همسر ابوالفضل قدیانی: اگر مسلمانیم نباید سکوت کنیم

 

 

همسر ابوالفضل قدیانی: اگر مسلمانیم نباید سکوت کنیمسومین پرونده ی ابوالفضل قدیانی در حالی تشکیل و این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تفهیم اتهام شد که اخبار نگران کننده ای از درون زندان درباره ی وی منتشر می شود.

زهرا رحیمی همسر این مبارز دوران ستمشاهی در گفتگو با کلمه می گوید که همبندی های آقای قدیانی از وی خواسته اند اقدامی کند اما او می پرسد من چه می توانم بکنم؟

زهرا رحیمی که خود نیز از زندانیان سیاسی دوره ی پهلوی است با اشاره به نامه هایی که این روزها خطاب به مسئولین منتشر می شود و همین نامه ها بهانه ای است برای آزاد نکردن زندانیان سیاسی تاکید می کند که احساس مسئولیت نویسندگان نامه ها ارتباطی با نتیجه ی عملشان ندارد. نامه ها از سر دلسوزی برای کشور نگاشته می شود.

همسر ابوالفضل قدیانی با تشریح مشکلات فراوانی که خانواده های زندانیان سیاسی درگیر آن هستند خاطر نشان می کند که آینده روشن است و ما نا امید نشده در مقابل ظلم سکوت نخواهیم کرد.

همچنین بر اساس اخبار رسیده از بند ۳۵۰ اوین، یکی از رگ های قلب محسن امین زاده، معاون وزیر امورخارجه دولت سید محمد خاتمی گرفته و وی در شرایط خطرناکی به سر می برد.

زهرا رحیمی در این باره می گوید: آقای امین زاده ضربان قلبشان مرتب بالا می رود و اصلا شرایط جسمی شان مناسب نیست. افرادی که مشکل قلبی دارند همیشه در معرض خطر جدی هستند اگر در صورت ایجاد مشکل آنها را سریع به بیمارستان نرسانند و تعللی کنند ممکن است که فاجعه به بار بیاید.

نگرانی خانواده ها از خرداد ماه امسال که هدی صابر در پی اعتصاب غذا و بی توجهی مسئولان زندان از علائم خطرناک جسمی، جان خود را از دست داد، بیشتر شده و به گفته ی آن ها مصداق بارز بی توجهی به جان زندانیان سیاسی رخ داده است.

هفته گذشته ابوالفضل قدیانی برای چندمین بار به شعبه ۴ بازپرسی دادسرای اوین احضار شد تا در مورد نامه اخیرش مبنی بر تحریم انتخابات غیرقانونی مجلس و مسئولیت رهبری در وضعیت موجود کشور پاسخگو باشد.

این سومین پرونده ابوالفضل قدیانی است و به رغم اتمام محکومیت یکساله دادگاه اول او که آذرماه ۹۰ به اتمام رسید همچنان در زندان به سر میبرد.

کمی قبل از پایان محکومیت یکساله این زندانی سیاسی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب احضار شد تا به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام تحت محاکمه قرار گیرد. دادگاهی که قدیانی در آن حاضر نشد، چراکه به گفته وی دادگاه های انقلاب بدون هیت منصفه و بصورت غیر علنی برگزار میشود و فاقد وجاهت قانونی و مشروعیت است.

ابوالفضل قدیانی، یکی از مسن ترین زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰ اوین در اخرین نامه تحلیلی خود، انتخابات مجلس نهم را نامشروع خوانده و آنرا تحریم کرده بود.

پس از انتشار نامه فشارها بر این زندانی سیاسی قبل و بعد از انقلاب شدت گرفت. قدیانی ۶۳ ساله در حال حاضر با ناراحتی قلبی، بیماری حاد پرکاری تیروید، پروستات و چندین بیماری دیگر دست و پنجه نرم می کند و بتدریج وزن خود را از دست می دهد، بااینحال یکی از پرروحیه ترین و مقاومترین زندانیان بند ۳۵۰ است که نام وی در تمام بیانیه های اعتراضی زندانیان بچشم میخورد.

متن کامل گفتگوی کلمه با زهرا رحیمی را با هم می خوانیم:

در ابتدا در باره ی وضعیت جسمی آقای قدیانی بفرمایید.

دوشنبه ها که روز ملاقات بود ایشان را دیدیم، برای ما کاملا مشهود بود که خیلی لاغر تر از هفته قبل شده بودند. اما هر چه سوال کردیم که مشکل چیست بگید چیزی به ما نگفتند. و به همین که پادرد دارند و تیروییدشان فعال شده اکتفا کردند. و نکته ی نگران کننده برای ما این است که در رگ های آقای قدیانی ۵ فنر جا گذاری شده و داروهای زیادی مصرف میکنند.

پس در حال حاضر در بند ۳۵۰ تحت مراقبت هستند؟

با توجه به شرایط جسمی ایشان و عملی که انجام دادند باید تحت مراقبت باشند اما آنجا امکاناتی نیست. آنجا داروهایشان را بهشان می دهند.

