اعتراض آتشین!خطری برای همه حکومتهای ستمگر!!

 

 

ظلم به درویشان می‌کنید و حسینیه‌هاشان را تخریب می‌کنید. آنان را بازداشت، بازجویی و زندان می‌کنید. از کار بی کارشان می کنید. تهدید به تخریب مزار سلطانی می کنید و جسارت را حتی بدانجا رسانده‌اید

 

 

 

 

 

 

 

 

{player}http://majzooban121.com/images/stories/video/Thich_Quang_Duc.flv{/player}

دانلود کنید

 

 

 

 

«ها سونگ تیچ کوانگ دوک» معتقد به یکی از شاخه‌های دین بودایی  به نام «ماهایانا» بود. او راهبی بود که در ژوئن 1963 در یکی از شلوغ‌ترین خیابان‌های «سایگون» اقدام به خود‌سوزی کرد. وی در این اقدام بدون کوچکترین حرکتی، آرام چون شمعی سوخت تا جان باخت.

 

این اقدام «کوانگ دوک» پیرو اعتراض وی به آزار و شکنجه بودایی‌ها در ویتنام جنوبی توسط رژیم «دی‌یم» بود. در اندک زمانی تصاویر خودسوزی او، درسرتاسر جهان پخش شد و مردم دنیا را متوجه سیاست‌های دیکتارتور مآبانه‌ی رژیم «دی‌یم» کرد.

 

بدن وی پس از اتمام عمل خود سوزی طبق سنت بودایی‌ها بار دیگر در مراسمی سوزانده شد. قلب او که به دور از آسیب مانده بود به عنوان سمبل شفقت و غمخواری بودایی‌ها  به «قلب مقدس» معروف شد. بودایی‌ها او را در مقام «بودیستاوا» دانستند. بودیستاوا کسی است که: در مقام روشن دل قرار دارد و دیگران با توسل به او در راه رسیدن به آن مقام یاری می شوند. به این طریق مرگ وی در بالاترین جلوه و دیدگاه قرار گرفت.

 

 

 

این کار «کوانگ دوک» فشار بین‌اللملی را بر روی رژیم دی‌یم بالا برد و آنها را ناچار به اجرای اصلاحات (رفرم) در راستای سازش با بودایی‌ها کرد. اما در عمل اصلاحات قول داده شده انجام نمی‌شد یا روندی بسیار کند را طی می‌کرد.

 

پس از مدتی مجدداً اعتراض‌ها بالا گرفت و با ادامه‌ی آن، فشار بر بودایی‌ها افزایش یافت و نیروهای ویژه‌ی وفادار به رژیم، حملات سراسری خود را بر بودایی‌ها از سر گرفتند. به معابد یورش بردند و «قلب مقدس» را غصب کردند و باعث کشته شدن عده‌ای از راهبان و بازداشتهای دسته جمعی  و آسیب به بودایی‌ها شدند.

 

در اعتراض به همین رفتار رژیم دی‌یم، تعدادی دیگر از بودایی‌ها همانند کوانگ دوک دست به خودسوزی زدند. سرانجام با بالا گرفتن اعتراض‌ها، ارتش اقدام به کودتا علیه رژیم سرکوبگر کرد و دی‌یم‌ها سرنگون شدند.

 

خودسوزی کوانگ دوک و سایر راهبان بودایی در اعتراض به ظلم و ستم رژیم دیکتاتور، نقطه‌ی عطف و دلیل سرنگونی آنان بود.

 

عظمت حرکت کوانگ دوک به خودسوزی یا آرامشی که هنگام سوختن داشت نبود بلکه به خاطر از جان گذشتن برای دفاع از اعتقاداتش و همدلی با برادران ایمانی‌ش در مقابل ظلم حکومت دیکتاتوری ویتنام جنوبی بود.

 

اما بعد

 

روی سخن ما به آنان است که ظلم میکنند و از آه دل  درویش به هراس نمی افتند!

 

معارف الهی جز برای عارفان فهمیدنی نیست. ای بسا بت گر و بت‌پرستی که در راه خدا به حقیقت سلوک می‌کند و ای بسا به ظاهر دینداری که دشمن راه خداست و در دل بت‌پرست است.

 

واعظی  پرسید  از  فرزند  خویش           هیچ  می‌دانی  مسلمانی به  چیست؟

 

صدق و بی‌آزاری و خدمت به خلق           هم  عبادت  هم  کلید  زندگی  است

 

گفت:  زین  معیار  اندر  شهر  ما            یک مسلمان هست آنهم ارمنی است!

 

ظلم به درویشان می‌کنید و حسینیه‌هاشان را تخریب می‌کنید. آنان را بازداشت، بازجویی و زندان می‌کنید. از کار بی کارشان می کنید. تهدید به تخریب مزار سلطانی می کنید و جسارت را حتی بدانجا رسانده‌اید که مولای درویشان را به دادگاه‌های فرمایشی‌تان فرا می‌خوانید. پنداشته‌اید که همچون دی‌یم‌ها بر اریکه‌ای از قدرت دست یافته‌اید که ابدی است و پابرجایی‌ای بیشتر از نمرودیان دارید.

وای بر شما که چنین فکر و تعقل‌تان را از کف داده‌اید. آیا می پندارید که امثال کوانگ دوک‌ها که برای اعتقادشان از جان می‌گذرند هم اینک وجود ندارند؟ و یا از ترس همچون شمایانی سر در لاک مذلت می‌کنند؟

آیا حلاج، مشتاق، سهروردی، نجم‌الدین کبری و عطار و سربداران را فراموش کرده‌اید؟

 

اینان بر سر دار ظلم وضو از خون می کنند و با هر تازیانه و تیغ شمشیری که بر ایشان فرود آورید شکر یزدان می کنند و خم به ابرو نمی آورند.