مجلس صبح یکشنبه 27-9-90 دعا- استجابت دعا- خانمها

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در کتاب های دعا که دعاها را می نویسند، خوب یک جوری است که اگر کسی بخواندو آدم ساده ای هم باشد خیال می کند ،برای اینکه خواسته اش دارد بگردد ، مثل دوا که پیدا میکنند یک دعایی پیدا کند، آن را بخوانیم آسمان شکافته بشود. دعاهایی که نوشتند، آنهائی که از ائمه هست نه هر کسی هر چیز گفته است ما نوشتیم مثل این دعا نه! ،آنهایی که، که دارای مقاماتی بودند یا سلوک عرفانی داشتند ، آن ها ارزش دارد. درکتاب های دعا غالبا می نویسند که این دعا از فلان امام یا از فلان شخص است. اما این فکر را کنید که اگر دعا ،نه دعایی که از دل باشد یا اینکه در کتاب نوشتند، پس آن مؤلف این دعا ها آن کسی که این دعا ها رو جمع کرده دیگر زندگیش خیلی خوب است. همه ی دعاها را دارد و حال اینکه می بینیم، غالب آنها هم، آنهایی که از شیعیان اصلی بودند، آنها هم زندگییشان تحت فشار بود. پس این دعا نیست و این درس نیست که، درس کتابی نیست که کارها را حل می کند این که می گوید :
بشور اوراق اگر همدرد مایی که درد عشق در دفتر نگنجد
بشوی اوراق اگر هم درس مایی یا هم درد مایی ،دعایی که فورًا مستجاب شد و می دانست مستجاب می شود، اولین دعایی بود که بشر کرد، گفت: « رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (آیه ی23-سوره ی اعراف){ پروردگارا ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلما از زيانكاران خواهيم بود} چیزی هم از خدا نخواست، اقرار به حرفِ خدا کرد، گفت: ربنا ما خودمان به خودمان کردیم، اگر تو رحم نکنی بر باد رفتیم، از کجا این حرف را یاد گرفت؟! و چطور شد می دانست که دعا میشود، اول به او خودِ خدا گفت،این جور بگو، من قبولت میکنم، « فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ …» (آیه ی37-سوره ی بقره) خداوند به آدم یاد داد. آدم از پروردگارش مطالبی یاد گرفت و همانها را پس داد. خدا نمره قبولی به او داد، َتَلَقَّى ،دعا این است، اینکه میگویند:

ای دعا از تو ،اجابت هم ز تو
ایمنی از تو مهـــابت هم ز تو

این دعا است ،اگر دعایی که خدا به شما داد، بخوانید و آنرا عمل کنید مسلماً مستجاب میشود، قبول می شود .در داستانِ موسی و شبان داریم که، شبان می گفت، خوب خیال می کرد که خدا هم یکی مثل خودش است روی تخت نشسته است، گفت قربانت بروم ،اگر بدانم کجایی می آیم روی پاهایت آب می ریزم، با اشک چشمم می شورم، رختخوابت را می اندازم، وقتی که از خواب بیدار شدی خودم جمع میکنم، این دعای چوپان بود،بعد نگاه کنید دعاهایی که امثال عمر سعد نوشتند ،امثال شمر نوشتند و گفتند، هیچ کدامشان قبول نشد، یکسر از اینجا به جهنم رفتند، ولی این را وقتی موسی علیه السلام شنید، گفت ای داد بیداد این حرفهای چرند چیست ؟چوپان گریه کرد و گفت ای موسی
دهانم دوختی وز پشیمانی تو جانم سوختی
این دعا را خدا قبول کرد، خداوند العیاذ بالله ادبیات سرش نمیشد؟! که این دعا چقدر عبارت قشنگی دارد آن دعا نه! ولی آنرا قبول کرد نه تنها قبول کرد به موسی پرخاش کرد گفت ای موسی

