مجلس صبح سه شنبه ۲۴-۸-۹۰ ٬ عید غدیر

این عید سعید را به همه شیعیان و حق طلبان و محققین تبریک می گویم. این عید در واقع در نزد ما شیعیان، عید تولد تشیع است ولی در نزد خداوند و بندگان خاصش، محمد وعلی مرحمتی است که به ما مردم عامی شده است.

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

این عید سعید را به همه شیعیان و حق طلبان و محققین تبریک می گویم. این عید در واقع در نزد ما شیعیان، عید تولد تشیع است ولی در نزد خداوند و بندگان خاصش، محمد وعلی مرحمتی است که به ما مردم عامی شده است. علی از روز اول، از روز خلقت جانشین پیغمبر بود نه امروز، خداوند امروز به ما اعلام کرد که این شخص جانشین است. شیعیانی که آن آیه را شنیدند که فرمود (وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا سوره آل عمران-آيه 144)
البته زمان پیغمبر، فرمود: پیغمبر مثل شما بشری است اگر کشته شد یا مرد شما به روزگار جاهلیتتان برمیگردید ؟ هر کسی چنین احمقی بکند در واقع به خداوند ضرری نمی زند. اینها فهمیدند که این سبق از بین نمی رود.
مصطفی را وعده کرد الطاف حق        که بمیری تو نمیرد این سبق
ولی ما امروز فهمیدیم، امروز یعنی آن روز،فهمیدیم که مرتضی را وعده کرد الطاف حق که بمیری تو نمیرد این سبق. چون اضافه بر آن آداب و احکامی که پیغمبر می فرمود طرز نماز، روزه، حج و امثال اینها اهل دل فهمیدند که دلشان این را کافی نمی داند، دلشان کافی نمی داند که سوره حمدی بخوانند همان طوری که یک ضبط صوت سوره حمد می خواند، نه، دلشان دلدار می خواست. وقتی این احساس را کردند، خداوند به آنها فهماند. فهماند که آن دلدار هم هست اینها آداب شرفیابی پیش اوست. آیا علی (ع) بعد از رحلت حضرت پیغمبر دیگر خلافتش باطل شد؟ علی (ع) از همان اول می فرمود به خودش نمی گفت خلیفة الرسول الله، سایر آقایان را چه قبل از آن و چه بعد از آن، چه با خلوص نیت و چه از روی حقه بازی خودشان می گفتند خلیفة الرسول الله. خلیفه اول می گفت من خلیفة الرسول الله هستم، هیچ کدام از جانب خدا خلافتی را برای خودشان قائل نبودند. بعد اولی گفت خلیفة الرسول الله، دومی گفت خلیفة خلیفة الرسول الله، ولی دیدند به این ترتیب تا روز قیامت اگر بخواهند بروند این طور، این است که به نام امیر المؤمنین رسم شد. علی (ع) در همان ایام هم آن خلافتی که داشت و ما امروز فهمیدیم او این خلافت را دارد آن خلافت دست نمی خورد، دستی به آن نمی رسد مگر این که دست همان ولی و دلدار خم بشود دستش را بگیرد والا آن دست خود به خود به آن نمی رسد ولی علی (ع) هم با توجه به این که آن آقایان قبل از آن نگهدار شریعت بودند یعنی مساجد را بر پا می داشتند چراغش را روشن می کردند و امثال اینها، اینها هم لازم بود. مثل دربانی بود برای ورود به قلمرو بزرگواری و خلافت علی. به این جهت است که می بینیم اگر یک اختلافاتی هم در بعضی آداب و احکام هست که آنها اجرا می کردند علی (ع) بر آنها شمشیر نمی کشید ولی در یک موردی که به آن مسئله دل و ارتباط دل لطمه بخورد شمشیر می کشید.
