وزیر ارشاد دولت اصلاحات: دعوا زمانی آغاز می شود که سیاست وارد فرهنگ شود

جــرس: دومین وزیر ارشاد دولت اصلاحات و عضو شورای شهر تهران با بیان اینکه “مدیرانی که الان مسولیت دارند، وقتی بیرون بودند و سمتی نداشتند، خیلی انتقادات تندی داشتند”، اظهار داشت: “دعوا زمانی آغاز می شود که سیاست وارد حوزه فرهنگ شود و بگویند آنچه من می‌گویم اثبات شود.”

احمد مسجد جامعی در گفت‌وگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات اظهار داشت: “افراد در ابتدا که وارد مدیریت می‌شوند، خیلی پر های و هوی می‌آیند ولی بعدش می‌بینید روند خیلی تفاوتی نمی‌کند. الان ممکن است بگویند سیاست‌های سینمایی معاونت قبلی همین دولت خیلی بد بوده، ما آمدیم سیاست‌های جدید آوردیم. در مقابل یک عده هم می‌گویند این سیاست‌هایی که آوردند که موجب شد باز به همان‌هایی که جایزه می‌گرفتند، جایزه بدهند. در واقع وقتی افراد در عمل و اجرا قرار می‌گیرند و با معادلات این حوزه آشنا می‌شوند، به تدریج وارد حوزه بحث کارشناسی و منطق این رشته و موضوع می‌شوند و در نهایت سیاست‌ها خیلی تفاوتی نمی‌کند.”

وزیر اسبق ارشاد در این گفت‌وگو در پاسخ به این سئوال که “شما با آقایان علی لاریجانی، محمد خاتمی، مصطفی میرسلیم و عطا الله مهاجرانی در وزارت ارشاد کار کردید و خودتان هم پنج سال وزیر ارشاد بودید. سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها در دوره‌های مختلف را چطور ارزیابی می‌کنید؟”، اظهار داشت: در هر دوره‌ فراز و فرودهایی وجود داشت اما اینکه چقدر اختلاف نظر و سلیقه در سیاستگذاری‌ها وجود داشت، باید بگویم اگر نقش سیاست در فرهنگ را کمرنگ کنیم و به حوزه کارشناسی و جوهره فرهنگ توجه کنیم، این‌قدرها در این حوزه دعوا نیست.

لاریجانی به دنبال شبکه تلویزیونی برای وزارت ارشاد بود
عضو فعلی شورای شهر تهران افزود: دعوا زمانی است که سیاست وارد حوزه فرهنگ می‌شود؛ سیاست به این معنا که “آنچه من می‌گویم اثبات شود”. مثلاً فرض کنید در زمان علی لاریجانی بحث این بود که خود وزارت ارشاد یک شبکه تلویزیونی داشته باشد. همان زمان هم حوزه هنری طرحی داد که ما هم شبکه تلویزیونی داشته باشیم. کلیتی را هم آستان قدس مطرح کرد. این فضا نشانگر فضای چندصدایی است؛ این که دیگر مربوط به زمان اصلاحات نبود. این مربوط به دوره وزارت لاریجانی بود ولی اگر در دوره اصلاحات شما این طرح را مطرح می‌کردید و شبکه‌ای غیر از آنچه وجود داشت می‌خواستید راه‌اندازی کنید، این خلاف خیلی چیزها تلقی می‌شد. آن زمان ما وارد حوزه مطالعات شدیم که این کار بشود یا نشود که نهایتاً نشد.

همین‌ مدیرانی که الان مسئولیت دارند، وقتی بیرون بودند و سمتی نداشتند، خیلی انتقادات تندی داشتند
مسجد جامعی گفت: افراد در ابتدا که وارد مدیریت این حوزه می‌شوند، خیلی پر های و هوی می‌آیند ولی بعدش می‌بینید روند خیلی تفاوتی نمی‌کند. الان ممکن است بگویند سیاست‌های سینمایی معاونت قبلی همین دولت خیلی بد بوده، ما آمدیم سیاست‌های جدید آوردیم. در مقابل یک عده هم می‌گویند این سیاست‌هایی که آوردند که موجب شد باز به همان‌هایی که جایزه می‌گرفتند، جایزه بدهند. در واقع وقتی افراد در عمل و اجرا قرار می‌گیرند و با معادلات این حوزه آشنا می‌شوند، به تدریج وارد حوزه بحث کارشناسی و منطق این رشته و موضوع می‌شوند و در نهایت سیاست‌ها خیلی تفاوتی نمی‌کند. همین‌ مدیرانی که الان مسؤولیت دارند، وقتی بیرون بودند و سمتی نداشتند، خیلی انتقادات تندی داشتند.

