عاشورا و ادب فارسی

شعر

عاشورا و ادب فارسی در دایرة‌المعارف فارسی درتعریف شعر گفته شده است: در ادب فارسی، کلام موزون قافیه‌داری که خیال‌انگیز باشد، در مقابل نثرکه نه وزن و قافیه جزو ماهیت آن است نه خیال‌انگیزی. در علم عروض، گویند شعر سخنی است اندیشیده که دارای وزن و قافیه و معنی باشد و قصد موزون آوردن آن نیز کرده باشند. ارسطو که نخستین کسی است که درباره‌ی شعر و شاعری گفت‌وگو کرده است، وزن و قافیه را جء ماهیت و ذات شعر نمی‌شمارد و آن‌چه در نزد او معتبر است معنی شعر است نه وزن و قافیه‌ی آن. اما حقیقت این است که شعر همواره با وزن ملازمه دارد و سخن ناموزون را شعر نمی‌توان خواند. وزن و قافیه در شعر فارسی اکثرش مبتنی است بر عروض و قافیه‌ی عربی، لیکن در نیم قرن اخیر، تحت تأثیر ادب اروپایی، نوعی شعر در ادب فارسی به وجود آمده است که با وجود تقید به خیال‌انگیزی، علاقه‌ای به پیروی از قواعد عروض و قافیه‌ی قدما نشان نمی‌دهد و آن را امروز «شعر نو» می‌خوانند.

شعر کلاسیک فارسی از لحاظ صورت انواع مختلف دارد، مثل مثنوی، رباعی، دوبیتی، مسمط، قطعه، غزل، قصیده، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند، مستزاد و غیره؛ چنان‌که از جهت اغراض هم، مثل شعر عربی، مشتمل بر انواع گونه‌گون ـ مانند مدح، هجا، فخر، حماسه، رثاء، تشبیب، نسیب و غیره ـ است.

در باب قدیم‌ترین شعر موجود فارسی بعد از اسلام بحث بسیار شده است، اما اظهار رأی قطعی در این باب آسان نیست. وجود شعر به معنی اعم، یعنی کلام موزون خیال‌انگیز، در زبان‌های پیش از اسلام ایران البته محقق است، شعر موجود فارسی اولین بار در آثار گویندگان دوران طاهریان و صفاریان ظاهر شده است (حنظله بادغیسی، فیروز مشرقی، محمد بن وصیف سیستانی). در شعر گویندگان قدیم فارسی تأثیر و نفوذ شاعران عربی زبان محسوس است؛ از جمله امرؤ القیس، ابوتمام، بحتری، متنبی، ابوالعلاء معری و دیگران. در شعر کسانی چون عنصری، منوچهری، لامعی، امیر معزی، سعدی و حافظ بیش و کم مؤثر بوده‌اند. مکتب‌های مختلف شعر فارسی که از زمان رودکی تا عصر حاضر در طول و گاه در عرض هم وجود داشته‌اند امروز سبک خوانده می‌شوند و در حال حاضر، از وجود سبک خراسانی (ترکستانی)، سبک عراقی، سبک هندی و گاه نیز سبک آذربایجانی، در شعر فارسی صحبت می‌شود و ابتذال یا عدم قبول سبک هندی منتهی به شروع تجدد در عهد زندیه و قاجاریه شده است.

 

شعر عاشورا و شعر عاشورايى

اطلاق کلمه «عاشورا» بر دهم ماه محرم، پس از به شهادت رسیدن حضرت امام حسین و یاران آن حضرت، صورت پذیرفته است و در دوره پیش از اسلام بر دهم ماه محرم عاشورانمیگفتند.کاروان اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز دوم محرم به سرزمین مقدس کربلا فرود آمد و تا روز عاشورا در آن سرزمین بودند به لحاظ آن که حوادث مهم کربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتاد این دو روز را برجسته تر نموده و به نام تاسوعا و عاشورا یعنی روز نهم و دهم محرم الحرام نامیدند.

ابن اثیر در کتاب نهایة می‌گوید: «عاشورا یک اسم اسلامی است». ابن درید می‌گوید: «عاشورا یک اسم اسلامی» است و در دوره‌ی جاهلیت به این نام معروف نبود.

در مجمع البحرین نیز آمده است: «عاشورا یک اسم اسلامی است». آن‌چه پیش از به شهادت رسیدن حضرت امام حسین (ع) بود این بود که هم پیامبر اسلام (ص) و هم حضرت علی (ع) شهادت امام حسین (ع) را در کربلا پیشگویی کرده بودند و حتی امام حسین (ع) نیز شهادت خود را پیشگویی کرده بود و به برخی از پیامبران پیشین هم شهادت آن حضرت وحی شده بود؛ ولی پیش از اسلام دهم محرم را عاشورا نمی‌گفتند، اما پس از آن‌که حضرت امام حسین (ع) در کربلا به شهادت رسید، آن روز در میان مردم به روز عاشورا معروف گردید و شیعیان علی (ع) آن روز را روز عزا و عزاداری قرار دادند.

شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان می‌گوید: روز دهم ماه محرم روز شهادت امام حسین است، روز مصیبت و حزن ائمه اطهار و شیعیان آن‌هاست و شایسته است که شیعیان در این روز مشغول کارهای دنیوی نگردند و مشغول گریه و نوحه باشند و زیارت عاشورا بخوانند.

