شاه حسینی: مهندس بازرگان اولین معترض انتخابات گزینشی بود

شاه حسینی: مهندس بازرگان اولین معترض انتخابات گزینشی بوددر هفدهمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان در آستانه انتخابات نهمین مجلس شورای اسلامی هستیم؛ انتخاباتی که اکثریت اصلاح طلبان و منتقدان حاکمیت اعلام کرده اند در آن شرکت نمی کنند. گرچه امروز موج بزرگ اعتراض به چشم میخورد اما اولین اعتراض ها به پایمال شدن حقوق ملت و گزینشی شدن مجلس از سوی بازرگان و نهضت آزادی آغاز شد. بازرگان معتقد بود با چنان رویه ای دیر یا زود جمهوری اسلامی به یک استبداد ختم خواهد شد. درباره فعالیت مهندس بازرگان و نهضت آزادی پس از انقلاب با حسین شاه حسینی از فعالان با سابقه ملی و مبارزان قدیمی استبداد شاهنشاهی گفتگو کردیم.

 

حسین شاه حسینی که در دولت موقت مهندس بازرگان ، ریاست سازمان تربیت بدنی را برعهده داشت از سالیانی دراز در نهضت مقاومت ملی در کنار بازرگان بوده است. شاه حسینی از دوران کوتاه نخست وزیری بازرگان میگوید و توضیح میدهد که چگونه آیت الله مطهری و آیت الله بهشتی بر نخست وزیری بازرگان اصرار میورزیدند و به عنوان مشاوران آیت الله خمینی ، ایشان را ترغیب میکردند که سکان دولت انقلابی را به این مرد معتدل واگذارد. شاه حسینی برای ما میگوید که بازرگان به هیچ عنوان داعیه انقلابی بودن نداشت و معتقد بود کارها باید بر روال اصلاح و گام به گام سامان گیرد چیزی که به مذاق جوانان و رهبران شورمند انقلابی خوش نمی آمد. او می گوید بازرگان در مذاکره با بختیار به دنبال آن بود که حرکت تند نظامی صورت نگیرد و بختیار با آرامش کنار برود و آنچه پیش می آید تغییر رهبری باشد و نه انقلاب که حالت ویرانی مملکت را داشته باشد.. مصاحبه جرس با حسین شاه حسینی را بخوانید.

 

آقای شاه حسینی، سالها بعد از نخست وزیری مهندس بازرگان، کسانی مدعی شدند که آیت الله خمینی از همان ابتدا با نخست وزیری بازرگان مخالف بود و در انتخاب ایشان اشتباه کرده اند، شما که از نزدیک در انقلاب حاضر بودید و در کابینه دولت موقت حضور داشتید، نخست وزیری مهندس بازرگان را چگونه دیدید؟

 

قبل از اینکه آیت الله خمینی به پاریس بیایند هم مذاکراتی درباره مهندس بازگان شده بود که این مذاکرات مورد تایید مهندس بازرگان نبود . آقای بازرگان آمادگی نخست وزیری نداشتند، دلایل بسیاری در این زمینه است. قبل از اینکه اصلا مسائل در مورد شورای انقلاب طرح شود، در شورای انقلابی که در تهران تشکیل شده بود ، خود آقای بازرگان هم کاندیدای نخست وزیری نبودند. در دیدار مهندس بازرگان با آیت الله خمینی این پیشنهاد مطرح شد که آقایان مطهری و بهشتی مصر بر این پیشنهاد بودند. شما می بینید که مهندس بازرگان وقتی حکم را گرفت به تناوب وزرایش را انتخاب کرد چون این آمادگی نبود. اما بعد فشار آقای خمینی و معممین که بهتر می توانستند با بازرگان مسائل شان را حل کنند، مهندس بازرگان و بدنه نهضت آزادی راوادار کرد به قبول پست نخست وزیری تن دهند. آنچه من در آن بودم و بنا بر مذاکرات قبلی ایشان هیچ آمادگی نداشتند.

