خواست انجام بدهد، می توانست و انجام می داد، اما امروز خیلی اشخاص که دچار بیماری آلزایمر هستند، تصمیمی می گیرند و بعد نمی توانند انجامش بدهد.
البته در قرآن در مورد سن اشاره کرده، یکی از علائم و جهات آلزایمر هم همین ازدیاد سن است در مورد سن، خداوند می فرماید «… مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا… » (حج/۵) بعد از آنکه همه چیز را دانسته بود، دیگر هیچ چیز نمی داند یعنی همه اش فراموش می شود. اشاره در قرآن هست اما نه به اسم آلزایمر ولی همین خصوصیت است، حالا به هر جهت، ایشان از جنبه ی فقر و درویشی به جای خود هستند ما ایشان را قبول داریم، برای اینکه بیماری انسان را از هویتش خارج نمی کند ولی به عنوان «وفا علی» آقایان بدانند که ایشان فعلاً معاف هستند. « اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا »
________________________________________________
حواسِ فرد زیاد جمع نیست چون حواسش زیاد جمع نیست امرار معاشش درست در نمی آید برای اینکه آدم، با عقلی امرار معاش می کند که آن عقل را خدا داده است. آیا ما اینقدر پر رو هستیم که به امرِ خداوند بی توجهی کنیم، تمرّد امر خداوند را می کنیم بعد می گوییم امرار معاشمان خوب بشود، معاش هم با عقل است و آن عقل را خدا داده است، این است که باز هم توصیه می کنم به این مسئله و جزءِ شرایط اولیه ی بیعت، تقید و توجه به احکام شرعی و به خصوص مسئله ی محرم و نامحرم است.
از این جهت به این مسئله اهمیت داده اند که در جامعه مؤثر است. شما نماز نخوانید در خودتان مؤثر است، روزه نگیرید در خودتان مؤثر است ولی اگر مسئله ی، روابط خانوادگی و روابط زن و مرد منظم نباشد افکار همه متشنج می شود، تمام نسل بعدی خراب می شود. به این جهت به این مسئله اهمیت زیادی داده اند. البته در مورد سبیل فرموده اند ،دینی را به مویی نبسته اند، درست است! یک مو اگر بیرون باشد، بگویند مثلاً دین از بین رفت،نه! ولی همان یک مو که بیرون باشد علامت این است که این شخص به احکام شرعی توجه ندارد، نشان دهنده ی این است. واِلا خُب طبیب معاینه می کند، هر جای بدن مریض باشد معاینه کند. این است که باز هم توصیه می کنم به این احکام شرعی و به خصوص به این مسئله توجه بیشتری داشته باشید. انشاالله خداوند هم این مشکلات را از ما بردارد.