محمد توسلی، سیدعلی خامنه‌ای؛ آن‌که روسپید خواهد شد

 

 

مرتضی کاظمیان
همچون دفعات پیشین، آن‌که از این آزمون و بازداشت، روسیاه بیرون می‌آید، محمد توسلی نیست.

در نیمه‌ی نخست دهه‌ی 1340 که مهندس محمد توسلی در کنار دکتر مصطفی چمران، دکتر ابراهیم یزدی و برخی دیگر از آزادی‌خواهان، در مصر آموزش مبارزه چریکی برپا کرده و به آموزش انقلابیون همت گماشته بودند، بسیاری از صاحبان قدرت در ایران امروز یا کودکان و نوجوانانی بودند که به درس و مشق مشغول بودند و یا جوانانی که دغدغه‌ی ستیز با خودکامگی نداشتند.

اگر مسئولان امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی این روزها مهندس توسلی و بسیاری از همفکرانش را «ممنوع الخروج» می کنند، مرد آزاده بیش از چهار دهه پیش از سوی نهادهای امنیتی رژیم شاهنشاهی «ممنوع الخروج» شد. این چنین اگر در سال 1350 مهندس توسلی، شاگرد مکتب طالقانی و بازرگان و شریعتی در زندان شاه تاوان مبارزه با نظام اقتدارگرای متکی به شخص را می‌داد، بسیاری از مدعیان امروزین اسلام حکومتی در ایران، از امضای بیانیه‌ای انتقادی علیه شاه و اقدامات‌سرکوبگرانه نظام شاهنشاهی،‌ در هراس بودند.
دانش‌آموخته‌ی ارشد مهندسی راه و ترافیک و حمل و نقل از آلمان و آمریکا، با پیروزی انقلاب، پی زندگی و معیشت محض نرفت. نخستین شهردار پایتخت پس از پیروزی انقلاب، کوشید دانش خویش را در راه اعتلای وضع زندگی هموطنانش به‌کار گیرد و خلأ مدیریتی ناشی از تغییر نظام سیاسی را جبران کند.

مهندس مهدی بازرگان که عنان قدرت را به شیفتگانش وانهاد، مهندس توسلی نیز از موقعیت «حاکمیت» به فضای «جامعه مدنی» تغییر جایگاه داد. او همچون استاد و دیگر همفکرانش، از ابتدای دهه 60 از زاویه‌ی یک «منتقد» به نقد «وضع موجود» پرداخت و درجهت تحقق آرمان‌های «انقلاب»ی که برایش کوشیده بود، و جلوگیری از انحراف در مسیر حرکت نظام برآمده از آن انقلاب، همت گماشت.

چنان که قابل پیش‌بینی بود منتقدان در معرض روند تصاعدی تهدید و محدودیت و فشار قرار گرفتند. به چشم برهم زدنی، مهندس محمد توسلی (در کنار برخی دیگر از اعضای نهضت آزادی همچون مهندس هاشم صباغیان) ازجمله اهداف همیشگی پروژه‌های سرکوب و خشونت شد. بازداشت‌های مکرر، توام با توهین و تحقیر و بدرفتاری و شکنجه (ازجمله تحمل «کابل»هایی که «تعزیر»ش می‌خوانند) حکایت زندگی سیاسی مهندس توسلی شد. و این، جدا از تهدیدیها و احضارها و بازجویی‌های پیوسته، گاه و بی‌گاه، است.

مرد آزاده و مومن و متوکل و صبور، به‌گونه‌ای ستایش‌برانگیز، تاکنون تاوان باورهایش را پرداخته است؛ اعتقاد به: ارزش‌های توحیدی و انسانی، ترجیح منافع ملی بر منافع شخصی، و اهمیت تحقق مفاهیمی چون دموکراسی و آزادی و حاکمیت ملی در ایران.