 

 


در واقع این اطرافیان آقای خمینی بودند که اصرار به نخست وزیری آقای بازرگان داشتند؟

 

 

دوستان روحانی آقای بازرگان، مرحوم مطهری و بهشتی بسیار زیاد معتقد به این رویه بودند. مرحوم طالقانی هم آمادگی برای چنین پیشنهادی نداشت. این نکته تاریخی است که چه طور و با چه شرطی نخست وزیری را، ایشان با همان کراوات و کت و شلوار این پست را قبول کرد. اینها نکات ریز ماجراست.

 

 


در مورد شرایط مهندس بازرگان برای پذیرفتنِ نخست وزیری برای ما بفرمایید؟

 

 

جناب مهندس بازرگان در شرایطی نظر آقای خمینی را قبول کرد که مشاوران آقای بازرگان به ایشان فشار آوردند. آقای مهدوی کنی ، بهشتی و مطهری که نقشی هم در انتخاب اعضای شورای انقلاب داشتند اصرار داشتند بر نخست وزیری ایشان. اما شخص آقای بازرگان که ما با ایشان کار می کردیم، این احساس را داشتیم که به هیچ وجه قبول نخواهند کرد. وقتی شاه به دکترصدیقی پیشنهاد کرده بود که نخست وزیری را قبول کند، دکتر صدیقی به شاه گفته بود در صورتی می توانم قبول کنم که نیروهای در صحنه از جمله آقای بازرگان و سحابی با من همکاری کنند. جلسه ای دکتر صدیقی تشکیل دادند و با دکتر سحابی و دکتر عابدی و مهندس بازرگان مذاکره ای کردند. پاسخی که مهندس بازرگان داده بودند این بود: ” که جناب دکتر صدیقی در عین حال که ما همه اعتقاد داریم به این که در شرایط موجود باید نخست وزیری در این مملکت باشد که مورد اعتماد عامه قراربگیرد و در عین حال روحانیت هم با او همکاری داشته باشد در چنین شرایطی من و دکتر سحابی آمادگی کار کردن در این کابینه را نداریم چون سایرین هم دچار همین بحران هستند. شرایط و اوضاع به نحوی شده که آقای خمینی می خواهند به عنوان رهبری انقلاب نخست وزیر را انتخاب کنند.”

 

 

وقتی آقای خمینی تشریف بردند پاریس در آنجا دوباره توصیه شده بود، ولی در مذاکرات مشخص بود که آقای بازرگان زمینه چنین چیزی را نداشتند که مسوولیت اجرایی قبول کنند. وقتی آقای خمینی آمدند و تقریبا انقلاب پیروز شده بود این بحث ها در تهران انجام شد. نقش اساسی در این انتخاب را آقای مطهری داشتند با سوابقی که با آقای بازرگان داشتند و تا موقعی که آقای مطهری در قید حیات بودند با مهندس بازرگان خیلی بهتر از آن عمل می شد تا موقعی که آقای مطهری فوت شدند. اینها مسائل دقیقی است که اگر مطالعه شود بهتر مطلب باز می شود. شما فوت شدگانی که همان اوایل انقلاب در گذشتند بررسی کنید خیلی از مسائل مشخص می شود که به چه نحو این انقلاب به اینجا رسیده است.

 

 


آقای شاه حسینی، مهندس بازرگان را همواره متهم کردند که ایشان انقلابی نیستند نظر خود آقای بازرگان در اینباره چه بود؟

 

 

خود آقای بازرگان هم گفتند که انقلابی نیستند. گفتند که من که اکنون آمده ام و در حال اداره مملکت هستم یک ماشینی هستم که باید یک سر بالایی را بروم و به هیچ وجه آمادگی ندارم و باید شما مردم کمک کنید تا بتوانم این بار را ببرم. صادقانه بگویم تا یک روز قبل از پیروزی انقلاب مهندس بازرگان با آقای دکتر بختیار که آخرین نخست وزیر منصوب شاه بود به واسطه دکترجهرودی مذاکره می کردند تا شاید حرکت تند نظامی صورت نگیرد و دکتر بختیار با آرامش کنار برود و آنچه پیش می آید تغییر رهبری باشد و نه انقلاب که حالت ویرانی مملکت را داشته باشد. دکتر بختیار رفتند و ارتش یکباره تسلیم مردم شد. آقای بازرگان در اینباره این توجه را نداشت که آقای ازهاری بیاید بگوید ما با مردم همکاری می کنیم . آن لحظات آخر که قرار بود که مذاکره ای بین بختیار و بازرگان و ازهاری بشود، ازهاری ارتش را تسلیم مردم کرد. و در این شرایط آقای بازرگان مجبور شد ریاست دولت را بپذیرد.

