جسد قانون بر زمین افتاده

غلامعلی رجایی

در این روزها احساس بدی دارم و حال نوشتن ازمن گرفته شده است.

از یک سوبا تندتر شدن اوضاع احساس می کنم مثل اینکه از دست کسی کاری ساخته نیست و از دیگرسو حسی دیگر به من می گوید تجربه انقلاب نشان می دهد و تاریخ هم به ما می آموزد که وقتی شرایط خیلی بد شد نشان آن است که می خواهد شرایط خوبی پدید آید و این البته محتاج صبر و طاقت است و امید که به قول خواجه شیراز ، بوی بهبود از اوضاع به مشام برسد و پرده ها کنار رود و حق و حقیقت آشکار شود.

مهمترین نکته ای که دراین روزها مرا رنج می دهد نادیده گرفتن قانون اساسی بعنوان میثاق و پیوند مستحکم نظام ومردم است.تا جایی که با دیدن صحنه هایی که سیما پخش می کند و با شنیدن حرفهایی که بعضی دراینجا وآنجا در کمال امنیت می زنند که هرچه دلشان می خواهد می گویند احساس می کنم قانون در جامعه ما در حال کماست و جسدی از قانون بر زمین افتاده و عمل به آن کاملا به ورطه فراموشی سپرده شده است.

هنوز بعد ازگذشت چند روز از حادثه نتوانسته ام درک کنم که چطور در مجلس نمایندگانی که سوگند وفاداری به قانون اساسی خورده اند آنطوردر مقابل چشم رئیس تماشاگر خود، نظم مجلس را بهم ریخته و عربده کشان با مشتهای گره کرده فریاد اعدام و مرگ سردادند؟

هنوز نتوانسته ام درک کنم که چطور صدا وسیما بخود حق می دهد هر صحنه و هر حرفی را پخش کند و عالمانه و عامدانه به تبعات حقوقی آن کاری نداشته باشد؟

هنوز نتوانسته ام درک کنم که نقش مدعی العموم و ماهیت وجودی آن در این گونه مسائل چیست و چرا در این شرایط حساس اینگونه نقش تماشاچی به خود گرفته است؟

در روزهایی که گذشت متاسفانه دگر بار دور به دست افراطیان و تند روها افتاد و خون هایی بناحق از دو جوان برزمین ریخته شد وخانواده هایی داغدار شدند.

من با شناختی که از جناب موسوی و کروبی دارم می دانم آنها هرگز به ریختن حتی یک قطره خون هیچ کس – موافق یا مخالف خود – راضی نیستند چه رسد به شهادت دو جوان پاک وبی گناه و.. ولی از آنها سوال می کنم که آیا فاجعه شهادت شهید سید علی موسوی که آن روز در جلوی چشم مردم و در بین آن همه آدم ترور شد و بر زمین افتاد و مسببین آن – که خدا لعنتشان کند و تقاص خون این سید مظلوم را از آنها بگیرد و شک ندارم که خواهد گرفت – راحت از صحنه فرار کردند و رفتند کافی نبود بدانید بعضی تا کجا حاضر به بدنامی شما و طرفداران شما هستند؟

در اینکه چرا وزارت کشور به موسوی و کروبی اجازه راه پیمایی به طرفداری از نهضت مردم مصر را نداد و آیا حق دارد با هر درخواستی که منتقدین نظام از او می کنند چون قدرت در دست اوست مخالفت کند و آیا می تواند فقط به موافقین حکومت مجوز بدهد و چشم خود را بر راه پیمایی های بدون مجوز موافقین ببندد بحثهای زیادی وجود داشته و دارد که نمی خواهم متعرض آنها بشوم و در صلاحیت حقوقدان محترم است.

به اعتقاد من وزارت کشور دوگانه عمل می کند و اگر مجلس ما مجلسی مدرسی بود وزیر کشور می بایست برای اتخاذ این سیاست مورد باز خواست نمایندگان واقع شود.

اگر آمدن افراد جنبش سبز و بعضی سوء استفاده کنندگان وموج سواران و فرصت طلبان به خیابان بدون مجوز وزارت کشور کاری غیر قانونی است به نظر من آمدن نمایندگان از صحن مجلس به خیابان و راه پیمایی آنها تا میدان بهارستان وبستن خیابان برای اقامه نماز شکر که هفته گذشته اتفاق افتاد و صدا و سیما هم تصویر آن را پخش کرد – چون از ظواهر امر بر می آمد خود جوش بود و بالطبع روال قانونی خود را طی نکرد- به همان میزان هم غیر قانونی است.مگر اینکه نمایندگان مجلس از این قانون مستثنی باشند!