دوستان و همبندی های آقای قدیانیدر رابطه با وضعیت ایشان چه می گویند؟

آنها هم نگران هستند و مرتب به ما می گویند وضعیت همسرم به گونه ای است که ممکن است که در شرایط خطرناکی قرار بگیرد و نشود برایش کاری کرد. می گویند شما از بیرون برای مرخصی و اعزام به بیمارستان اقدام کنید. اما ما چه کار می توانیم بکنیم؟

با توجه به اینکه یک سال حبس آقای قدیانی تمام شده است در حال حاضر به لحاظ قانونی در چه وضعیتی هستند؟

همسر من به طور غیر قانونی در زندان نگهداری می شود. دوره ی یک ساله ی محکومیتشان نهم آذر ماه تمام شده بود و محکومیت جدیدشان هم هنوز در دادگاه تجدید نظر تایید نشده است و با قرار وثیقه باید بیرون باشند که قاضی هم گفته که اینها عجز در وثیقه دارند در حالی که برادرشان رفتند و اعلام کردند که وثیقه میتواند بگذارد اما قاضی نپذیرفته و در نهایت در حکمی گفته اند “عجز در وثیقه”.

ماجرای بازپرسی هفته ی گذشته چیست؟ آیا پرونده ی جدیدی برای ایشان تشکیل شده است؟

بله پرونده سوم هم تشکیل شد.

به چه اتهامی؟

درباره ی نامه ای که از زندان خطاب به رهبری منتشر شده تفهیم اتهام شدند البته در بازپرسی شعبه ۴ اوین. برای نامه ی قبلی که ایشان اصلا دادگاه نرفتند چون دادگاه را غیر قانونی می دانستند.

آقای قدیانی و دیگر دوستان دربند و بیرون از زندان بارها در این دو سال و نیم نامه هایی به رهبری و دیگر مسئولان نظام نوشته شده است به نظر شما در شرایطی هیچ گاه هیچ کدام از نامه ها کوچکترین جوابی دریافت نکرده است فلسفه ی این نامه ها که هر روز فشار را در نویسنده ها و خانواده هایشان اضافه میکند چیست؟

به نظر من آنها احساس مسوولیت میکنند. و احساس مسئولیت آن ها ارتباطی با نتیجه ی کارشان ندارد. بالاخره این ها محکوم شدند بدون اینکه حقشان باشد. ان ها تنها انتقاد کرده بودند و تمام این نامه ها تنها و تنها از سر دلسوزی بوده است.

نامه جسورانه ایشان واکنش های زیادی داشته است. شما سال هاست که با آقای قدیانی زندگی می کنید. شخصیت خود ایشان هم در زندگی از همین جنس است و شجاعت و جسارتشان در حوزه های دیگر هم قابل رویت است؟

از همان اولی که ازدواج کردیم همین طور بوده اند. دوستانشان هم همیشه درباره ی این روحیه می گفتند. حتی زمانی که من برای تحقیق از دوستانشان سوال کردم می گفتند خیلی صریح و هستند. و ملاحظه و دروغ برای مخفی کردن مسئله ای در حرف هایشان پیدا نمی شود. در تمام مدت زندگی همینطور بودند.

حساسیت روی ایشان خیلی بالا رفته و ظاهرا کوچترین حرکت منجر به باز شدن پرونده جدید می شود. آیا آقای قدیانی تصمیم ندارند که سکوت کنند تا بتوانند برای ادامه و پیگیری مداوا به مرخصی بیایند؟

من نمی دانم در این مورد. خودشان از ما خواستند که به هیچ عنوان نروید و درخواستی ندهید. یعنی برای ملاقات حضوری هم ایشان اجازه ندادند که ما برویم و درخواستی داشته باشیم. به همین خاطر ما نه ملاقات حضوری داریم نه هیچ در خواستی برای مرخصی. چون می گویند این حق ماست. طبق قانون حق ماست که ماهی ۵ روز مرخصی داریم و ماهی یکبار ملاقات حضوری پس اصلا درخواست معنی ندارد.

خب در حال حاضر حق شما و باقی خانواده ها سلب شده. در این شرایط نباید برای احقاق حق جلو رفت؟

این هم یک روش است. آقای قدیانی حق قانونیشان را می خواهند و حرفی هم که می زنند دقیقا طبق قانون است. حق قانونیشان هست که اعتراض کنند. حق قانونیشان هست که تذکر بدهند. اینها حق قانونی و حقوق شهروندی هستند و فرد باید احساس کند که آزاد است در اجرای آن ها. نباید به خاطر اینکه صحبتی کرده نظری داده انتقادی کرده و نصیحتی کرده غیر قانونی در زندان نگه دارند. نه تنها ایشان بقیه هم همینطور. تنها مورد ایشان را نمی گویم بقیه هم همینطور هستند.

در خبرها از وضعیت جسمی آقای امین زاده هم گزارش های نگران کننده ای آمده است شما از ایشان خبری دارید؟

آقای امین زاده ضربان قلبشان مرتب بالا می رود و اصلا شرایط جسمی شان مناسب نیست. افرادی که مشکل قلبی دارند همیشه در معرض خطر جدی هستند اگر در صورت ایجاد مشکل آنها را سریع به بیمارستان نرسانند و تعللی کنند ممکن است که فاجعه به بار بیاید.

