کتاب هفت آسمان – تالیف: مهرداد مصوری – قسمت دوم

نکته 22

پروردگارا اگر از بیان خواسته هایم ناتوانم یا در حیرتم که از تو چه بخواهم، خودت مرا به آنچه صلاحم در آ ن است رهنمون کن و دلم را به نقطه ای که خیرم در آن است متوجه ساز که چنین رهنمون ها و کارسازی هایی از تو بیگانه و عجیب نیست.

حضرت علی علیه السلام

نهج البلاغه خطبه 143

نکته 23

خوش بگو ای یار بسم الله گو

هر چه می خواهی ز بسم الله جو

حضرت شاه نعمت الله ولی

نکته 24

ای خداوند کریم ذوالکرم                 ای رئوف و ای رحیم ذوالنعم

ای غفور و ای شکور و ای حکیم        ای ودود و ای کریم و ای حلیم

غیر تو نبود کسی فریاد رس             ای کس بی کس تو ما را دادرس

حاج سید فخرالدین برقعی قمی رحمه الله علیه ( ماذون و مجاز مکرم شهر قم)

نکته 25

من بودم دوش آن بت بنده نواز     از من همه لابه بود از وی همه ناز

شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید    شب را چه گنه قصه ما بود دراز

ابوسعید ابوالخیر

نکته 26

سابقا معلوم شد که ایمان حقیقی که آن را در عرف صوفیه ولایت گویند، چنانکه” الله ولی الذین آمنو یخرجهم من الظلمات الی النور” دالست بر آن،  نوریست که از خدای تعالی بر دل بنده می تابد و وی را بسبب آن بقرب خود راه می دهد، و جوهر وی از جنس جواهر عقول و ملائکه مقربین می گردد.

(ملا صدرا_رساله سه اصل _ ص 113)

نکته 27

حضرت رسول اکرم(ص)

هر چیزی را معدنی است و معدن تقوی ، دل عارفان است.

( ارشاد القلوب –  دیلمی)

نکته 28

علم رسمی

شيخ بهائی علیه الرحمه می فرمايند :


علم رسمی سر به سر قيل است وقال


نی ازو کيفيتی حاصل نه حال


طبع را افسردگی بخشد مدام


مولوی باور ندارد اين کلام


وه چه خوش می گفت در راه حجاز


آن عرب شعری به آهنگ حجاز


« کل من لم يِشق وجهه الحسن


غربال جله اليه و رسن »


يعنی آنکس را که نبود عشق يار


بهر او پالان وافساری بيار


گر کسی گويد که از عمرت همين


هفت روزی مانده وان گردد يقين


تو در اين يک هفته مشغول کدام


علم خواهی گشت ای مرد تمام


فلسفه يا نحو يا طب يا نجوم


هندسه يا رمل يا اعداد شوم


علم نبود غير علم عاشقی


مابقی تلبيس ابليس شقی


علم فقه و علم تفسير و حديث


هست از تلبيس ابليس خبيث

کتاب نان و حلوا – شیخ بهایی

نکته 29

ایمان احساس خداوند از راه دل است نه از راه عقل.

پاسکال

نکته 30

عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را

دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را

آن چه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد

در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را

ای آبشار، نوحه گر از بهر چیستی؟

چین بر جبین فکنده ز اندوه کیستی؟

دردت چه درد بود که چون من تمام شب

سر را به سنگ می زدی و می گریستی؟

بلبل از گل بگذرد چون در چمن بیند مرا

بت پرستی کی کند گر برهمن، بیند مرا

در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گل

هر که خواهد دیدنم گو در سخن بیند مرا

زیب النساء مخفی

نکته 31

این طایفه اند اهل معنی                   باقی همه خویشتن پرستند

فانی ز خود و بدوست باقی               این طرفه که نیستند و هستند

و اینانند که ” رضوان من الله ” را استحقاق ” و روح و ریحان و جنه نعیم” را استیهال دارند، و در حقشان قائل گفته است:

خلاف طریقت بود کاولیا                   تمنا کنند از خدا جز خدا

و عارف رومی گوید:

از خدا غیر خدا را خواستن                ظن افزونیست کلی کاستن

زندگی بی دوست جان فرسودنست     ظن حاضر غایب از حق بودنست

و این ترجمه قول امیرالمومنین علی (ع) است که در دعای کمیل فرموده است:هبنی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک….

(حاج ملاهادی سبزواری _ اسرارالحکم _ ص 306)

نکته 32

آمد سحری ندا ز میخانۀ ما               کای رند خراباتی دیوانۀ ما

برخیز که پر کنیم پیمانه ز می           زان پیش که پر کنند پیمانۀ ما

خیام

نکته 33

در زمینه تاریخ و ادیان هند خصوصا عرفان در هندوستان کتابهای زیر در خور توجه و مطالعه می باشند:

راهیان سفر روحانی – حاج محمد رضا خانی

هند در یک نگاه – سید محمد رضا جلالی نائینی

ادیان و مکتبهای فلسفی هند – دکتر داریوش شایگان

تاریخ تصوف در هند – سید اظهر عباس رضوی – ترجمه: منصور معتمدی

تشیع در هند جان نورمن هالیستر – ترجمه: آذرمیدخت مشایخ فریدنی

تصوف چیست؟(What is soufisem) در 8 جلد – پرفسورعنایت خان

نکته 34

تا بی نشان نگشتیم از وی نشان نجستیم

غافل خبر ندارد از بی نشانی ما

نخودکی اصفهانی

نکته 35

و آن علمی که مقصود اصلی و کمال حقیقتست و موجب قرب حق تعالیست، علم الهی و علم مکاشفاتست، نه علم معاملات و جمیع ابواب علوم اعمال غایتش مجرد عملست، و فایده تهذیب باطن حصول صور علوم حقیقه است. و این دعوی از قرآن و حدیث و کلمات اولیاء و عرفاء بر وجه اتم مستفاد می گردد.