زمان عثمان با ابوذر ( رضی الله عنه) بحث و مجادله کرد. ابوذر مجادله کرد در آن آخر عثمان گفت که من می خواهم تو را از مدینه تبعید کنم خودت بگو به کجا تبعیدت کنم؟ ابوذر فرمود همه جای زمین برای من فرقی نمی کند ملک خداست فقط می خواهم من را به ربذه تبعید نکنی زیرا ایام جاهلیت و کفر خودم را در آنجا گذراندم نمی خواهم آن خاطره زنده بشود، عثمان این فرمایش ابوذر را این طور اجرا کرد که ابوذر را به همان ربذه تبعید کرد، همان جایی که گفت من را فقط به آنجا تبعید نکنی. علی بر اینها اعتراضی نکرد، اعتراض چرا حتما” گفته است ولی مقاومتی نکرد نه ابوذر، نه علی، احکام شریعت است ولی عثمان گفت هیچ کس به بدرقه ابوذر نرود فردا صبح، خوب مردم عادی از فرمان خلیفه اطاعت کرده بودند هیچ کس نیامد. علی (ع) و حسنین به بدرقه آمدند مروان به علی گفت من نمی گذارم بیایید، شما مگر فرمان خلیفه را نشنیديد امیرالمؤمنین عثمان گفت هیچ کس نیاید. حالا نمی دانم حضرت عبارتی راجع به عثمان فرمود یا نه ولی به هر جهت گوش نداد و شمشیر کشید که به مروان گفت اگر بیایی جلو گردنت را می زنم. غیر از این مورد همه جا به صورت ظاهر حضرت اطاعت می فرمودند، چرا؟ آن خلافتی که اینها داشتند مورد نظر خودش نبود و حتما” مورد نظر پیغمبر هم چندان نبود، بود ولی نه اینکه همه حیات، زندگی همین باشد که ما بگوییم فقط می خواست که علی خلیفه باشد، نه. به ما اعلام کرد اولا” این که خداوند علی را معین کرده همان خداوندی که من را معین کرده من محمد بعد از من گفته این باشد منتها من به گوش شما مردم باید برسانم و رساندم. این است که در اصطلاح علی (ع) کاری در آنجا ندارد. اگر یادتان باشد که شنیدید البته در آن ایام نه، مدتها بعد علی به ما فرمود که این حکومت شما، این خلافت شما، به ابن عباس فرمود اینها به اندازه این کفش کهنه پاره پاره من ارزش ندارد. آن وقت پیغمبر بگوییم یا خداوند برای حکومت این و داشتن این کفش پاره پاره علی را تعیین کرد. البته وقتی علی را تعیین می کند خوب علی لباس می خواهد کفش هم می خواهد کفش هم مال اوست. کفش هم مال اوست ولی هدف خداوند و پیغمبر این کفش نبود.همین که در آن مدت های اولی که علی (ع) خودش حیات داشت و بود و میدید خلفا حتی عثمان که محققین کلا” می گویند خیلی اشتباهات کرد و ضعف داشت طبق اداره حکومت هر چه می گفتند علی (ع) کاری نمی کرد برای اینکه جامعه باید منظم باشد حتی خوب، شیعه یعنی مکتب ما از اول احادیث را که سنت تلقی می شود جمع آوری می کردند ولی عمر دستور داده بود گفت که چون احادیث را جمع کنید بنویسید پس فردا این را مردم اشتباه می کنند این را قرآن می گیرند و بنابراین فعلا” حدیث را نباید جمع کنید، گفتند یکی از صحابه مشهور که یادم نیست احادیث و فرمایشات پیغمبر را جمع می کند،
نوشته، او را خواست و کاغذش را هم از او گرفت و پاره کرد و به آن صحابی لگد زد . علی (ع) در آنجا چیزی نگفت البته خودش آنچه را كه صحیح می دانست اجرا می کرد ولی نخواست در جامعه تشتت ایجاد بشود. آنقدر به هماهنگی اهمیت می دادند که خوب حالا برای اینکه خوب ما معنی ولایت را بدانیم اول این معنی را بدانیم که می گوییم ولایت علی به قول مولوی می گوید که
کیست مولا آنکه آزادت کند              بند رقیت ز پایت وا کند
زان سبب پیغمبر با اجتهاد               نام خود نام علی مولا نهاد