شما در جمع خانواده های زندانیان سیاسی هستید اگر امکان دارد کمی از مشکلاتی که خانواده ها با آن دست و پنجه نرم می کنند و به خاطر آن تحت فشار قرار می گیرند برای خوانندگان کلمه بفرمایید.

مشکلاتشان که حقیقتا زیاد است. مثلا یک سری هستند که همسرانشان را اخراج کرده و شغلشان را گرفته اند حتی خانم هایی هستند که کار می کردند و از کار بی کار شدند به خاطر همسرانشان. برخی از آن ها بچه ی کوچک دارند و بچه ها که به ملاقات می آیند خیلی اذیت می شوند. آن هایی هم که نوجوان دارند به خصوص نوجوان پسر مشکلات حاد خود را دارند. یک نوجوان نیاز دارد که پدر بالای سرش باشد. مشکلات دیگری هم هست که بالاخره وضعیت ملاقات ها نامشخص است. گاهی وقتی میرویم ملاقات ۵-۶ نفر هستیم که ۲۰ دقیقه ملاقات داریم یا حداکثر نیم ساعت وقت داریم و بعضی وقتها غیر از اینکه بایستیم و تماشا کنیم از پشت شیشیه و چیزی غیر از سلام و علیک چیز دیگری نمی توانیم بگوییم.

طبق قانون ماهی یکبار ملاقات حضوری و ماهی ۵ الی ۷ روز مرخصی باید داشته باشند. که اینها را ندارند و من هم چون آقای قدیانی گفته اند نباید تقاضای هیچ چیز از اینها داشته باشید تا به حال درخواست نداده ام. اما بالاخره خانواه ها نیاز دارند که بروند. همین که پدر دستی به سر بچه ی ۵ ساله و ۲ ساله اش بکشد برای او آرام بخش است.

تازگی ها هم که یکسری مشکل جدید بوجود آمده. در ملاقات های کابینی به دست افراد مهر می زنند. خب خیلی زشته که برای زندانیان سیاسی و عقیدتی. این رفتار به نظر من رفتار غیر انسانیست.

برای ملاقات های حضوری هم خیلی سخت گیری می کنند. چند مدل عکس می اندازند از صورت، لباس مخصوص تن می کنند و انگشت نگاری می کنند.

دادستانی که ما می رویم دادستانی نه جواب می دهد و نه وقت ملاقات.

چند هفته قبل تعدادی از خانواده ها آقای دادستان را در پارکینگ دیده اند و به ایشان گله کرده اند ایشان هم گفته خب این ملاقات حضوریه با من. که خانواده ها هم ناراحت شده اند و گفته اند پس این کاخ دادگستری برای چیست، درش را ببندید دیگر. حقیقتا پاسخگو به مشکلات خانواده ها نیستند.

در دو سال گذشته که شما در گیر سیستم قضایی کشور بودید آیا شما هیچ نشانه ای دیده اید مبنی بر اینکه شاید بتوان با پیگیری، نصیحت و صبوری کردن به نتیجه رسید؟

من تا آنجا که مراجعه داشتم اراده ای ندیدم. بقیه هم همینطور. همه ناچارند نامه های سرگشاده منتشر کنند و مصاحبه کنند که وضعیت اینها در خطر است تا فرجی حاصل شود و فرد را به پزشک برسانند. ما می بینیم افرادی که می آورند بیمارستان وضعشان چقدر حاد است و بحرانی شده که می‌آوردندشان بیمارستان. خود آقای قدیانی رگشان ۹۹ درصد گرفته بود یعنی حالتی که بعد از آن خدای نکرده مرگ بود. من خودم شخصا ندیدم در قوه قضاییه که اراده ای باشد و بخواهد که قانون را اجرا کند. ما توقعی نداریم که بالاتر از قانون عمل کنند. الان تلفن ها قطع هست یعنی ما باید یک هفته صبر کنیم تا برویم ملاقات و خبر سلامتی آنها را بگیریم یا آنها از حال ما خبردار شوند.

آینده را چطور می بینید؟

به نظر من آینده روشن است. اگر ما اعتقاد داشته باشیم به خدا و مطالبی که در قرآن است هیچ وقت نا امید نمی شویم. ما در نهایت ما باید اینطور فکر کنیم که ما یک وظیفه ای داریم در مقابل اینکه ظلمی به خودمان یا به دیگران می شود سکوت نکنیم. حالا نباید انتظار داشته باشیم که نتیجه آنی بدهد. به عنوان یک انسان و به عنوان یک مسلمان که گفته می شود اگر صدای یک مسلمان را بشنوی و کمکش نکنی مسلمان نیستی نباید سکوت کنیم. این احادیث را بارها شنیده و در کتابها خوانده ایم. حالا ممکن است که این ظلم مدت زیادی ادامه داشته باشد ولی وظیفه ما به عنوان یک انسان این هست که سکوت نکنیم.

سخنی با مردم دارید؟

از همه التماس دعا داریم.