شیخ عباس قمی به نقل از نویسنده‌ی شفاء الصدور می‌نویسد: بنی‌امیه روز عاشورا را مبارک می‌دانستند. در این روز برای خود خرید می‌کردند و خرید را در آن روز سنّت خود کرده بودند، آنان در این روز مراسم عید برپا می‌کردند، آن روز را روزه می‌گرفتند و در آن روز طلب حوایج را مستحب می‌دانستند و برای همین درباره‌ی روز عاشورا فضایل و مناقبی ساخته‏اند و حتی دعایی هم در مورد آن درست کرده‏اند که اولش این است: یا قابل توبة آدم یوم عاشورا، یا رافع ادریس الی السماء یوم عاشورا، یا مسکّن السفینة یوم عاشورا یا غیاث ابراهیم من النار یوم عاشورا. این‌ها را ساخته‏اند. تا امر، مشتبه شود. آنان در سخنرانی‌های خود می‌گویند: هر نبیّ وسیله و شرفی دارد و درروز عاشورا، این شرف زیاد می‌شود مانند خاموش کردن آتش نمرود برای ابراهیم، قرار گرفتن سفینه‌ی نوح به کوه جودی، غرق ساختن فرعون در دریا و نجات حضرت موسی از دست فرعون، نجات حضرت عیسی از دست یهودیان.

شیخ عباس قمی در ادامه می‌گوید: شیخ صدوق از میثم تمار نقل کرده که میثم تمّار گفت: این امت پیامبر، فرزند پیغمبر خود را می‌کشند و روز عاشورا را که فرزند پیغمبر را کشته‏اند، روز مبارک قرار می‌دهند و این کار شدنی است و خواهد شد. راوی می‌گوید: به میثم گفتم: چگونه آن روز را روز مبارک قرار می‌دهند؟ گفت: آنان در فضیلت آن حدیث وضع می‌کنند و می‌گویند: روز عاشورا روزی است که خداوند توبه آدم را پذیرفته است با این‌که توبه‌ی آدم در ذی‌حجه پذیرفته شده است، آنان می‌گویند: در عاشورا، یونس از شکم ماهی نجات یافته است، در حالی‌که در ذی‌قعده از شکم ماهی نجات یافته است، می‌گویند: روز عاشورا روزی است که سفینه‌ی نوح در کوه جودی قرار گرفت. در حالی که روز هیجدهم ذی‌حجه در کوه قرار گرفت و آنان می‌گویند: روز عاشورا دریا برای موسی شکافته شد در حالی که در ربیع الاول شکافته شده بود.

ورود حماسه ی کربلا به حیطه‌ی شعر، یکی از عوامل ماندگاری نهضت عاشوراست؛ چراکه حضور پر رنگ شعر در روایت ماجرا و بیان مرثیه از سویی پیوند دهنده‌ی میان عواطف و دل‌های سوخته و حقیقت ماجرای ظهر عاشوراست و از سوی دیگر به نوبه‌ی خود باعث غنا و اعتلای اشعار و مراثی است.

ادبیات عاشورایی، از غنی‌ترین و حماسی‌ترین ذخایر فکری و احساسی شیعی است و برخی از شاعران نیز تمامت شهرت خویش را مدیون همین ذخیره‌ی فکری احساسی شیعی است که با تصویر کشیدن و توصیف واقعه‌ی عاشورا و سرایش ترکیب‌بند معروف ” باز این چه شورش است…” امروزه معروف‌ترین شاعر شعر عاشورایی از ابتدا تا زمان حال است.

از سوی دیگر شاعران شیعی پرداختن به واقعه‌ی عاشورا را بر خود فرض می‌دانند و این جدای از محبت حضرت سیّدالشهدا ریشه در تأیید و تشویق و سفارش حضرات ائمه معصومین دارد در به تصویر کشیدن و احیای همیشگی ظلمی است که بر حضرت حسین (ع) دارد.

در شعر عاشورا، قيام الهى امام حسين (ع) و شهادتش و حوادث كربلا مورد توجه قرا می‌گیرد و همانند ساير شعر سنّتى در زبان فـارسـى سـبـك‌هاى مختلف، قالب‌هاى متنوّع و اوزان متعدّد عروضى دارد. به سخن دیگر شـعـر عـاشـورايـى، شـعـرى اسـت كـه مسایل ارزشى اين نهضت الهى را بیان می‌کند. شعر عاشورا نیز به شعرى گفته مـى‌شـود كـه صـرفـاً بـه بـيان عاطفى و حزن‌انگیز و گاهی حماسى واقعه‌ی كربلا می‌پردازد.

شـعـر عـاشـورايـى ، شـعـرى اسـت كـه در مقام تبيين مقولات ارزشى اين نهضت الهى است و مـتـعـهّدانه حول محور مسائل زيربنايى آن حركت مى كند و شعر عاشورا به شعرى اطلاق مـى شـود كـه صـرفـاً بـه بـيان عاطفى و ماتمى و هراز گاه به جنبه هاى حماسى واقعه‌ی كربلا مى‌پردازد.

شعر آيينى در زبان فارسى

دامـنـه‌ی شـعـر آيـيـنـى در زبان فارسى، بسيار گسترده است و پیوستگی تـنـگـاتنگى با موضوع‌های توحيدى، نيايشى، عرفانى، اخلاقى، حِكَمى، اجتماعى و نيز بـا تـعـاليـم اسـلامى و باورهاى دينى دارند که مى‌توان آن‌ها را در قلمرو شعر آيينى مورد مـطـالعه قرار داد.

