قصه در قرآن‌کریم (اختصاصی مجذوبان نور)

qoran

بررسی قصه در قرآن کریم از چند محور دارای اهمیت است كه یکی به جنبه‌ی اعجاز قصص قرآن‌کریم باز مي‌گردد. چنان‌که در سوره‌ی یوسف، آیه‌ی ‌3 به آن اشاره شده: «با این قرآن که به تو وحی کرده‌ایم، بهترین داستان را برایت حکایت می‌کنیم که تو از این پیش از بی‌خبران بوده‌ای» و دیگر این‌که قصه‌هاي این کتاب آسمانی با فصاحت و شیوایی خاصی روايت شده و نه تنها رویدادهای گذشته با نظمی خاص به بیان درآمده‌اند، بلکه از رويداد‌هاي آینده نیز سخن به میان آمده است.

 

 

سایت مجذوبان نور

در تعریف «قصه» آمده است: ترکیب خاصی در نقل حوادث ـ خواه واقعی و خواه خیالی ـ که در خلال آن شخصیت‌ها رشد می‌کنند و عناصر اصلی به شیوه‌ی معینی با یکدیگر مرتبط می‌شوند و با قصد معینی که نویسنده دارد در جهتی حرکت می‌کنند.

 

«قصه» مفرد «قصص» و از «قصَّ»، «یقصُّ» به معنای خبر، حال و شأن است. تاریخ پیدایش قصه با تاریخ خلق بشر روی زمین پیوندی نزدیک دارد؛ با اين حال در طول زمان و در دوره‌های گوناگون دچار تغییرات مختلفی شده است. قصه و قصه‌گویی در شرق کارکرد خاص خود دارد و با باورها و اعتقادات مردم مشرق زمين عجین گشته است. از زمانی‌که انسان‌ بت‌پرست بود و انواع بت‌ها را پرستش می‌کرد تا امروز که یگانه‌پرستی سراسر دنیا را فرا گرفته، قصه‌های فراواني روایت شده که به غلط یا درست مبنای باور مردم قرار گرفته‌اند. پیشگوها، کاهنان و جادوگران از جنبه‌های منفی قصه بهره می‌بردند و جنبه‌های مثبت قصه از آنِِ انسان‌هایی هدف‌دار بود که تکامل دینی و اخلاقی بشر دغدغه‌ی آن‌ها به شمار مي‌آمد. در اهمیت قصه همین بس که یکی از منابع مهم تاریخ بشر به‌شمار می‌آید و از آن‌جا كه بسیاری از حقایق زندگی نسل‌هاي مختلف آدميان را می‌توان از خلال اين قصه‌ها کشف کرد، تأثیر‌شان بر نسل‌ها و زمان‌ها غیرقابل انکار است. آن‌گاه که دشواري‌هاي زمانه را نمي‌شد پا به‌پاي جبر زمامداران به عينيت روايت كرد؛ قالب قصه‌ها به ياري مي‌آمد تا واقعیت‌ها هر چند به ايما و اشاره؛ اما بازگو شوند. شايد براي همين است كه قصه‌ها همواره بر افکار آدمیان اثر‌گذار بوده و انسان‌ها را به سوی خود جلب كرده‌اند.

 

بررسی قصه در قرآن کریم از چند محور دارای اهمیت است كه یکی به جنبه‌ی اعجاز قصص قرآن‌کریم باز مي‌گردد. چنان‌که در سوره‌ی یوسف، آیه‌ی ‌3 به آن اشاره شده: «با این قرآن که به تو وحی کرده‌ایم، بهترین داستان را برایت حکایت می‌کنیم که تو از این پیش از بی‌خبران بوده‌ای» و دیگر این‌که قصه‌هاي این کتاب آسمانی با فصاحت و شیوایی خاصی روايت شده و نه تنها رویدادهای گذشته با نظمی خاص به بیان درآمده‌اند، بلکه از رويداد‌هاي آینده نیز سخن به میان آمده است. دیگر آن‌که این قصه‌ها بر ساخته‌ی خيال نبوده و آميخته به آن نيستند. راست و بر حق‌اند. اين در حالي است كه انواع قصه‌‌هايي كه مي‌شناسيم پيچيده در رداي تخیل‌اند. از دیگر ویژگی‌‌های قصه در قرآن‌کریم بازگويي و بیان تاریخ و حقایق بسیاری از ارزش‌های دینی، اخلاق، فرهنگی و … برای مردمان است. ارزش‌هايي که در همه‌شان  پند و اندرزی برای مخاطب نهفته است و او را به تفکر وامی‌دارد. تفاوت دیگر قصه‌های قرآنی با قصه‌های بشری، محصور نبودن آن‌ها در مکان است. به عبارت ديگر، امکان وقوع آن‌ها در هر دوره و زمانی وجود دارد. قصه‌های قرآنی روايت‌كننده‌ی نبرد هميشگي ميان خیر و شر هستند كه اين وجه از قصه‌ها يادآور داستان مبارزه‌ی ناتمام انسان با خویشتن خویش یا با خويشتن دیگری است. بدين شكل مخاطب همواره در كشاكش با نفس، تصوير مي‌شود.

