دل درویش خانه حسین است

در بهمن ماه 1384 ، دینمداران قدرت طلب و قدرت مداران دین شعار، دست در دست یکدیگر، به بهانه حفظ  نظام حاکم و دفاع از سلطه روحانیت سنتی،  عناد و برخورد با دراویش طریقت گنابادی را  در دستور کار خود قرار دادند و عوام مقلد را بر تخریب حسینیه شریعت قم،  ترغیب و ماموران امنیت و مراجع قضایی را بر اجرای این پروژه  بسیج کردند و “شد آنچه شد” !!

 

 

 

 

 

 

 

 

ابلهان   تعظيم    مسجد   مي‌ كنند            در  جفاي  اهل  دل  جدّ  مي‌كنند

 

آن مجاز است نی حقيقت اي خسان        نيست  مسجد جز درون  سروران

 

مسجدي كان  اندرون  اوليا است        سجده‌گاه جمله است، آنجا خداست

 

مبلغان و مروجان شریعت و اصحاب درس و بحث ، در استنباط خود از دین، عموما،  دچار تناقض و تضاد  شده و چون توانایی حل و فصل آنرا ندارند به افراط و تفریط در رفتار و عدم اتخاذ تصمیمات معقول و مناسب مبتلا می شوند. اینان آنچه را از دین فهمیده اند عین دیانت و میزان رد و قبول قرار داده اند. جهان بینی و وسعت دید و نگرش اینان گاه، چنان بسته و جان و دلشان چنان آلوده به توهمات است که هیچگاه به جمود و تنگ نظری خویش تردید و اندیشه نکرده و خیالات و منطق خود را حق می پندارند و بر محور انانیت و نفسانیت حرکت کرده و جز خود و حامیان خویش را دشمن تصور میکنند و  در این نوع نگرش است که خصومت با دراویش شکل می گیرد .

 

در بهمن ماه 1384 ، دینمداران قدرت طلب و قدرت مداران دین شعار، دست در دست یکدیگر، به بهانه حفظ  نظام حاکم و دفاع از سلطه روحانیت سنتی،  عناد و برخورد با دراویش طریقت گنابادی را  در دستور کار خود قرار دادند و عوام مقلد را بر تخریب حسینیه شریعت قم،  ترغیب و ماموران امنیت و مراجع قضایی را بر اجرای این پروژه  بسیج کردند و “شد آنچه شد” !!

 

بعد از این حکایت تلخ بود که گویا زمان انتقام گرفت و تاریخ  در مقام قضاوت نشست  و رسواگر  توطئه و دسیسه های متحجران و کج اندیشان شد. آنکه دل بر مرجعیت می سوزاند و حسینیه دراویش را به جرم درویشی  تخریب کرد به  حسینیه مراجع و حتی  منزل و کاشانه آنها  رحم نکرد  و معلوم شد که این جماعت تمامیت خواه و انحصارگر  چادر دین را  برشهوت قدرت طلبی خود کشیده اند  و بر جنایت رنگ قداست بخشیده اند . داستان سیاسی تر از آن بود که درویشان ساده دل و پاک اندیش، تصور میکردند، اما این حقیقت بر رجالان،  پوشید بود که اگر درویش مکار نیست، خدایش  خیرالماکرین  است.

 

آه دل درویش به سوهان ماند      گر خود نبرد برنده را تیز کند

 

مستی فتح  تخریب حسینیه شریعت قم، بر وقاحت مسببان این واقعه افزود و حسینیه های  بروجرد و اصفهان نیز یکی بعد از دیگری  تخریب شد و بتدریج در یک سیر قهقرایی،  زهر انحصارگری و زیاده خواهی در تار و پود استبداد دینی  رسوخ و رسوب  کرد، آنچنان که حوزه  تاخت و تاز خود را  به تمام ارکان جامعه تسری و گسترش داد. آه درویشان دامنگیر اشقیا شد و  مردم را به جنبش درآورد. و “شد آنچه شد” !! و البته خواهد شد.

 

مکتب درو یشی به سنگ و آجر بسته نیست و هر چند حسینیه خانه حسین است اما اگر  حسین و فرزندان او در آن ساکن نباشند و آنگاه که غصب شود و در تملک یزید درآید،  ساختمانی از خشت و گل است و چه اعجاب آور که حسینیه شریعت در  محکمه کعب الاحبارها و شریح قاضی ها  به نام “ساختمان” خوانده  شد نه حسینیه ! .  در این واقعه دراویش تنها خانه ای را هزینه کردند و  مسببین واقعه  آبروی خویش را،  درویشان بر پیکر خود درد تازیانه وگلوله وسنگ  را تحمل کردند  و دشمنان  درد سقوط وجدان و رنج تخریب انسانیت و آتش دوزخ شقاوت وحسادت بر جان و روح خویش .

 

قلوب درویشان خانه حسین است ،دیری نمی گذرد که مجددا در قم ،بروجرد ، اصفهان بلکه در اقصی نقاط جهان و هرکجا که پیروان حسین(ع)  و عدالت خواه وحق طلبی باشد ، درویشان حسینیه می سازند و در آن نماز می خوانند اما  بانیان  این فجایع را آنروز،  جز شرمساری در پیشگاه خالق و البته مخلوق او، سرمایه ای نخواهد بود،  سحر نزدیک است …

 

سایت مجذوبان نور