اگر آقایان قانونگذار از وزارت کشور درخواست مجوزی کرده اند خوب است به مانشان دهند و اگر نیاز به مجوز ندارند و زورشان می رسد که هر وقت اراده کردند به خیابان بیایند و در خیابان نماز شکر بخوانند که بحث دیگری است.

من با هر اقدام غیر قانونی مخالفم ولی از ناجا و وزارت کشور سوال می کنم آیا فقط به خیابان آمدن جنبش سبز و غیرسبز بدون مجوز صرفا به این دلیل که آنها منتقد یا مخالف دولت یا نظام هستندغیر قانونی است و باید با تمام قوا با آن برخورد کرد یا راه پیمایی طرفداران نظام هم که در همان شب درمحکومیت اقدامات آشوبگران تظاهرات کردند هم چون بدون مجوز بود غیر قانونی است ؟ یا نه چون اینها طرفداران نظامند هر وقت دلشان خواست می توانند به خیابان بیایند و تظاهرات کنند و قانون باید تنها برای بعضی از شهروندان اعمال شود؟

کدام قانون به وزارت کشور اجازه چنین تسامح و اعمال سیاستی دوگانه را درباره اعمال خلاف قانون بعضی شهروندان می دهد که ما از آن بی خبریم؟

درکجای دنیا کمر به نابودی منتقدین می بندند و ا عدام سران منتقدی که حقشان را مطالبه می کنند را از تریبونهای رسمی وغیر رسمی خواستار می شوند؟

مگر می شود نظامهای سیاسی را بدون منتقد حتی در عالم خیال تصور کرد؟

اگر آقایان معتقدند طرفداران موسوی وکروبی ریزش کرده و چند هزار نفر در کل کشور بیشتر نیستند چرا نگذاشتند آنها با مجوز قانون با تمام توان به صحنه بیایند و آبروی خودشان را که ادعای بی شماری و میلیونی دارند ببرند؟!

چه مانعی داشت وزارت کشور در تدبیری مجوز راه پیمایی را به تجمعی در محیطی بسته و قابل کنترل برای ماموران انتظامی و امنیتی مانند ورزشگاههای موجود در تهران هدایت می کرد وبا مخالفت خود اینگونه معترضینی را که پس از انتخابات سال قبل مانند آتش زیر خاکستر هستند در بروز احساسات شان جری نمی کرد تا به هر قیمت ممکن برای ابراز وجود به خیابان بیایند و حتی یک شعار در دفاع از مردم مصر وتونس والجزائر سر ندهند؟

وزارت کشور تا کی می خواهد فقط به موافقین نظام مجوز تجمعات و راه پیمایی بدهد و با درخواست مجوز مشابه معترضین و منتقدین حکومت مخالفت کند؟

آیا بهتر نیست وزارت کشور بجای مخالفت با درخواست معترضین و منتقدین به آنها مجوز تجمع یا راه پیمایی می داد و در برابر این مجوز ،برای در خواست کنندگان شرطهایی قائل می شد و از آنها در برابر حوادث احتمالی مسولیت می خواست و بهانه را از آنها سلب می کرد؟

سردار رادان در مصاحبه ای تعداد تظاهر کنندگان در ۲۵ بهمن را بسیار کم اعلام نمود .حال که تعداد اینها به تصور آقایان اینقدر کم است و نیست! سوال این است چگونه ناجا با آن همه نیرو و امکانات ازکنترل جمعیت چند هزار نفری که از قبل اعلام کرده اند به خیابانها می آیند و به قانون اعتنایی ندارند عاجز است ؟

در ابتدای مقاله عرض شد باز متاسفانه دور به دست تند روان افتاد و اینک نمونه ها:

– در سایتها اظهارات آقایی که نمی خواهم نامش را ببرم و در دوران مبارزه حتی یک مرگ برشاه هم نگفته است و این روزها هرگونه که می خواهد جولان می دهد و حکم بغی صادر می کند را می خواندم که مدعی شده بود. موسوی و کروبی شریک در خون شهید حادثه تلخ ۲۵ بهمن هستند و فتوا داده بود سران فتنه مصداق بارز باغی و محارب هستند و حکم آن در فقه اسلامی روشن است.

