آیا فریاد رسی هست؟

احمد هادوی

او همرزم شهید چمران و فاتح سوسنگرد بود و بدنی ورزیده و چالاک داشت؛ دوران زندان باعث شده که پشتش قوز درآورده…

يا غياث المستغيثين
آیا فریاد رسی هست؟
استغاثه ای برای برادرم محمد امین هادوی

بیش از ١٣۰ روز از بازداشت برادرم محمد امین هادوی، فعال اقتصادی و صادر کننده برتر و نمونه ، عضو سابق اتاق بازرگانی تهران و فرزند اولین دادستان کل انقلاب ایران می گذرد. امین در سحرگاه روز ٢٣مهرماه ١٣٨٩ در فرودگاه و هنگام خروج از کشور بقصد سفر تجاری دستگیر شد. در مراجعه پدر، برادران و خواهرانم به وزارت اطلاعات، مسئول پرونده از پدرم خواست که موضوع را رسانه ای نکنند زیرا این مسئله ظرف چند روز حل میشود. اما دو روز بعد از آن، در تاریخ ۴ آبان ماه ١٣٨٩ فرزندش شفیق هادوی نیز تلفنی به وزارت اطلاعات احضار و بازداشت شد.

اولین ملاقات با امین ٧٦ روز بعد از بازداشتش بود. بسیار تکیده و لاغر شده بود. سرش هم شکسته بود که خودش گفت زمین خورده است. پشتش هم قوز پیدا کرده بود.امین راضی نبود که پدرم او را در آن وضعیت ببیند و گفت که اگر میدانست ایشان به ملاقات آمده، هرگز از سلول بیرون نمی آمد. او گفت کل این مدت را در انفرادی وبیشتر آن را روزه بوده است. به هر حال شرایط سخت زندان انفرادی در بند ٢۰٩اطلاعات و روزه چنان جسمش را تحلیل برده و حالش چنان بد شده بود که به او گفته بودند زنگ بزن تا ٣۰۰ میلیون وثیقه بیاورند که بیرون بروی ولي دیگر صحبتی در این مورد نکردند.

او همرزم شهید چمران و فاتح سوسنگرد بود و بدنی ورزیده و چالاک داشت؛ این دوران زندان باعث شده که پشتش قوز درآورده، فتقش ورم حاد کرده و دچار ناراحتی پروستات شده است. عدم هواخوری و نبود آفتاب و شرایط سخت زندان انفرادی ظاهراً مشکلات و بیماریهای زیادی را برای او ایجاد کرده که به ما نمی گوید و فقط خداوند میداند که گرفتار چه ناراحتی های جسمی و روحی دیگری برای بقیه عمرش خواهد بود.

خوشبختانه، شفیق پس از سپری کردن ٦٩ روز در بازداشت، با وثیقه ٥۰ میلیون تومانی آزاد شد.

٥٥ روز از اولین ملاقات با امین میگذرد. هر دو هفته یکبار برادران و خواهرانم حدود ٢۰ دقیقه او را میبینند. در ضمن از یکماه پیش به او اجازه داده اند که هفته ای یکبار تلفن بزند. با توجه به اینکه مادرم ناتوان از ملاقات به شیوه کنونی است، قول داده بودند که یک ملاقات حضوری به او بدهند ولی هنوز به عهد خود وفا نکرده اند. چند روزی پس از آن دیدار اول، در تاریخ ١١دی ماه ١٣٨٩ پرونده اش را از بازپرسی به دادستانی ارسال کرده اند تا دادستان به دادگاه بفرستد. در طی ٥۰ روز اخیر پیگیری وکیلش و برادرانم بی نتیجه بوده است. معلوم نیست که پرونده کجاست و در چه مرحله ای قرار دارد و هیچکس جوابگوی وضعیت پرونده نیست. دو ماه قبل صحبت از آزادی او با قرار وثیقه بود و سپس گفته شد که چون پرونده به دادستانی فرستاده شده تصمیم گیری با آنهاست.

وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا (آل عمران ١۴۰)

و این روزها|ی ناکامی| را میان مردم می گردانیم |تا درس بگیرند| و خدا افراد با ایمان را |در مقام آزمایش| مشخص گرداند.

سخنی با ریاست محترم قوه قضائیه
محمد امین هادوی با آگاهی و حکم زیر مجموعه شما در زندان است و آن مجموعه شرعاً و قانوناً ضامن حفظ سلامتی جسمی و روحی او و خانواده اش و زیان به کار و زندگیش می باشد. با توجه به بیگناهی او و ارجاع پرونده به قوه قضائیه و دادستانی، دستور فرمائید ایشان را آزاد کنند.

و سخنی با همبازی سابق خودم در تیم هاکی دانشگاه علم و صنعت ایران، آقای دکتر محمود احمدی نژاد مقام محترم رياست جمهوری
جنابعالی دو بار سوگند یاد کرده اید که پاسدار اجرای قانون اساسی باشید. آنچه تاکنون از شما در این زمینه شنیده یا خوانده ام اعتراضات شما درباره اختیارات شخص رئیس جمهور و دولت بوده است. امیدوارم پاسداری شما از قانون اساسی تنها منحصر به چند ماده آن نباشد و شما همواره حافظ و پاسدار تمام قانون اساسی و حقوق تک تک شهروندان باشید. وزارت اطلاعات تحت امر شما برادرم را دستگیر و ناظر بازداشتش است. از شما میخواهم دستور فرمائید با وجود اتمام مدت بازداشت موقت که بیش از دو ماه قبل بوده، ایشان را آزاد کنند.

دکتر احمد هادوی – استاد دانشگاه
٣ اسفند ماه ١٣٨٩

 

وبلاگ محمدامین هادوی