هیچ‌وقت به ذهنم نمی‌رسید اسم یک سمفونی را بگذارم «امام رضا»
وی با ارائه مثالی در این زمینه گفت: در دوره وزارت من سمفونی‌ای با نام «سمفونی خسوف» تولید و اجرا شد که راجع ‌به حرکت امام سوم از مکه تا وقایع شب عاشورا بود. این سمفونی را آقای شریفیان نوشت و آقای چکناواریان اجرا کرد و اولین سمفونی آئینی هم بود که اجرا می‌شد. این سمفونی در غربت اجرا شد. پنج شب در تالار اجرا شد اما صداوسیما و روزنامه‌ها به آن نپرداختند و بازتابی ندادند؛ حتی انتقاد هم شد که حالا این چه کاری است که انجام می‌شود. این در حالیست که ما حتی ملاحظاتی هم داشتیم؛ مثلاً پیشنهاد شده بود اسم سمفونی «عاشورا» باشد ولی من گفته بودم اسمش را تغییر دهند، چون «عاشورا» باید مطلق بماند ولی هیچ‌وقت به ذهنم نمی‌رسید اسم یک سمفونی را بگذارم «امام رضا». من فکر می‌کنم این اسامی بزرگ‌تر از این هستند که آنها را روی چیزی بگذاریم. ما در مقام مجری و مسؤول، تازه ملاحظاتی از این دست هم داشتیم.

وی ادامه داد: وقتی دولت عوض شد، همین آقایانی که انتقاد می‌کردند، در مراسمی رسمی در تالار وحدت – با حضور وزیر وقت و رئیس مجلس- از آقای چکناواریان به عنوان آهنگ‌سازی كه بيشتر آثار هنری خود را بر اساس اشعار حماسی فردوسی و منظومه‌های عارفانه نظامی گنجوی نوشته و اجرا كرده‌، تجليل کردند و به او جایزه دادند، خبر و عکسش را چاپ کردند و در روزنامه‌ها بازتاب دادند. بعد هم سمفونی پیامبر و امام رضا را اجرا کردند و اصلاً سمفونی‌های آئینی باب شد. البته بماند که ساختن سمفونی اصولی دارد و همینجوری نمی‌شود به سرعت سمفونی‌های مختلف آنهم با این سبک ساخت. بعد هم مراسم گرفتند و از سازندگان سمفونی تقدیر کردند و خیلی‌های دیگر هم حضور داشتند اما مثلاً در زمان اجرای سمفونی خسوف در دوره ما و به بهانه اینکه چرا هنرمندی چون آقای چکناواریان در عرصه هنری فعالیت می‌کند، یکی از روزنامه‌ها در یادداشتی با اعتراض به سیاست‌های ارشاد نوشته بود: «سنگ‌ها را بسته و سگ‌ها را گشاده‌ایم»؛ موضوع انتقاد آن روزنامه این بود که چرا وزارت ارشاد به هنرمندانی نظير چکناواريان در آن سال‌ها اجازه داده اثر هنری‌شان اجرا يا عرضه شود يا حتی جلوی آن را نگرفته است. این یک نمونه است و نمونه‌های دیگری نیز وجود دارد.