تو برای وصل کردن آمدی          نی برای فصل کردن آمدی

که موسی دوان شد و به چوپان متوصل شد به همان چوپان، که من اشتباه کردم ،این است که دعا باید، خودِ حالش بیاید، حالِ درخواست داشته باشیم، این دعاهایی که ما می خوانیم، اینهایی که می خوانیم، اینها دعایی نیست که ما از روی حال بگوییم، می گوییم( به ابی انت و امی)، پدر و مادرم فدای تو باد ،راست هست؟ آنهایی که بعدها این حرف را جلوی مزار حضرت ابا عبدالله می زدند، خوب همانهایی بودند که در خدمت ایشان بودند، بعد رفتند. پدر و مادرم فدای تو، نه! خودت که هستی بیا، پس این دعا، ما به خدا دروغ می گوییم یا به خودمان به اصطلاح،دروغ می گوییم. خیلی اوقات شده است انسان خودش را گول میزند، یک کارِ خطایی کرده نمی خواهد قبول کند، می گردد یک مجوز برا آن پیدا کند. آخرش می گوید چنین و چنان. سعی کنیم و از خدا بخواهیم، که خودش حالِ دعا به ما بدهد، این دعاهایی که ما می کنیم پس چرا وقتی که دستمان به هیچ جا نمیرسد، همه کارها را کردیم، هیچ کار نکردیم، می گوییم حالا که نمی توانم، خدایا دیگر تو بیا به داد من برس، یادمان نیست که اگر در آن اول هم درست میشد خود خدا درست کرده است. گفتم یک حرفی من نقل قول از عایشه شنیدم که حرفای دیگرش را نشنیدم، نمی خواهم هم بشنوم. ولی این حرف، واقعاً حرفِ عارفانه ای است که اصلاً شاید هم خبر دروغ باشد، در یک کتابی خواندم، خوب همه گفتند، پیغمبر منزل پدر عایشه تشریف بردند، ابوبکر، آخر خودِ عایشه مریض شده بود منزل پدرش رفته بود، که مادر از او نگه داری کند، در آنجا عایشه خبر شد، خبر نداشت از این تهمت که به او زدند، هم او خیلی متوسل شد، حتما و در دل دعا کرد از همان دعاهایی که قبول می شود و هم حضرت پیغمبر(ص) خوب خیلی هم برای اسلام متاثر شدند. در همان جا وحی نازل شد. آن آیاتِ اِفک سوره نور، اوائل سوره نور را بخوانید، وحی نازل شد بر براعت عایشه، مثل رای دادگاه که صادر میشود، عالی ترین دادگاهِ خلقت( من البدو الا ابد) بر براعت عایشه رای صادر کرد. در همان جا حال وحی به حضرت دست داد و بعد که به حال آمدند، خوب همه خیلی خوشحال شدند.بعد مادر عایشه به عایشه گفت که برو از محمد(ص) تشکر کن.معلوم می شود مادر عایشه چندان توجه به وحی نداشت،خیال  می کرد که پیغمبر خودش اینکار را می کند،خودش آیه می آورد،ولی عایشه اینجا فهمید گفت من چرا از پیغمبر(ص) تشکر کنم؟! از خدایِ پیغمبر تشکر می کنم،این حرفِ بزرگی بود. شاید به همین یک حرف خدا او را ببخشد،نمی دانم. به هر جهت حرف خوب و عمل خوب از هرکس بگوییم خوب است.