 

در قرآن قصه‌های فراواني آمده است: قصه‌ی آدم(ع)، قصه‌ی صالح(ع)، قصه‌ی ابراهیم(ع)، قصه‌ی لوط، اسماعیل،  یوسف، یعقوب(ع) و بنی‌اسراییل پیش از آمدن موسی(ع)، قصه‌ی موسی(ع) با فرعون و بنی‌اسراییل، قصه‌ی ایوب، داوود، سلیمان، سبأ، اصحاب القریه، یونس، ذی‌القرنین، مسیح(ع)، اصحاب اخدود، اصحاب کهف، اصحاب غار و داستان آدم، داستان گاو، داستان طالوت، داستان نمرود، داستان زکریا و یحییٰ، داستان عیسی و مباهله که تمامی آن‌ها مشحون از پیام‌‌هايي‌اند كه انسان را به عزت نفس و کرامت انسانی رهنمون می‌شوند، چنان‌که در پایان داستان سوره‌ی یوسف، آیه‌ی 111 می‌فرماید: «در داستان‌هایشان خردمندان را عبرتی است. این داستانی بر ساخته نیست، بلکه تصدیق پیشینیان و تفصیل هر چیزی است و برای آن‌ها که ایمان آورده‌اند هدایت است و رحمت».

 

در کتاب پژوهشی در جلوه‌های داستان‌های قرآن نوشته‌ی دکتر محمود بستانی آمده است: «داستان به مفهوم گسترده‌ی آن پدیده‌ای است هنری که ساختار هندسی ویژه‌ای دارد. داستان‌نویس یک یا چند حادثه و نیز وضعیت‌ها، محیط‌ها و شخصیت‌ها  را برمی‌گزیند و آن‌ها را به زبانی تعبیر می‌کند كه گاهی به‌گونه‌ی روایت پیوسته و گاه به صورت گفت‌وگو (دیالوگ) یا آمیخته‌ای از هر دوي آن‌هااست و هر یک از این‌ها هدف فکری معینی را در بردارد.

 

نویسنده، عناصر این هدف را در دایره‌ی ممکن و محتمل (نه رفتارهای ممتنع) می‌آورد و این کار بر اساس «گزینش» ویژه‌ای از همان عناصر مزبور انجام می‌شود. تفاوت میان داستان مستند با داستان تخیلی بستگی به میزان تحرک و هیجانی دارد که در خواننده ایجاد می‌کند و بدون تردید این ویژگی در داستان مستند پیش از داستان تخیلی وجود دارد و اهمیت داستان‌های قرآنی در این نهفته است که با واقعیت‌ها سروکار دارند نه با وهم و خیال. بدین‌سان خواننده را نسبت به حوادثی متقاعد می‌سازند که مستند و دارای واقعیت‌اند، نه حادثه‌ای که صرفاً احتمال وقوع در آن می‌رود».

 

بنابراین اقتضاي ملکوت الهی چنین است که آن‌چه را می‌خواهد بگوید در پرده بگوید، در پرده‌ی قصه بگوید، پنهان بگوید تا ما آشکارش کنیم، رمز گشایی‌اش کنیم، رازش را بشکافیم، در آن تعمق کنیم و صاحب «قصه» و «داستان» را بشناسیم. پس آيا جهانِ بی‌داستان، جهانی بی‌معنا نخواهد بود؟ آيا زمیني بي آسمان نخواهد بود؟ اكنون و در آغاز هزاره‌اي ديگر، قصه و قصه‌خوانی هم‌چنان در جهان امروزین جایگاه و جذابیت ویژه‌ای دارد. پس خوب است به اين نيز بينديشيم كه با استفاده از داستان‌ها و قصه‌های قرآنی می‌توان امهاتي از مسایل جاري و ساري خويش را طرح كنيم، زیرا قصه‌های قرآن‌کریم بیانگر نشانه‌ها و لطایفی است که نظيرش در هیچ‌یک از قصه‌های دیگر يافتني نيست. نمونه‌اش، یکی از پیام‌های اصلی قصه‌های قرآن است. هر فردی که رویدادها و رخدادها و تضاد اندیشه‌های گوناگون فکری را در قرآن جست‌وجو مي‌كند، پی خواهد برد که ارائه‌ی تصویری از  انسان کامل يكي از اصلي‌ترين پيام‌ها در قصه‌هاي قرآني است.