و همه‌ی آنهایی که مهندس توسلی را می‌شناسند، از صاحبان قدرت سخت‌افزاری تا شهروندان جامعه مدنی، نیک می‌دانند که اگر باوری عمیق به ارزش‌های دینی و ملی نداشت، بارها این عرضه را بوسیده و به کنار نهاده بود. چنان‌که در جریان سرکوب‌های غیرانسانی پس از انتخابات 1388 مرد آزاده ازجمله کسانی بود که بیشترین حد فشار و تهدید و خشونت مستقیم و غیرمستقیم را متحمل شد. نخست خود او را بازداشت و روانه‌ی سلول‌های انفرادی اوین کردند؛ بعدتر و در هنگام آزادی‌اش به قید وثیقه، هم‌زمان دختر و دامادش (دکتر سارا توسلی و مهندس فرید طاهری) بازداشت شدند. و این در حالی بود که دیگر دختر این فعال سیاسی (مهندس لیلا توسلی) نیز به‌خاطر شهادت دادن به قتل فجیع یک شهروند در میدان ولیعصر توسط خودروی نیروی انتطامی، در حبس بود. نهادهای امنیتی به این حد از فشار بر «پدر» و البته «دایی» (دکتر ابراهیم یزدی) اکتفا نکردند؛ «پدربزرگ» (مهندس توسلی) را تهدید کردند که نوه‌ی نوجوان‌اش (دختر دکتر سارا و مهندس طاهری) را نیز بازداشت خواهند کرد. چنان‌که دختر نوجوان را حتی برای بازجویی احضار کردند. و این همه درشرایطی رخ می‌داد که مرد آزاده عهده‌دار نگهداری از دو نوه (دختر 14 ساله و پسر 4 ساله) شده بود.

احکام سنگین قضایی صادره علیه دختران مهندس توسلی، از یک‌سو «مضحک» و از سوی دیگر «دردناک و بس تاسف‌بار» بود؛ اما درهرحال، احکامی بود که ذیل پروژه‌های نهادهای امنیتی، انشاء و صادر شده بود. و چه کسی تردید می‌کند که این احکام، در وهله‌ی نخست معطوف به «پدر» و «دایی» متهمان تدوین شده بود؟

مردان آزاده و وطن‌دوست و انسان‌گرا و فضیلت‌گرایی چون مهندس توسلی (یا مهندس هاشم صباغیان) که کارشناسانی خبره و صاحب صلاحیت در حوزه‌ی تخصصی خود محسوب می‌شوند را می‌توان نماد و مصداق بارز این آیه‌ی قرآن دانست:

«رِجَالٌ لَّاتُلْهِيهِمْ تجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ. لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ»؛ «مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات به خود مشغول نمى‏دارد و از روزى كه دلها و ديده‏ها در آن زيرورو مى‏شود مى‏هراسند تا خدا بهتر از آنچه انجام مى‏دادند به ايشان جزا دهد و از فضل خود بر آنان بيفزايد.» (سوره نور آیات 37 و 38)

اگر در میان زندانیان سیاسی که در حال حاضر در زندان‌های کشور به ناحق، و به شکلی غیرقانونی محبوس‌اند، انگشت‌شمار افرادی باشند که رهبر جمهوری اسلامی، آنان و ویژگی‌های دینی و ملی‌شان را نیک بشناسد، بی‌شک مهندس توسلی، یکی از آن معدود است. و همین یک نفر، خود شاهدی است از سیطره یافتن روندی نه تنها غیرملی، که ضدملی، و استقرار وضعی غیراخلاقی بر مدیریت کلان کشور که مبتنی است بر حاکمیت نظام سرکوبگر متکی به حاکم خودکامه و متفرعن. آقای خامنه‌ای از فضائل اخلاقی و ویژگی‌های ملی و علمی و مدیریتی مهندس محمد توسلی به‌قدر لازم مطلع است، و از نیک‌اندیشی و درایت و صداقت و نجابت این مخالف مصلح، خوب خبر دارد؛ و البته تداوم حبس و بازداشت مرد مومن و آزاده، جز با رضایت و همراهی رهبر جمهوری اسلامی ممکن نیست.

شخص نخست نظام اقتدارگرا و باند امنیتی- نظامی – رانتی همراه وی، به‌جای آن‌که در مورد ملاحظاتی که مهندس توسلی و 142 نفر دیگر از فعالان سیاسی و کنشگران مدنی در نامه به آقای خاتمی مورد توجه قرار داده‌اند، بیاندیشند و روندی اصلاحی در پیش گیرند؛ سرکوب و تهدید و ارعاب را همچون تمامی ماه‌های گذشته در دستور کار قرار داده‌اند؛ آن هم در شرایط بیش از پیش بحرانی ایران.

ملالی نیست؛ مهندس توسلی در کنج انفرادی بار دیگر و همچون تمامی روز و شب‌های سخت بازداشت‌های پیشین، قرآن می‌خواند و به تأمل می‌پردازد و آموزه‌هایش را روزی دیگر، با غنای هرچه بیشتر برای علاقه‌مندان تبیین می‌کند.

همچون دفعات پیشین، آن‌که از این آزمون و بازداشت، روسیاه بیرون می‌آید، محمد توسلی نیست.