شـعر آيينى ريشه در زبان فارسی دارد و عمرش به قدمت شعر مكتوب درى است. اگرچه حنظله بادغيسى (متوفّى 220 ه‍. ق)، محمود ورّاق هروى (متولّد 221 ه‍. ق)، محمّد بن وصيف سگزى (معاصر يعقوب ليث صفّارى)، پيروز مشرقى (متولّد 283 ه‍. ق)، بـوسـليـك گـرگـانى (معاصر عمرو ليث) از پيشگامان شعر فارسى‌اند، ولى به سبب اندکی شعرهایشان، رودكى سمرقندى (متولّد 329 ه‍. ق) را پدر شعر فارسى و بزرگ‌ترين شاعر فارسى زبـان مـى‌دانند كـه در سده‌ی چهارم و در دوره‌ی سامانيان كليله و دمنه را به نظم درآورد. از سده‌ی چهارم تا اواخر سده‌ی نهم شاعرانی چون رودكـى سـمـرقـنـدى (متولّد 329 ه‍. ق)، ابوالحسن شهيد بلخى (متولّد 325 ه‍. ق)، ابوطـيـّب مـحـمـّد مُصعبى (سده‌ی چهارم)، بوشكور بلخى (سده‌ی چهارم)، ابومنصور محمّد دقيقى (مـتـولّد 368 ه‍. ق)، ابـوبـكـر مـحـمـّد خسروى (سده‌ی چهارم)، حكيم ابوالقاسم فردوسى (329ـ411 ه‍. ق)، مـحـمـّد عبده (متوفّى 483 ه‍. ق)، ابوالحسن على فرّخى سيستانى (متوفّى 429 ه‍. ق)، عـنـصـرى (مـتـولّد 431 ه‍. ق)، ابـونـظـر عـسـجـدى مـروزى (اوايـل سـده‌ی پـنـجـم هجری)، مـسـعـود غـزنـوى (نـيـمـه‌ی اوّل سـده‌ی پـنـجـم هجری)، عـيـّوقـى (نـيـمـه‌ی اوّل سده‌ی پنجم)، ابوسعيد ابوالخير ميهنه‌اى (357ـ440 هجری)، فخرالدّين اسعد گرگانى (نـيـمـه‌ی اوّل سـده‌ی پـنـجـم هجری)، بـابـاطـاهـر (متوفّى 410 ه‍. ق)، ناصرخسرو قـبـاديـانـى (394ـ481 ه‍. ق)، سـنایى غزنوى (سده‌ی پنجم و ششم)، عبدالواسع جبلّى (مـتـوفـّى 555 ه‍ . ق)، بـدرالدّيـن قوامى رازى (سده‌ی ششم هجری)، سوزنى سمرقندى (متوفّى 562 ه‍. ق)، رشيدالدّين وطواط (متوفّى 573 ه‍. ق)، اثيرالدّين اخسيكتى (متوفّى 577 ه‍. ق)، اوحـدالدّين محمّد انورى (متوفّى 583 ه‍. ق)، نظامى گنجوى (متوفّى 614 ه‍. ق)، خاقانى شروانى (متوفّى 595 ه‍. ق)، عطّار نيشابورى (متوفّى 627 ه‍. ق)، كـمـال‌الدّيـن اسـمـاعـيـل اصـفـهـانـى (مـقـتـول بـه سـال 635 ه‍. ق)، جمال‌الدّين عبدالرّزاق اصفهانى (سده‌ی هفتم)، فخرالدّين عراقى (688ـ610 هجری)، شيخ سعدى شيرازى (متوفّى 691 يا 694 ه‍. ق)، سيف فرغانى (سده‌ی هفتم و هشتم هجری)، اميرخسرو دهـلوى (651ـ725 ه‍. ق)، جـلال‌الدّيـن مـحـمـّد مـولوى (مـتوفّى 672 ه‍. ق)، ركن‌الدّين اوحدى مـراغـه‌اى (سـده‌ی هـشـتـم هجری)، كـمـال‌الدّيـن مـحـمـود خـواجـوى كـرمانى (689ـ753 ه‍. ق)، ابن‌يمين فـريـومـدى (685ـ769 ه‍. ق)، جـمـال‌الدّيـن سلمان ساوجى (متوفّى 778 ه‍. ق)، شمس‌الدين مـحـمـّد حـافـظ شـيـرازى (مـتـوفـّى 791 ه‍ . ق)، شاه نـعـمت‌اللّه ولى (730ـ834 ه‍. ق)، ابن‌حسام خوسفى (متوفّى 875 ه‍. ق) و نورالدّين عبدالرّحمان جامى (817ـ898)(80) داراى آثار منظومى در موضوعات متنوّع شعر آيينى بوده‌اند.

تا اوايل سده‌ی چهارم در سوگ سالار شهيدان و ساير شـهـداى كـربـلا در ایران مراسمی برگزار نمی‌شد، اما بـا روى كـار آمـدن سـلسـله‌ی آل بـويـه و در زمان حكمرانى معزّالدّوله احمد بن بويه (320ـ356 ه‍. ق) ادب عـاشـورا از نـيـمـه‌ی سـده‌ی دوّم فصلی از تاريخ ادبيّات ايران را به خود اختصاص داد.

آغاز عزادارى كربلا در ايران

اهمیت روز عاشورا در تاریخ اسلام و به خصوص در مذهب شیعه به مناسبت شهادت امام حسین (ع) و یاران اوست که در عاشورای سال 61 ه‍. ق اتفاق افتاد. این حادثه‌ی ناگوار، از نظر شیعه، زخمی است که هنوز تازه مانده است و با همه‌ی مخالفتی که پس از واقعه‌ی کربلا در بزرگداشت و اهمیت آن می‌شد، شیعیان کوشیدند که روز عاشورا فراموش نشود و عاقبت توانستند عاشورا را به عنوان یک روز مصیبت عمومی رسمیت دهند؛ اما در دوران حکومت امویان، این روز، روز فرخنده‌ای شمرده می‌شد؛ عامه‌ی مردم در این روز به شادی می‌پرداختند و شیرینی می‌خوردند و لباس نو می‌پوشیدند و حتی بعد از زوال حکومت بنی‌امیه نیز این رسم‌ها مدت‌ها بر جای ماند.