در حوزه فرهنگ اصولی وجود دارد و این اصول باید رعایت شود
وزیر اسبق ارشاد تصریح کرد: علت این انتقادات جدای از نیت سیاسی، ضعف حوزه فهم هنر بود. کم‌سوادی هم مسأله‌ایست و ممکن است افراد سواد هنری نداشته باشند. مثلاً کسی که مکانیک است، خنده‌دار است راجع به موضوع فرهنگی اظهار نظر کند ولی همین فرد وقتی سطح سوادش افزایش پیدا می‌کند و اطلاعاتش نسبت به موضوع افزایش می‌یابد، دیگر تند و تیز نیست. این اتفاق برای آنها و در دوره مسؤولیت‌شان هم پیش آمد ولی با همه این احوال، اینقدرها تفاوت وجود ندارد. اینکه می‌بینید اینها اینقدر تند و تیز حرف می‌زنند، به این علت است که اقتضای این حوزه را نمی‌‌دانند و بعد از مدتی که بر سر کار می‌آیند، با ادبیات این حوزه آشنا می‌شوند و سطح سوادشان از کار افزایش می‌یابد، موضع‌شان تعدیل می‌شود. این بدان معنی نیست که در این چهار سال اصلاح می‌شوند، بلکه یاد می‌گیرند.

به‌طور کلی در حوزه فرهنگ اصولی وجود دارد و این اصول باید رعایت شود
وی در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود با ماهنامه مدیریت ارتباطات در پاسخ به این پرسش که “الان اگر شما وزیر ارشاد بودید، مهم‌ترین کارهایی که در این حوزه انجام می‌دادید، چه بود؟”، گفت: من فکر می‌کنم الان مهم‌ترین موضوع، «گفت‌وگو» است. الان بسیاری در حوزه فرهنگ خودشان را این‌طور تصور می‌کنند که “آرد خود را بیخته و الک خود را آویخته‌اند” و نمی‌آیند وسط، حرف نمی‌زنند و احساس غریبی می‌کنند. شاید من هم در این موقعیت نمی‌توانستم کاری کنم اما اولویتم این بود که فضا را صمیمی‌تر کنم، گفت‌وگوها را بیشتر کنم، اعتماد بین اهل فرهنگ و دستگاه‌های اجرایی را بیشتر کنم و…. این موضوع خیلی مهم است.

وی ادامه داد: در دوره اصلاحات ما شاهد قهر بین این آدم‌ها با نظام اجرایی و سیاسی بودیم. اما به نظرم این قهر از بین رفت و با فرهیختگان، فرزانگان، هنرمندان و گروه‌های مرجع ارتباطات خوبی برقرار شد. به نظرم این کار خیلی خوب بود و واقعاً ظرفیت‌های آنها را هم آشکار ‌کرد. چون شما وقتی فضا را محدود می‌کنید، گاهی آنها ظرفیت‌های افسانه‌ای پیدا می‌کنند، در صورتی که اینجوری نیستند و اینها هم قابل نقدند و مشکلاتی در کارشان وجود دارد. یعنی توهم پیدا می‌شود. فضای بسته، موجب شده بود به افراد نوعی مظلومیت داده شود و افراد در پناه آن مظلومیت، بقیه چیزها را تحت‌الشعاع قرار دهند. در دوره اصلاحات باب گفت‌وگو باز شد و این اتفاق افتاد و کارهای خوبی انجام شد، آدم‌های بزرگ شناسایی شدند و آنهایی هم که توهم بزرگی داشتند، در یک فضای واقعی، در جایگاه واقعی و طبیعی خودشان قرار گرفتند.

احمد مسجد جامعی در این مصاحبه تاکید کرد که برای نمایندگی مجلس هیچ برنامه ای مدنظر ندارد.

این عضو شورای شهر، همچنین پیرامون ربایش مجسمه های مستقر در پارکها و میدان ها و پاسخ به این پرسش که “شما یکبار انتقاد کرده بودید که چرا عاملان سرقت مجسمه‌های شهر را معرفی نمی‌کنید. تکلیف مجسمه‌ها چه شد؟”، گفت ” بیش از این کاری از من ساخته نبود و من هم به اندازه شما اطلاع دارم، اما می دانم که مجسمه‌ها را به خاطر خدا ندزدیدند و توصیح داد “آن ایام در قم نزد یکی از مراجع بودم. اتفاقاً گفتم مطالب مربوط به تندیس‌ها و مجسمه‌ها را بپرسم. از ایشان نظر شرعی‌شان را در مورد تندیس، سردیس، مجسمه و… پرسیدم. ایشان گفتند «آقای مسجدجامعی! مسأله شرعی هرچه باشد، اینها به خاطر خدا این کار را نکردند».