گفت هر کس را منم مولا و دوست    ابن عم من علی مولای اوست
مولا، بند رقیت را ز پایت باز می کند. رقیت یعنی بندگی، غلامی. ظاهرا” که در دنیا و نظام امروز رقیتی نیست، غلامی نیست. این بند رقیت منظور آن بند نیست برای اینکه بلال حبشی آن بند رقیت ظاهری به پایش بود غلام بود ولی غلامی بود که تاج سر ماست    اینجا منظور از این رقیت، رقیت در دام شیطان و هوی و هوس و حب جاه و مقام است بنابراین به این ولایت و این مولا بودن علی در آزادگی اوست و در آزاد کردن ماست جز یک بند و آن بندی که خدا آفریده. خداوند روزی که آدم را و دشمنش، شیطان را به این کره فرستاد و گفت در آنجا زندگی کنید باهم زندگی کنید باهم دعوا کنید. در آن روز (فَتَلَقي آدَمُ مِنْ رَبِّه كَلماتًُ…سوره بقره-آيه 37). این شفقت را به آدم نمود کرد خودش به او یاد داد چنین بگو و چنین کن (فَتَلَقي آدَمُ مِنْ رَبِّه… سوره بقره-آيه 37) آدم گفت که: ( رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا…سوره اعراف-آيه 23).
خداوند به او مرحمت فرمود. فرمود با شما که به آن کره فرستادم یک رشته ای هم از خودم فرستادم هر کس که به آن رشته متوسل بشود به من می رسد. این همان رشته ای بود که محمد به آن دست داشت بعدش از این طرف علی (ع) و بعد الی آخر. و محمد این را اعلام کرد، به ما اعلام کرد که من متوسل به این طناب هستم بعد از من علی است ولی به هر جهت امروز برای ما جشن است چون ما آن دید را نداشتیم که از اول به کنه عظمت علی پی ببریم و نمی دانستیم. در این روز پیغمبر فرمود، اعلام کرد و ما شنیدیم.
دیدم خوب متأسفانه حتی در شعارهای ما این سیاست نامکروه و ناخوشایندی که در همه دنیا هست دخالت می کند. مثلا” شعار می دهند راه ما راه عید غدیر است، عید غدیر راه نیست راه را ما پیمودیم به عید رسیدیم. این عید غدیر اعلام این مطلب است یعنی اعلام این که تشیعی هست و رهبر تشیع بعد از محمد، علی خواهد بود و بعد از علی، الی آخر تا روز قیامت، این رشته الهی که با خلقت بشر همزمان است قطع نمی شود.
برای ما امروز جشن است این جشن را برای خودمان می گیریم خوشحالیم از اینکه خداوند ما را آنقدر لایق دانست که اعلام کند.
ما را نگذاشت که خودمان بگردیم و نتوانیم پیدا کنیم ولی پیروی علی و ولایت علی این نیست که فقط (أشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللهَِ) بگوییم برای اینکه این حرف را ممکن است یک غیرعرب، غیرایرانی هم بگوید، از روی ضبط صوت هم گوش بدهد تقلید کند و اصلا” نفهمد یعنی چه. ولی الله که می گویند از آن آیه است که (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّه وَ رَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ…سوره مائده-آيه 55). ولی شما خداوند است و کسانی که، این را چون پیغمبر فرمود شاید خودش را نگفت، و پیغمبر و از مؤمنین، کسانی که نماز می خوانند و در همان ضمن، صدقه می دهند که این، غالب محققین گفته اند که علی (ع) در مسجد ضمن نماز دید هیچ کس به سائل چیزی نداد، انگشترش را درآورد و به او داد.
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی ز کرم دهد گدا را
این است که ولی خداوند، ولی ما است. حتی در قانون اساسی ما هم نوشته شده ولایت خداوند بر همه مردم است و اصل ولایت مال خداوند است.
انشاءالله خداوند به ما توفیق بدهد که درک این مفاهیم را بکنیم و دنباله رو آنها هم باشیم، انشاءالله.