معزّالدّوله احمد بن بويه ديلمى در روز عاشوراى سال 352 ه‍. ق مراسم عزادارى حسينى را عمومى و فراگير کرد و در این تاریخ فعالیت بارز و آشکاری در تاریخ اسلام نمودار شد، بدین معنی که با قدرت یافتن آل‌بویه در بغداد ـ یعنی مرکز خلافت اسلام و حکومت اهل سنت ـ معزالدوله‌ی دیلمی در عاشورای این سال فرمان داد که مردم در این روز به سوگواری امام حسین و اهل بیت پیغمبر بپردازند و در این روز بازارها را بستند و خرید و فروش را تعطیلی کردند؛ قصابان کشتار نکردند و آشپزان غذا نپختند و سقایی را تعطیل کردند؛ در بازارها قبه‌هایی برافراشته شد و زنان با موی گششوده و آشفته و با چهره‌های نیلی، در حالی‌که جامه‌های خود را چاک زده بودند، در شهر بغداد می‌گشتند و نوحه می‌کردند و بر گونه می‌زدند و هیچ‌کس از اهل سنت نتوانست مخالفت کند، چراکه قدرت شیعه بسیار شده بود، هم‌چنین شیعه، از همان ایام، روز عاشورا به زیارت تربت امام حسین (ع) در کربلا می‌رفته‌اند.

در بعضی از کشورهای اسلامی، با سقوط فاطمیان و روی کار آمدن ایوبیان، روز عاشورا، پس از این‌که سال‌ها عنوان روز مصیبت داشت، دیگر بار به عنوان روز شادی تلقی شد و این به پیروی از اهل شام بود، اما در بلاد شیعه‌نشین این سنت هم‌چنان کم و بیش باقی ماند و در قرن‌های بعد، به‌خصوص از روزگار صفویه به بعد، هر سال بر اهمیت این عزای بزرگ مذهبی افزوده شد و امروز در ایران و عراق و غیره، شیعیان روز عاشورا را هر سال به عنوان عزای بزرگ مذهبی تلقی می‌کنند. در این روز بازارها تعطیل می‌شود مردم به سوگورای می‌پردازند؛ در بعضی از شهرها، دسته‌های سینه‌زنی و نوحه‌خوانی در خیابان‌ها به راه مي‌افتند و با خواندن شعرهای مذهبی و سینه زدن و گاه زنجیر زدن، خاطره‌ی این عزای بزرگ مذهبی را زنده نگاه می‌دارند.

از زمـان سـلجـوقـيـان (700ـ429 ه‍. ق) سـوگـوارى بـراى خـانـدان رسـول اكـرم (ص) عـمـومـى شـد و طـىّ چـنـديـن سـده، مـرحـله بـه مـرحـله شكل نمايشى تعزيه يا شبيه‌خوانى به خود گرفت.

عاشورا در شعر فارسى

ابـوالحـسـن مـجـدالدّيـن كـسائى مَرْوزى (متولّد 341 ه‍. ق) نخستين شاعر فارسى زبان شيعى است كه سوگسروده‌ی او در مراثى حضرت سيّدالشّهدا و اصحابش آغازگر شعر مكتوب آيينى در زبان فارسى شد. البته برخی معتقدند که این شعر دارای ساختار مناسب لفظى و غناى محتوايى نيست.

پـس از كـسـايـى مـروزى (مـتـولّد 341 ه‍. ق) سنایى غزنوى شاعر و عارف شـيـعـى سـده‌ی پنجم؛ ده‌ها بيت از حـديـقه‌الحـقـيقه و شريعه الطّريقه را به سوگ سالار شهيدان (ع) اختصاص داده است.

فريدالدّين محمّد (عطّار) نيشابورى عارف و شاعر نامدار سده‌ی ششم، شعرهای زیادی را به تكريم خاندان عصمت و طهارت اختصاص داد و در شعر آيينى منزلت خاصّى دارد.

مـولانـا جـلال‌الدّيـن رومـى (604 ـ 672 ه‍. ق) نـيـز در ابیاتی به عـاشـورا پرداخته است.

بدرالدّين خبّاز قوامى رازى (متوفّى 560 ه‍. ق) نـيـز اشـعـار مـاتـمـى فـراوانـى در مـراثـى امام حسين (ع) دارد.

سـيـف فـرغـانـى، شـاعـر عـارف مـشـرب سـده‌ی هفتم و هشتم در مرثيه‌ی شهيدان كربلا، شـعـر گـفـتـه و خـلق را بـه اقـامـه‌ی مـراسـم تعزيت (كشته كربلا) و (گوهر مرتضى) و (فـرزنـد رسـول) و زارى و نـدبه (در اين عزا) دعوت كرده است.

شـمس‌الدّين محمّد سوزنى سمرقندى (متوفّى 562 ه‍. ق) با وجود اشعار هزلى‌اش، از پرداختن به مرثيه‌ی آل‌اللّه نيز باز نمانده است.

امـيـر محمود ابن‌يمين فريومدى (769 ـ 685 ه‍. ق) شاعر قـطـعـه‌سـراى پـارسـى زبان، در مسایل پندى، اخلاقى و اجتماعى داراى آثار منظوم ارزنده‌اى است و در ديوانش آثار ارادت به خاندان امامت، پيداست و غمگنانه از ماتم حسين بن على (ع) سخن مى‌گويد.