 

 


بعد از مجلس شورای ملی اول، مهندس بازرگان و نهضت آزادی به کلی از حاکمیت حذف شدند و در همه انتخابات بعدی رد صلاحیت شدند، آقای بازرگان در سالهای بعد چه می کردند؟

 

 

بعد از مجلس اول یک جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت، که این جمعیت را عده ای ازاعضا جبهه ملی و دوستان نهضت آزادی تشکیل دادند. اینها جمع شدند و در کنار هم برای نجاتِ مملکت و حفظ انقلاب تشکیل جلساتی دادند و به هیچ وجه نظرشان این نبود که دولت جانشین بشوند. اما نظرشان این بود که انقلاب در حال انحراف است. آقای مهندس بازرگان را این جمع به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری، بعد از بنی صدر معرفی کردند. دوره مجلس هم تمام شده بود، به مجرد اینکه این اعلام انجام شد و برای تایید صلاحیت به همین وزارت کشور رفتیم از همان روز صلاحیت ایشان را رد کردند. بعد بین جمعیت دفاع و حاکمیت اختلافاتی ایجاد شد و به دستگیری عده ای منجر شد و در نهایت کلوپ جمعیت را بستند. آقای بازرگان اعتقادش این بود که دادگاههای انقلاب پذیرفتنی نیست… در نتیجه جمعیت منحل شد و شخصیت هایش هم فعالیتشان موقوف شد. به آقای بازرگان بی حرمتی های بسیاری کردند و سالهای بعد نشان می داد که پیش بینی هایی که کرده بودند درست بود.

 

 


با آغاز نظارت استصوابی شورای نگهبان بارها نیروهای مستقل و ملی حذف و رد صلاحیت شدند با این حال آقای بازرگان همواره در دوره های مختلف نامزد می شدند این تاکید مهندس بازرگان بر انتخابات را شما چگونه ارزیابی می کردید؟

 

 

بعد از دوره اول مجلس که رد صلاحیت نداشتند از مجلس دوم حذف ها شروع شد. مهندس بازرگان از اولین کسانی بود که به رد صلاحیت های گزینشی معترض شد و اعلام کرد که غیر از انتخاب مردم گزینشی نباید باشد و رای مردم میزان است و این مردم هستند که باید اظهار نظر کنند که چه کسی شایستگی دارد و نه اینکه یک عده ای بیایند صلاحیت افراد را تشخیص دهند ، اما چون آقای بازرگان شرکت در انتخابات و نامزد شدن را حق مسلم خودشان می دانستند و برای خودشان جزو واجبات می دانستند که در سرنوشت مملکت دخیل باشند، در انتخابات شرکت می کردند و کاندید می شدند گرچه این قواعد را قبول نداشتند. ایشان می آمدند ولی حاکمیت گزینشی عمل می کرد و بارها و بارها ایشان را رد صلاحیت کرد و تنها تعدادی را تایید صلاحیت می کردند که با حاکمیت مرتبط بودند.

 

 


آقای مهندس بازرگان نامه های سر گشاده ای را خطاب به آقای خمینی می نوشتند اما اکثر این نامه ها بی پاسخ ماند و یا اینکه در سخنرانی ها پاسخ می گرفت، فضای عمومی نسبت به نامه های آقای بازرگان چگونه بود؟

 

 

در کل قضیه نهضت آزادی و بسیاری از اپوزیسیون نظرشان این بود که انتخابات حق همه مردم است و باید شرایط شرکت در انتخابات باید برای همه یکسان باشد و خود مردم باید منتخبین را انتخاب کنند و نه اینکه گروهی برای مردم گزینش کنند تا مردم از میان آنها انتخاب کنند.
جرس

 

Tags