– در سایتها صدای شیخی جوان – که به مدد شبکه یک سیما که سخنرانی های او را در صبحهای جمعه در مهدیه پخش کرد و از او چهره ساخت – را شنیدم که ماهها پیش در یک سخنرانی فتوای اعدام موسوی را به دلیل باغی بودن صادرکرد و او را – العیاذ بالله – مصداق مفسد فی الارض دانست .

– در خبرها خواندم نماینده ای که سابقه طولانی رزمنده ای دارد گفته تردیدی دراینکه میر حسین موسوی با سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی رابطه دارد ندارد و خبر دارد موسوی با مامور ارشد سازمان سیا گفتگوی تلفنی داشته است.

– درخبرها خواندم وزیر اسبق خارجه که در حال حاضر مشاور رهبری هم هست بر خلاف نظر رهبری – که گفته اند مسائل سال قبل کار داخل نبود بلکه کار خارج بود و بعضی در اینجا فریب آنها را خوردند – گفته شکی ندارم که موسوی و کروبی با بیگانگان در تماس هستند.

-در سایتی نام ۵ نماینده که از تریبون مجلس شعار اعدام موسوی وکروبی و مرگ بر خاتمی وموسوی وکروبی راسرندادند افشا شده و نوشته شده درحالی که بعضی ازنمایندگان شعار مرگ بر این سه نفر را می دادند ایها ساکت بر روی صندلیشان نشسته بودند.

– سال قبل هم نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان در یادداشتی نوشت شهید موسوی خواهرزاده مهندس موسوی بدست خود او واطرافیانش کشته شده آن هم به این دلیل که چون دارد از سر زبان ها می افتد چند روز بیشتر با این کشته سازی بر سر زبان ها باشد.

نمونه های دیگر هم در راهند!

در این میان نقش رهبری و عقلای قوم در مهار تند روهایی که با اعمال و گفتار خود نشان داده اند به هیچ ضابطه ای پای بند نیستند بسیار تعیین کننده است.

دردمندانه می گویم امنیتی کردن فضا به نفع هیچ کس نیست و اگر تا حالا از زندان و محاکمه منتقدین دولت وحاکمیت سودی نصیب نظام شده است از زندان کردن این و آن هم سودی عاید بعضی خواهد شد.

دردمندانه می گویم باید قاطعانه به صدا وسیما دستور آتش بس داد تا این همه بر طبل خالی تصورات خود ساخته نکوبد.

دردمندانه می گویم سیاست حذف و محو و نابودی رقیب به سود هیچ کس نبوده و نیست و با سیره امام هم سازگاری ندارد.

در کجای عالم برانداز از دولتی که می خواهد آن را براندازد در خواست مجوز می کند؟

چرا بعضی خود را به خواب زده اند وحاضر نیستند به هر قیمت ممکن دست از کینه توزیهای شخصی خود با این وآن بردارند؟

عمل به قانون باید فصل الخطاب قرار گیرد و با همه متخلفین ،هرکه و در هر لباس و مسولیت که باشند برخورد شود.

اگر بناست به تخلف کسانی از منتقدین به اتهام تخلف از قانون رسیگی شود دیگرانی از موافقین که در این میانه به نحو دیگری قانون را زیر پا گذاشته و می گذارند و به آن بی اعتنایی کرده و می کنند هم باید مورد مواخذه قرار گیرند تا این ضرب المثل قدیمی دراینجا مصداق پیدا نکند که مرگ برای همسایه خوب است!

حوصله نظام باید خیلی بیش از اینها باشد.

فرمان خدا به پیامبر او زندان کردن مخالفان او نبود سیا ست عفو و بخشش بود که بیشتر از عقوبت جواب می دهد و داد: خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین (اعراف / ۱۹۹)

نوروز در پیش است و میر نوروزی در تدارک سبز کردن جان طبیعت به امر پروردگار بخشنده خویش است.

کاش به بهانه نوروز،سیاست عفو و بخشش معترضین در بند که قطعا به نظام اعتقاد دارند در پیش گرفته شود و شیرینی آزادی زندانیان منتقد اقتدار نظاام مقدس اسلامیمان را بیش از پیش به جهانیان نشان دهد.

باید ببخشیم تا بخشیده شویم. ما راهی جز بخشش یکدیگر نداریم.

منبع: وبلاگ نویسنده