جـمـال‌الدّين سلمان ساوجى (متوفّى 778 ه‍. ق) جز ديوان اشعار، دو داستان منظوم به نام‌هاى جمشيد و خورشيد و فراق نـامـه از او در دسـت اسـت . وى در مرثيه‌ی شهداى كربلا نيز قـصـيده‌ی شيوايى دارد.

محمّد بن حسام‌الدّين خوسفى قُهستانى از شاعران شيعى سده‌ی نهم (متوفّى 875 ه‍. ق) در مـهـم‌تـريـن اثر منظومش «منظومه خاوران» با يك برداشت اسـاطـيـرى، سـفـرهـا و جنگ‌های امـيـرمـؤمـنـان على (ع) را به همراهى مالك اشتر نخعى و ابوالمحجن به سرزمين خاوران بـراى برانداختن كفر و بت‌پرستى از خاور زمين به تصوير كشيد.

ابـوالعـطـاء كـمـال‌الدّيـن محمود خواجوى كرمانى (689 ـ753 ه‍. ق) از غزلسرايان بنام سده‌ی هـشـتـم هجری، مثنوى «روضه‌الانوارش» در ميان مـثـنـوى‌هـایش «هـمـاى و همايون»، «گل و نوروز»، «كمال‌نامه»، «سام‌نامه» و «گوهرنامه» شهرت خاصّی دارد. وی قصايدى در مناقب ائمّه‌ی اثنى‌عشر(ع) سـروده و با شفيع قـراردادن مـعـصـومـيـن (ع) اجابت خواسته‌هايش را از درگاه خداوند خواستار است. تركيب هفده‌بندى خواجو بسیار معروف است.

بابافغانى شيرازى (متولّد 925 ه‍. ق) چهره‌ی برجسته‌ی شعر دوره‌ی تیموری است و سال‌ها غزلسرايان سده‌ی دهم، از وی تقليد مى‌کردند و حتّى برخى از محقّقان سـبـك وقوع را  متأثّر از شيوه‌ی بيانى او دانسته‌اند، بابافغانی در شعر آيينى داراى آثار شيوايى است.

كمال‌الدّين محتشم كاشانى (متوفّى 996 ه‍. ق) قافله سالار شعر عـاشـوراست، زيرا مرثيه‌ی دوازده‌بندى او بر شاعران چهار سـده‌ی اخـيـر مؤثر بوده و مـوجـبـات غـنـاى كـمـّى و كـيـفـى شـعر عاشورا را فراهم ساخته و علاوه بر بسيارى از شاعران فارسی زبان، علاّمه سيّدبحرالعلوم (ره) نـيـز بـه اسـتـقـبـال تـركـيـب بند او رفته كه به آفرينش آثار پرشورى در حوزه‌ی شعر عـاشورايى، در قلمرو شعر عرب انجاميد.

دوازده بـنـد مـحـتـشـم، سيرتطوّرى شعر عـاشـورا را شـتـاب بخشيد و توفيق چشم‌گير او در آفرينش اين اثر ماندگار، نظر شاعران چهار سده‌ی اخير را به اين نوع شعر متوجه معطوف ساخت و بسيارى از آن‌ها با تأثيرپـذيرى از دوازده بند محتشم، به استقبال تركيب‌بند او رفته يا به تضمين و تخميس آن پرداخته‌اند.

براى نمونه مى‌توان از اين آثار نام برد: تركيب پنج‌ بندى كمال‌الدّين وحشى بافقى؛ تركيب چهارده بندى ملاّعبدالرّزّاق لاهيجى (فيّاض)؛ تركيب هفت بندى شيخ محمّدعلى حزين لاهيجى؛ تركيب هفت بندى شفيعاى شيرازى (اثر)؛ تركيب دوازده بندى آقا محمّد عاشق اصفهانى؛ تركيب چهارده بندى حاجى سليمان صباحى بيدگلى؛ تركيب ده بندى فتحعلى شاه قاجار (خاقان)؛ تركيب نوزده بندى حسينعلى بيك (شرر) بيگدلى آذرى قمى فرزند لطفعلى بيك آذر بيگدلى؛ تـركيب بندهاى مختلف ميرزا محمّد شفيع وصال شيرازى: چهارده بند، پـانـزده بـنـد، دوازده بـنـد، نُه بند، هشت بند، ده بند، سه تركيب هفت بند، شش بند و سه بند؛ تـركـيـب بـنـدهـاى ميرزا محمود مازندرانى (فدايى) با عنوان چـهـار نـظـام: نـظـام اوّل (هـفـتـاد و دو بـنـد) نـظـام دوّم (چـهـل و سـه بـنـد) نظام سوّم (سى و دو بند) و نظام چهارم (بيست و هفت بند)؛ تـركـيـب پـانـزده بـنـدى مـحـمـّد داورى شـيـرازى فـرزنـد وصال شيرازى؛ تركيب شصت بندى ميرزا محمّد على سروش اصفهانى؛ تـركـيـب يـازده بـنـدى مـيـرزا احـمـد وقـار شـيـرازى فـرزند ديگر وصـال شـيـرازى؛ تركيب نوزده بندى ملاّفتح اللّه  شوشترى (وفايى)؛ دو تركيب چهل بندى و پنج بندى ميرزا صادق روشن اردستانى؛ تركيب چهارده بندى محمودخان صباى كاشانى؛ تركيب بيست و هفت بندى حجّت‌الاسلام نيّر تبريزى؛ تـركـيـب يـكصد و چهارده بندى احمد صفایى جندقى فرزند يغماى جندقى؛ تركيب چهارده بندى ميرزا محمّد صادق اديب الممالك فراهانى؛ تركيب سه بندى ميرزا جهانگيرخان محبّى (ضيائى)؛ تـركـيـب دوازده عـلاّمه شيخ محمّد حسين غروى اصفهانى (مفتقر) و يك تركيب شانزده بندى ديگر.

