مجلس صبح پنجشنبه 3-6-90( حفظ کرامت و هویت انسانها )

همه شما را با یک هویت و ماهیت  واحدی آفریدیم. یعنی آن هویت و ماهیت  انسانی. همه انسان هایی که الان اینجا هستیم با هویت و ماهیت، واحد به این معنایی که من می گویم، نه به معنای شناسنامه ای یا غیره ، همان ماهیت و هویتی که میان  یک فرانسوی، روسی و سیبریی مشترک است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

همه شما را با یک هویت و ماهیت  واحدی آفریدیم. یعنی آن هویت و ماهیت  انسانی. همه انسان هایی که الان اینجا هستیم با هویت و ماهیت، واحد به این معنایی که من می گویم، نه به معنای شناسنامه ای یا غیره ، همان ماهیت و هویتی که میان  یک فرانسوی، روسی و سیبریی مشترک است.

بنابراین کسی که در مسیر این وحدانیت و این خلقت خداوند رفتار کند مسلما” احتمال پیروزیش بیشتر است.

من به امید شنیدن اخبار، البته آن هم نه اخباری که  تا روشن می کنیم تلویزیون یا رادیو یا غیره، اخبار توپ و تفنگ و قتل و آدم کشی را می بینیم . این درست در خلاف آن مسیر خلقتی است که خداوند برای ما  قرار داده. خداوند این قاتل و مقتول را از نفس واحده آفریده. ما شقه می کنیم که اینها به جان هم بیفتند، یا این آن را بکشد یا آن این را بکشد یا هر دو کشته بشوند.

به قول تورات  که در مورد طوفان نوح می گوید خداوند وقتی دید – البته آن خدایی که آن ها قائل اند-   تعداد آدمها زیاد شدند گفت اینها عجب فضول باشی شدند،  خلاصه، باید اینها را ادب کنم. چکار کنم؟ طوفان بپا کرد. بعد وسط  کار به قول تورات، خدا پشیمان شد. گفت من همه اینها را از بین بردم. قوس و قزح آورد که هر وقت نگاه این کنم یادم بیاید که با شما عهد بستم که دیگر  طوفان نفرستم. پس معلوم شد  خدای آن ها اهل فراموشی هم هست!. البته خدای آن ها که می گوییم این عرف و مثل طنز است والا خدا که یکی است، منظورخدایی است  که آن ها فکر می کنند.

خوب در آن صورت اگر آن طور فکر کنیم می گوییم که عیب ندارد یک عده ای از بین بروند و خدا یک عده دیگر را بیاورد. آیا ما حق داریم این جور فکر کنیم؟ آیا  راضی هستید که شما هم جزء آن عده ای باشید که خدا می برد و می خواهد عده ای تازه بیاورد؟ نه، پس چرا راضی به این قانون باشیم؟ به هر جهت  جنگ و آدم کشی و امثالهم  بر خلاف مسیر رحمت الهی است . البته آن قانون الهی که الان صحبت کردم. بعد برای استحکام این قانون، خود بشرهای اولیه فهمیدند. فهمیدند که مثلا” اول پدر و فرزند یا مادر و فرزند  در ماهیت یکی هستند. مادر دیده که فرزندش به دنیا آمد پاره ای از وجود خود اوست. بعد هم این پاره بزرگ شد یکی شد مثل خودش.بنابراین انسان فهمید و احساس کرد که از نفسی واحد آفریده شده است و با استفاده از این قاعده  وقتی می خواهند خدا را بشناسند از وجود خودش بشناسند. می گویند من از وجود واحده ای هستم  یعنی از پدر و مادرم. چه کسی من را از وجود آن ها آورد؟ آنها که بودند پس چطوری یک نفر دیگر به وجود آمد؟  آن وقت یادش می آید از خداوند. به همین جهت بشر اولیه هم فهمید برای اینکه آن وحدت  بیشتر یادش بیاید  با هم دست می دادند. . دست دادن عادت و بازی نیست یعنی من با  یک انسان دیگری دست می دهم و احساس می کنم  از یک وجود آفریده شده ایم. بعد خوب حالا انسان فهمید یک فرزند  با پدر و مادرش از یک نفس واحده هستند و  حالا که جدا شدند این یک وجودی است آن هم یک وجودی دیگر. هر دو مثل هم هستند. این وجودها در مقابل هم یک تعهداتی دارند، یعنی آن وحدت ومحبت را به صورت تعهد درمی آورند. این تعهد  همین مصافحه ای است که ما داریم. این تعهد  که البته آن ها یا نمی فهمند یا خودشان را به نفهمی می زنند، وقتی در مناقب حضرت فاطمه صحبت می کنند در اخبارمی گویند که حضرت فاطمه اینقدر مقامش بالا بود که وقتی خدمت پدر می رسید و دست پدر را می بوسید پدر هم دست فاطمه را می بوسید. بله همین جور بود ولی نه این گونه  و اینطور که شما می گویید. مصافحه فقری میکردند،  آن تعهد بیشتری داشت نه این که دست می بوسیدند. یک اخباری دیدم من که معنی اش را نفهمیدم. از طرفی چون خیلی از آقایان گفتند من جرات نمی کنم!! چیز دیگری بگویم !. حقیقت تلخ است. شماها فکر کنید. می گویند خدا و پیغمبر گفتند لولاک لما خلقت الافلاک.

اگرکه علی نبود تو را نمی آفریدم، اگر فاطمه نبود تو را نمی آفریدم، یعنی خلقت پیغمبر به خاطر خلقت فاطمه است. کدام خدا اینچنین کاری می کند؟ نمی دانم.

دیگر آن قدر نباید در دروغ، دروغ نه، اینجا نمی شود گفت دروغ، در مبالغه اغراق کنند که این طور شود. به هر جهت فاطمه و پیغمبر من نفسا” واحده بودند، درسته- ولی خدا وقتی به ما معرفی می کند آن ها را می گوید این پیغمبراست و تنها او دستور می دهد و البته آن فرزندش را باید خیلی احترام کنیم. این جور به ما دستور داده ما چه کار داریم که در اصل خلقت چه جوری بوده است.  خدا هر دو را آفریده و به ما این طور معرفی شان کرده. دیگر نباید غلو کنیم. حالا منظور مصافحه که می کنیم این را خیلی احترام کنیم . ان شاءالله یک وقت دیگری مفصل تر صحبت خواهیم کرد.

******

مجلس صبح پنجشنبه  3-6-90( حفظ کرامت و هویت انسانها- آقایان ) پیاده شده توسط سایت مجذوبان نور