وصیت نامه مهندس بازرگان

وصيتنامه بندۀ گنه كار بيمقدار، محتاج عفو و رحمت پروردگار و درخواست كنندۀ دعاي بندگان مؤمن و مهربان، مهدي بازرگان به همسر عزيز خود، فرزندان دلبند با همسران گرامي آنها، نوادگان نازنين و به همۀ خويشاوندان با مهر و صفا، دوستان ارجمند و به آشنايان و اهل لطف.

برای مطالعه این موضوع بر روی لینک ادامه مطلب کلیک کنید.

وصيتنامۀ مؤرخ ۷/۱۰/۷۳

در خانۀ نارون

بسم الله الرحمن الرحيم

كُل مِن عَليهٰا فٰـان وَ يَبْقي وَجه رَبّك ذ ُوالجلال ِ وَ الا ِكرام

وصيتنامه بندۀ گنه كار بيمقدار، محتاج عفو و رحمت پروردگار و درخواست كنندۀ دعاي بندگان مؤمن و مهربان، مهدي بازرگان به همسر عزيز خود، فرزندان دلبند با همسران گرامي آنها، نوادگان نازنين و به همۀ خويشاوندان با مهر و صفا، دوستان ارجمند و به آشنايان و اهل لطف.

با اقرار به وحدانيت و ربوبيت خالق رحمن و با درود بر همۀ پيامبران علي الخصوص خاتم آنها محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم و بر اهل بيت طهارت و امامت.

۱) اولين و مهمترين آرزو و توصيه ام به خانواده و خويشان و دوستان اين است كه رفتن من برايشان عبرت بوده، به زندگي هميشگي خيلي بزرگتري كه در پيش دارند، بيشتر از دو روزۀ دنياي گذران بينديشند و تدارك ببينند.

زندگي بي مرگ و انتها كه خبرش را فرستادگان خدا داده، ما را برحذر از آتش و عذاب و اميدوار به رستگاري و رضوانش كرده اند، بفرض كه كسي يقين بوقوع آن نداشته باشد، دليل قطعي هم به دروغ بودن و عدم آن ندارد. حال آنكه بنا به خبرها و هشدارهاي شخصي چون محمد مصطفيۖ و كتابي چون قرآن، شدت و مدت عذاب چنان وحشتناك و غير قابل تحمل است كه احتمال وقوعش را هر قدر كم و كوچك بگيريم، بايد آنرا بحساب بياوريم و راه احتياط هم كه شده باشد در پيش گيريم.

وصيت من اين است كه نه آخرت و قيامت را نفي و فراموش كنيد و نه روزي رسان و آفرينندۀ خودتان را كه براي جهان و غير او صاحب و گرداننده اي قابل تصور نبوده، اگر خودمان و جهان دروغ و خيال نباشيم، او هم دروغ و خيال نميتواند باشد. اينك كه دنيا و زندگي در مجموعه و متوسط، ناخشنودي و ناراحتي و زيانكاري است و جريان تاريخ بشريت در جهت افزايش گرفتاريها و سختيها يا توسعۀ ظلم و فشارهاست، بايد سعي كنيم كه در عوض آخرتمان در اثر تحمل و تلاش و با صبر و مرحمت آباد و خشنود كننده باشد.

۲) دومين توصيۀ (خصوصي)ام به همسر و فرزندان و كسان، مهرباني و گذشت و خدمتگزاري در حق يكديگر است، مخصوصأ نسبت به مادرها و پدرها، پس از آن برادر خواهرها، زن و شوهرها و بالاخره خويشاوندان و صلۀ رحم.

۳) توصيۀ سوم، قبول عذر تقصيرها و قصورهايم در حق خانواده و كسان و دوستان و هموطنان. از همگي حلاليت ميطلبم و تقاضاي بخشش و دعاي خير دارم، و رساندن اين تقاضا به كسانيكه در مجلس فاتحه حضور نداشته آنرا نشنيده باشند يا آگاه نشده باشند. هر بدي و نقصان و زيان كه به كسي و به كساني رسانده باشم و بهرگونه و اندازه و ارتباط كه باشد، چه فردي و شخصي و چه اجتماعي و عمومي و سياسي، تقاضايم اين است كه حلالم نماييد.

۴) كفن و دفن و ترحيم

وَ مٰا تَدري نَفسٌ مٰاذا تكْسب غَدا وَ مٰا تَدري نَفسٌ بِاي اَرض تَمُوت

براي محل دفن، قبري را زير سر نگذارده ام كه زحمت بازماندگان كمتر باشد. محل خاصي را هم در نظر ندارم ولي اگر امكان داشته و خالي از دردسر و اشكال نباشد، بدم نميايد در مقبره بيات و در جوار مرقد حضرت معصومه سلام الله عليها و در كنار پدر و مادر و عده اي از برادر خواهرها و عمو و عموزادگان باشد كه احتمال ِ سر خاك آمدن و از خدا طلب مغفرت خواستن براي همۀ بخاك سپردگان بيشتر باشد.

براي مجلس ترحيم و تذكر، اگر چه بيشتر جنبۀ تشريفاتي و تكلف پيدا كرده و جزو آداب و حسابهاي سياسي و گروهي شده، دردي از دنيا و آخرت مردگان و زندگان را دوا نميكند، ولي باحتمال اينكه براي افرادي مختصر عبرت از مرگ و خشيّت از خدا و آخرت حاصل شود و حلاليت و آمرزشي، نصيب ميّت گردد، ايراد به برگزاري آن از محل ثلث خودم ندارم، خصوصأ اگر همراه با اطعام مساكين و غذاي دسته جمعي بدون تعيين و تشريفات براي بازماندگان و دوستان نزديك باشد. بيشتر از توصيف و تمجيدِ شخص از دنيا رفته، به تذكر قيامت و توجه به آخرت پرداخته شود.

توصيۀهاي ۱، ۲ و ۳ نيز بد نيست كه در مجلس ترحيم خوانده شود.