ميرزا نصير (فرصت) شيرازى (ترجيع‌بند هشت بندى)، ميرزا محمّد شفيع شيرازى (وصال)، ميرزا احمد  شيرازى (وقار) و مـيـرزا صـادق اردسـتـانـى (روشـن) نیز از تـركـيـب بـنـد مـحـتـشـم كـاشـانـى اسـتـقـبـال كـرده و بـه خـلق تـركيب هاى دوازده بندى با همان (وزن) و (قافيه) و (رديف) پرداختند.

از شـاعران معاصر ابوالحسن همدانى  (طوطى) و غلامحسين جواهرى (وجدى) نیز داراى تركيب دوازده بندى عاشورايى‌اند و عبّاس كى منش (مشفق) كاشانى نيز دوازده بند محتشم را تضمين كرده‌اند كه با عنوان «زينه‌المجالس» بارها به چاپ رسيده است.

پـس از مـحـتـشـم شاعران بـسـيارى به شعر عاشورا روى آوردند و در قالب‌هاى مثنوى، قـصـيـده، مسمّط، مستزاد، غزل، رباعى و دوبيتى، آثارى آفریدند که عبارت‌اند از: قـصـيـده‌ی عاشورايى محمدعلى صائب تبريزى (1016ـ1081 ه‍. ق)؛ مـلاّمـحـمـّد رفـيـع (واعظ) قزوينى (1027ـ1090 ه‍. ق) در قـصـيـده‌ى  بَثُّ الشّكوى؛ مـحـمـّدعـلى حـزين لاهيجى (1103ـ1181 ه‍. ق) با تركيب هفت بندى عاشورايى؛ ابـوالمـعـالى مـيـرزا عـبـدالقـادر (بـيـدل) دهـلوى (متوفّى 1133 ه‍. ق) با خلق تركيبات بديع در سبك اصفهانى و شعر عاشورايى بلند اميرى فيروزكوهى.

از شاعران معاصر در حوزه‌ی شعر عاشورا در قالب‌های شعری گوناگون می‌توان به سيّدمحمود علوى‌نيا؛ اميرى فيروزكوهى؛ قیصر امين‌پور؛ بصير اصفهانى؛ بقائى نائينى؛ محمّدعلى بهمنى؛ محمّدعلى مجاهدى؛ پژمان بختيارى؛ بيژن ترقّى؛ ابوالقاسم حالت؛ حميد سبزوارى؛ حبیب‌الله خبّاز كاشانى؛ سیاوش ديهيمى؛ ذوقى اصفهانى؛ مجتبى رحماندوست؛ رنجى تهرانى؛ هادى پيشرفت؛ نجمه زارع؛ سپيده كاشانى؛ اسماعیل سكّاك؛ جلال‌الدّين همائى؛ سيّدضياءالدّين شفیعی؛ سيّد محمّد هاشم شيرازى؛ صابر همدانى؛ اسداللّه صنيعيان؛ بهمن صالحى؛ صغير اصفهانى؛ حسين لاهوتى؛ مشفق ضرغام؛ طلوعى گيلانى؛ عارف بجنوردى؛ مصطفی فيضى كاشانى؛ سيّدمحمّد ضيا قاسمی؛ عبدالجبّار كاكايى؛ عبدالسّتّار

كاكايى؛ سيّدعلى گرمارودى؛ ابوالقاسم لاهوتى؛ مشفق كاشانى؛ يوسفعلى مير شكّاك؛ ناظرزاده كرمانى؛ غلامحسين جواهرى؛ محمود شريف صادقى؛ سيّده راضيه هاشمی؛ نيّره السادات هاشمی؛ میرزا يحيى اصفهانى؛ يكتاى اصفهانى و … اشاره کرد.

سـبـك وقوع در دهه‌هاى اوّل و دوّم سده‌ی دهم هجرى در تاريخ ‌ادبيات فارسى، به ثـبـت رسـيـد و در نـيـمـه‌ی دوم هـمـيـن سـده، شـكـوفـايـى خـود را آغـاز و تـا دهه‌ی اوّل سده‌ی يازدهم هجرى، به حياتش ادامه داد. حضور يكصد ساله‌ی اين سبك به زوال شعر دوره‌ی تيمورى انجاميد و آثـار مـمـتـازی به وجود آورد.

بـا شـروع دوره‌ی زوال سـبـك وقـوع و سـبـك واسـوخـت، سـبـك هـنـدى مشهور شد و صائب تبريزى از پيشتازان اين سبك به شمار مى‌رود. بنابر آن چه گذشت، در قدمت زمانى سبك وقوع و سبك واسوخت بر سبك اصفهانى (هندی) نبايد تـرديد كرد و اين سبك را بايد از نظر زمانى، برزخ ميان «شعر دوره‌ی تيمورى» و «سبك اصفهانى» دانست. سبک وقـوع را بـه مـيـرزا شـرفـجـهـان قـزويـنـى نـسبت مى‌دهـند. از دیگر شاعران سبک وقوع باید از لسانى شيرازى (متوفّى 941 ه‍ . ق)؛  ميرمحمّد شريف (وقوعى) نيشابورى (متوفّى 999 ه‍ . ق) و محمّد شريف (وقوعى) تبريزى (متوفّى 1018 ه‍. ق) نام برد.

از ويژگى‌هاى بارز اين سبك، به كارگيرى زبان ساده، صريح و بی‌پرده و استفاده از بـيـانـى صـمـيـمـى در بیان  حالات عاشقانه است و با به تصوير كشيدن شـكـل واقـعـى و طـبـيـعـى و در عـيـن حال هنرمندانه است.