اما اینکه نوشته اند،دعا،سحر بلند شو، یک پایت در هوا باشد یک پایت در زمین باشد،از این حرفها، اینها یک مقداری،مؤلف این کتاب ها خواسته شما را متوجه خودش کند که من خیلی می دانم. یک مقداری از آن هم از ائمه رسیده است برای آنکه حالتِ دعا در آنوقت بیشتر می شود. وقتی گفتند سحر بلند بشوید دعائی بخوانید،برای اینکه حالت دعا و حالت توسل بیشتر است و حتی در مورد خواب هایی هم که گفتند در چه موقع بیشتر اثر دارد به همین جهت است در این حالات انسان فکرش از افکار دنیایی پاک است. این است که یکی از جهات استجابتِ دعا که گفتند،یک جهتی که گفته اند در این جهات خداوند دعا را قبول نمی کند،نوشته اند وقتی است که یک دستورِ خدا را خودتان اجرا نکردید،بعد راجع به همان یا راجع به چیز دیگری از خدا دعا می کنیم. خدا می گوید که « إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا» (آیه ی23-سوره ی إسراء) پدر یا مادر وقتی پیشِ شما پیر شدند،ماندند به آنها اوف نگو،اخم نکن( فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ) این اُف اصطلاح است که یکی اینجوری به پدر و مادرش توهین می کند،خیلی بی اعتنایی می کند دیدید بعد می آید دعا می کند خدایا زندگی ما را خوب کن، خداوند میزند پسِ کله اش،خجالت نمی کشی من به تو گفتم پدر و مادرت را احترام کن،الان این کار را نکردی حتی وقتی بیرون آمدی خداحافظی نکردی، اینقدر بی اعتنایی کردی باز از من چیزی میخواهی؟! حرفِ من که یک چیز ساده ای است اجرا نکردی،از من میخواهی که برای تو درست کنم؟! … حالا ما همه متأسفانه در دعاها می گوییم، در همان لحظه ای که یک حرفِ خدا،مثلاً گفته است آب خوردن برای من بیار،برای ناهار،من همچین مِنُ و مِن کردم تا اینکه یکی دیگر پا شده و اینکار را کرده ، به این جهت تنها، تنها چیزِ مسلمی که ما می بینیم و می دانیم همین است که به اوامر الهی احترام بگذاریم و اطاعت کنیم، این را میدانیم که شرطِ قبولی دعا است،سایر چیزها فهمیدند نمی شود،ما نمی دانیم خدا دعا به قلب ما الهام کرده یا نه! البته اگر فکر کنیم یک خورده می فهمیم ولی کامل نیست. یکی دیگر این است که ما خدا را خادم خودمان می دانیم، در واقع به جای اینکه بگوییم خدایا من خدمت تو، خادم تو باشم امر تو را اطاعت کنم،متوقع هستیم که، هر چه ما می خواهیم خداوند بدهد،قبول کند.

یکی هم می گوید چه خبر است هر چه من می گویم،هر چه دعا می کنم اثر نمی کند. نگفته ام که دعا کنید اثر کند، هر چه از من می خواهید به شما می دهم. ما وقتی از خدا چیزی می خواهیم اولاً از روی مأیوس شدن از سایر مسائل نباشد،دعا نکنیم بعد در دلمان در واقع بگوییم خدایا اگر تو نکنی، آقای فلان،فلان انجام می دهد،نه! اینطور نیست. از روی اطاعت،کمال بندگی به خداوند از او بخواهیم، چه وقتی که وسائل دیگر داریم،چه در وقتی که هیچ وسیله ای نداریم. در همه حال مطیع خدا باشیم. تا می توانیم اوامر الهی را اطاعت کنیم تا می توانیم، من اضافه می کنم در واقع شاید حالِ خودم و همه بندگان است، برای اینکه هر خطایی هم که ما می کنیم،محرک آنرا، خداوند خبر دارد و در دل ما است، خودش هم می داند،خدایا تو گفتی که به دنیا توجه نکنید به هم کمک کنید ولی چه کنیم از آن طرف تو خودت میلِ به هزار چیر آفریدی خوب آنها مرا می کِشانند، من در بین دو تا خواسته ای که هر دو را تو آفریده ای هستم، یکی صریحاً گفته ای اینکار را کن،یکی دیگر با دست پس زدی و با پا پیش کشیدی، از خدا معذرت خواهی می کنیم ،می گوییم خدایا من میدانم که من خودم خطا کردم ولی این خطا از کجا آمد فکر من اینجوری شد، به هر جهت از دعا هم لازمه،هم واجبه،نه دعای خواندنی و هم اینکه نباید فقط به آن اتکا کرد در واقع به دل خودتان باید اتکا کنید. دل خارج شود و فقط به قول حضرت ابراهیم «… وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ…» (آیه ی79-سوره ی انعام) روی خودم را به سوی آن کسی می کنم که همه ی آسمانها و زمین را آفرید. هر وقت اینجوری کنید اگر دعایی برایتان ماند در آن اوقات از همه چیز فراموش می شوید ولی اگر دعایی چیزی خواستید برای شما ماند، آن خواسته قابل قبول است.