(ملاصدرا_ رساله سه اصل _ ص 96)

نکته 36

خال بکنج لب يکی طرّۀ مشک فام دو

وای به حال مُرغ دل دانه يکی و دام دو

محتسب است و شيخ و من صُحبت عشق در ميان

از چه کنم مجابشان پخته يکی و خام دو

از رخ و زلف ای صنم روز من است همچو شب

وای بروزگار من روز يکی و شام دو

ساقی ماهروی من از چه نشسته غافلی

باده بيار می بده نقد يکی و دام دو

مست دو چشم دلرُبا همچو قرابه پُر ز می

در کف ترک مست بين باده يکی و جام دو

کُشته تيغ ابرويت گشته هزار همچو من

بسته چشم جادويت ميم يکی ولام دو

وعده وصل ميدهی ليک وفا نمی کُنی

من بجهان نديده ام مرد يکی و کام دو

گاه بخوان سگِ درت گاه کمينه چاکرت

فرق نمی کند مرا بنده يکی و نام دو

فاطمه زرّين تاج

نکته 37

امتياز انسان از ساير جانداران بعقل و فكر پايان بين است و كودك از اوّل تولّد مانند ساير حيواناتست ولي به نمِو تن فكر اوهم پيشي ميگيرد و پايان سنجي او افزون ميگردد و از دانسته و ديده و شنيدة خود پي بنا دانسته برده بآثار ساير موجودات هم پي ميبرد و به آرايش و پيرايش بدن جسماني و لوازم آن در درون و بيرون ميپردازد .

رساله شريفه پند صالح ـ حضرت آقاي صالحعليشاه طاب ثراه

نکته 38

تكية دل را برخدا كه هستي بخشنده است داشته بكار مشغول باشد وخدا را كار كن واقعي وروزي دهنده دانسته با توكّل در كار بكوشد كه دست بكار و دل با يار باشد كه آنچه پيش آرد صلاح و خير در آنست و از ما به ما مهربانتر ست .

رسالة شريفه پند صالح ـ حضرت آقاي صالحعليشاه طاب ثراه

 

نکته 39

در كاركردن كه پسنديدة خداست بايد كوشيد و تا تواناست بآموختن هنر استاد خود تنها قناعت ننموده هميشه كنجكاوي براي آگاهي برمجهولات كرده و هنر خود را ترقي داد .

رسالة شريفه پندصالح ـ حضرت آقاي صالحعليشاه طاب ثراه

نکته 40

روشي در زندگي به كار ببريد كه تمام اطرفيان شما بتوانند شما را مدل و اسوه قرار دهند.

حضرت آقاي حاج دكتر نورعلي تابنده(مجذوبعليشاه)

نکته 41

دست بكار و دل با يار بنابراين بيكاري بسيار مضر است ، … بايد توجه داشت كه جستجوي كار و اشتغال وظيفه ماست ، بايد به دنبال كار باشند و اين مطلب را در نظر بگيرند كه هيچ كار مشروعي ، عيب و كسر شان نيست مگر بزرگان سلف چه مشاغلي داشتند بزرگاني كه خاك پاي آنها توتياي چشم ماست با كارگري براي مردم ، امرار معاش مي نمودند بنابراين از كار ، ننگ نداشته باشيم ، هر كس دنبال كاري باشد اگر چه كارگري ساده اي باشد ، انجام دهد و وسعت و بركت در شغل و روزي را از خدا بخواهد.

حضرت آقاي حاج دكتر نورعلي تابنده(مجذوبعليشاه)

نکته 42

وَمُنً يُتَّقُ اللهَ يُجًعُلْ لَّه مُخْرُجاً * وَيُرًزُقْهْ مٍنً حُيًثُ لا يُحًتَسٍبْ وَمُنً يُتَوُكَلْ عُلَي اللهِ فَهْوُ حُسًبْه اِنَّ اللهَ بالٍغُ اَمًرِه قَدًجُعُلَ اللهُ لٍكُلّ شَيٍ قَدًراً     سوره طلاق – آیات2و3

و هركس خدا ترس ( و پرهيزگار) شود خدا راه بيرون شدن ( ازگناهان وحوادث عالم ) را بر او گشايد * وازجائيكه گمان نبرد به او روزي عطا ميكند و هركه (در هر امر ) برخدا توكل كند خدا او را كفايت خواهد كرد كه خدا امرش (برهمه عالم ) نافذ و روان است و براي هر چيز قدر و اندازه ای مقرر داشته است .