در سبك وقوع اگر صحبت از (ناز معشوق) و (نياز عاشق) است، در سبك واسوخت به خاطر سرخوردگى عاشق از معشوق، سخن از استغنا و بى نيازى است و سبك واسوخت را مغاير با سبك وقوع دانسته‌اند.

در اين سبك، شاعر سـعـى در تـرسيم اتّفاقاتى دارد كه در عالم واقع و نه در عالم خيال به وقوع مى پيوندد ؛ از این‌رو اين شيوه را سبك وقوع ناميده‌اند.

اگـر در سـبـك وقـوع، مـوضـوع عـشـق مـجـازى و خـاكـى مـطـرح اسـت، در غـزل عـاشـورايـى دو دهـه‌ی اخـيـر عـشـق‌هـاى آسـمـانـى در نـهايت روشنى دیده مى‌شود. بـنـابـرايـن صـورت افـلاكـى ايـن عـشـق‌هـاى خـاكـى در شـعر عاشورايى امروز، صورت مـتـكـامـل مـوضـوع سـبك وقوع است و به تعبير ديگر، عشق ـ اين حادثه ناگهانى ـ در سبك وقـوع، صـورت زمـيـنـى خود را به نمايش مى گذارد و شاعرانی كـه از سـبـك وقـوع استفاده کرده‌اند، توانسته‌اند با مخاطبان ارتباط برقرار سازند.

واسوخت نوعى سبك وقوع است با همان طرز بيان و صراحت گفتار و واقع‌گويى كـه شـاعـر بـه دلیل شكست در عشق و عدم كاميابى، از استغنا به غنا و از نياز به نـاز روى مـى‌آورد و بـه جـاى تـعـريـف، بـه سـرزنـش دوسـت مـى‌پـردازد و بي‌وفايى او را با بي‌وفايى پاسخ مى‌دهد. از شاعران سبک واسوخت باید به وحشی بافقی؛ علی نقی کمره‌ای؛ حجّت‌الاسلام (نيّر) تبريزى و ابوالقاسم هجری قمی اشاره کرد.

شـايـد مـهـم‌تـريـن شـاخـصـه‌ی سـاخـتـارى شعر عاشورايى معاصر، زبان ساده و بى‌پيرايه‌ى آن است. در شعر عاشورايى امروز، زبان صريح و روشن و پـرهـيـز از لغات دشوار و بيان روشن مسایل جامعه‌ی امروز؛ مخاطب را به این نوع شعر جلب می‌کند.

دوّمـيـن شـاخصه‌‌ی ساختارى شعر عاشورايى معاصر، برخوردارى از فضاهاى عاطفى است كـه شـاعـر بـا بـهـره جستن از عـنـصـر خيال در ايجاد آن می‌کوشد.

تنوّع قالب و ردیف و اوزان در شعر عاشورا

قالب‌هايى كه بيشتر شاعران در زمينه‌ی شعر عاشورايى شعر کهن به کار برده‌اند، عبارت‌اند از تركيب بـنـد؛ مـثـنـوى و قـصـيـده؛ امّا در شعر عاشورايى دو دهه‌ی اخير، قالب‌هاى غـزل، ربـاعـى، دو بـيـتـى و مـثـنـوى نیز استفاده شده و از قالب‌هـاى قـصـيده، ترجيع بند، انواع مسمّط، تركيب بند، مربّع تركيب، دو بـيـتـى مـتّصل، شعر آزاد و تضمين نیز  بهره گرفته‌اند. بنابراین تـنـوّع قالب در شعر عاشورايى معاصر کم‌نظیر است و شاعران آيينى اين دوره، قالب‌هـاى كوتاه شعرى مانند غزل، رباعى و دوبيتى را براى بيان مطلب مناسب‌تر تشخيص داده‌انـد. در پيشينه‌ی شعر عاشورا در زبان فارسى دوبيتى‌هاى پيوسته وجود ندارند و علّت آن ناشناخته بودن اين قالب شعرى بوده و حتّى در انواع رايج شعر فارسى نيز تا اواخر دوره قـاجـاريـّه اثری از ايـن قـالب دیده نـمـى‌شود. اين قالب شعرى كه مدّت‌ها مورد اقبال شاعران نوسرا و ديگر انديش قرار داشت به تدريج در قلمرو شعر عاشورا حضور پيدا كرد و گرايش شاعران جوان به اين قالب در دو دهه‌ی اخير افزايش يافت. عمر شـعـر آزاد عـاشـورايـى شـايـد به دو دهـه نرسد.

رويـكـرد شاعران دو دهـه‌ی اخیر به قـالب‌هـاى غـزل، ربـاعـى و دو بـيـتى در زمينه‌ی مصایب عاشورا، مهم‌ترين نقش ‍ را در تنوّع رديف‌هاى شعر عاشورايى معاصر برعهده داشته است.

حـضـور رديـف‌هاى پُر جاذبه، خوش آهنگ همراه با پيام به برقرارى موسيقى شعر در ميان كلمات قافيه و رديف كمك مى‌كند و غناى محتوايى آن را سبب مى‌شود.

تـنـوّع در اوزان عـروضـى اشـعار عاشورايى دو دهه‌ی اخير، در پيشينه‌ی شعر عاشورا در زبان فارسى بى‌سابقه است. در شعر عاشورایی امروز از اوزان كـوتـاه، اوزان بـلند، اوزان معروف، اوزان نـادر و كـم سـابـقـه و هر از گاه بى‌سابقه وجود دارد. در این مورد باید از شاعرانی چون محمّدحسين شهريار؛ عـلى مـعـلّم؛ مـحـمـّدكـاظـم كـاظـمـى؛ حسن صفوى پور (قيصر)؛ پرويز بيگى حبيب آبادى و يداللّه گودرزى نام برد.

صنايع لفظى و معنوى در شعر عاشورا، به زيبايى صورى و معنوى آن یاری‌ مي‌رساند، اما شاعرى موفق است كه همگام بـا تـحـوّلات ادبـى زمان خـود، آرايـه‌هایی چون ايـمـاژ و تـخـيـّل عـيـنـى و آرايه‌هاى قديمى از قـبـيـل اسـتـعـاره را بتواند همزمان مورد استفاده قرار دهد.

بـيـان صـمـيـمـى و سـاده و دور از پـيـچيدگى لفظى و معنوى، از شاخصه هاى شعر عـاشـورايـى امـروز است و هر چه شعر عاشورايى بيان ساده‌ترى داشته باشد به همان اندازه دلنشين‌تر مى‌شود.

هنوز هم بـا ايـن‌كـه بـيـش از چـهـار سده از عمر غزل عاشورايى سيف فرغانى مى‌گذرد، هنوز هم بـاب طـبع شيفتگان شعر عاشورايى است. در تركيب بند معروف محتشم كاشانى نيز واژه‌ها و تركيبات به كار رفته در شمار واژه‌هایی هستند که با مخاطبان ارتباط برقرار مي‌کنند.

 

نوحه‌های عاشورايى

نـوحـه‌هـاى عـاشـورايـى تـا اوايل سده سيزدهم هجرى، تغییر خاصی نداشته و نوحه‌سـرايـان حـسـيـنـى در قـالب‌هـاى نـسـبـتـاً ثابت و يكسان شعر می‌گفتند و از نظر محتوايى نيز، اتّفاقی ویژه در نوحه‌هاى عاشورايى ديده نمى‌شود.

يغماى جندقى (1196ـ1276 ه‍. ق) ساختار نوحه‌ی عاشورايى را تغيير داد و نوحه‌هـاى عاشورايى يغما هم از نظر الفاظ و هم از جـنـبه‌ی محتوايى نوحه‌هاى عاشورايى را متحول نمود.

مـراثـى يغما که مستزاد ناميده مى‌شود، نوع تازه‌اى از مراثى را به وجود آورد كه به سرودهاى ملّى شباهت دارد. عـلاوه بـر قـالب مـسـتـزاد كـه يـغـمـا در نـوحـه‌ی عاشورايى رواج داد، تضمين‌هاى او از غـزليـات معروف سعدى و حافظ در حوزه‌ی نوحه‌هاى عاشورايى در خور توجه است. نـوآورى ديـگـر يـغـمـاى جـنـدقـى، اسـتـفـاده از قـالب غـزل در مـراثـى عاشورايى است.

مـيـرزا مـوسـى مـكـلاّى طـالقانى نيز از پيشكسوتان نوحه‌هاى عاشورايى است. وى اين مـرثـيـه خـود را ـ كـه بـه گـفـت و گـوى امـام حـسـيـن (ع) بـا جبرئيل اختصاص دارد.

مرثيه‌هاى بـلنـد سـيـنه زنى سـيـّدمـيـرزا آقا بسمل سخت سرى هم در رامسر و روستاهاى اطراف آن، بين مردم به جاى مانده که پُر تصوير و بديع است.

احـمـد صفايى جندقى (صفايى) دوّمين فرزند يغماى جندقى، علاوه بر تـركـيـب صـد و ده بـنـدى و قـصـايـد و مـثـنـوى‌هـاى عـاشـورايـى، در سـرودن نـوحه‌هاى عاشورايى نیز توانایی دارد.

مـحـمـّد مـوحـّديان (اميد) نیز از شاعران مطرح در حوزه‌ی شعر آيينى و از چهره‌هاى ممتاز نوحه‌هاى عـاشـورايـى اسـت. از سایر مدیحه‌سرایان می‌توان از غلامرضا سازگار (ميثم)، سـيـد رضـا مـؤيـّد (مؤ يّد)، مـحـمـّد آزادگـان (واصـل)، سيّد محسن حسينى، جـعـفـر رسول زاده (آشفته) نام برد.

در دسـتْ نـوشـتـه‌هـايـى كه از نوحه سرايان سنّتى عصر قاجاريّه و دوره‌ی مشروطيّت به بـعد به جاى مانده، بحر طويل‌ها روايتگر تـاريـخ مـصـوّر عـاشـورا و صـحـنـه‌هـاى پـُر شـور و تكان‌دهنده‌ی كربلایند.

این بحر طويل‌ها در حالت رَجَزى، روايى و تاريخى از زبان يكى از شخصيّت‌هاى عاشورايى در مراسم (شبيه‌خوانى‌ها) و عزادارى‌هاى نمايشى و سنّتى بسیار تأثیرگذارند.

 

نویسنده : مینا آموزگار

منابع:

ـ چند مرثیه از شاعران پارسی گو، دکتر ابوالقاسم رادفر.

ـ  پیشینه مرثیه سرایی عاشورا در ادبیات فارسی، مجله بصائر، سال سوم، شماره ۲۴.

ـ حماسه حسینی در ادبیات فارسی، گفتگو با عبدالجبار کاکایی، نشریه خراسان، ۲۷/۱۲/۸۰.

ـ مرثیه پردازی در ادبیات فارسی، نشریه سروش، نشر صدا و سیما، ۱۳۶۰، ش ۱.

ـ حيات الامام الحسين (ع)، ج 3، ص 179.

ـ  بحارالانوار، ج 45، ص 95.

ـ سفينه البحار، ج 1، ص 124.

ـ مجمع البحرين، ج 3ـ 4 .