عارفان، نفس را تنها دشمن بشريت مي‌پندارند

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) نشست «عطار و شيخ ابوالحسن خرقاني از منظر عرفان تطبيقي» عصر ديروز (چهارشنبه 17 آذر) در سراي اهل قلم برگزار شد. مهدي كيايي، كارشناس عرفان و علي‌محمد صابري، مدرس فلسفه در اين نشست حضور داشتند. اصغر وفايي نيز در انتهاي جلسه به غزل‌خواني پرداخت.

صابري در ابتداي نشست گفت: دين در نزد عرفا و صوفيه جنبه ايستايي، ثابت و مكانيكي ندارد. سالك دايم در سفري روحاني است و ما در اين ميان بايد به ذات دين بپردازيم نه عرضيات آن. البته عرضيات جزو امور واجب دين و بخشي از آن است، اما به تنهايي كافي نيست.

وي افزود: عطار در مقدمه «تذكره الاوليا» افراد را در مواجهه با دين به سه دسته تقسيم مي‌كند، دسته نخست كه دين را نوعي معامله مي‌پندارند. برخي آن را ابزار شناخت مي‌دانند و دسته سوم نيز در آن عشق و محبت مي‌جويند.

اين مدرس فلسفه، آيين بودا را نيز دربر دارنده اين سه طريق برشمرد و گفت: هر يك از عرفاي ما و همچنين پيامبران و امامان(ع) نيز در اين سه طريق سير مي‌كردند.

صابري سير عطار در اين طريق‌ها را حركتي آرام توصيف كرد و گفت: او تمام رنج‌هاي راه و منازل آن را به جان مي‌خرد و تحمل مي‌كند تا به مقصد برسد. او چنين مقامي داشت كه مولوي در وصف او مي‌سرايد: «هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم يك كوچه‌ايم».

وي يادآور شد: مغز عرفان چيزي جز تفكر و تذكر در تجليات حق نيست.

سپس كيايي يكي از تعابير عطار در «منطق الطير» را هفت وادي سلوك برشمرد و با خواندن اشعاري از عارفان مختلف به توضيح اين هفت وادي پرداخت.

وي درباره معناي عشق گفت: عشق را نه عاشق مي‌تواند معنا كند نه غيرعاشق. آن كه عاشق است، سراسر وجودش مملو از عشق است و نمي‌تواند با نگاهي از بيرون، معنايي جامع و دقيق از عشق ارايه دهد. بنابراين بايد معناي عشق را از خودش پرسيد.

كيايي ادامه داد: به باور عطار فردي كه عاشق خدا و نبي خدا شود و راز عشق را از نامحرم پنهان كند و در آن حال بميرد، شهيد محسوب مي‌شود. تفاوت اهل علم و معرفت اين است كه اهل علم در كلاس صرف و نحو و اهل معرفت در كلاس محو و جذب تلمذ مي‌كنند.

وي درباره هفتمين وادي يعني فقر و فنا گفت: كيمياي فقر، كليد خزاين آسمان و زمين را به پيامبر(ص) داد. البته فقري كه ايشان برگزيدند به معناي گدايي و تكدي‌گري نيست.

كيايي به روايتي درباره معناي فقر اشاره كرد و گفت: فردي در مجلسي از پيامبر(ص) پرسيد فقر چيست. ايشان پاسخ دادند كه فقر ارزشي از ارزش‌هاي حق تعالي است. آن شخص بار ديگر سوالش را تكرار كرد و پيامبر(ص) بار ديگر پاسخ دادند كه فقر خزينه‌اي از خزاين حق‌تعالي است و در مرتبه سوم فرمودند كه خداوند فقر را عطا نمي‌كند مگر به نبي رسول.

وي افزود: اميرالمومنين(ع) در نهج‌البلاغه نيز فرموده‌اند كه هر كه اهل‌بيت(ع) را دوست دارد، لباس فقر را به تن كند.

سپس صابري درباره تشابهات خرقاني و عطار گفت: اين دو شخص در دو قرن متفاوت زندگي كردند. خرقاني در قرون پنجم هجري و عطار در قرن هفتم و هر دو جزو سالكان مجذوب‌اند. در عرفان اسلامي گروهي از عرفا حالت سكر و مستي بر سلوك‌شان غلبه مي‌كند كه به آنها مجذوب سالك مي‌گويند و اين افراد محبوب خدايند.

وي يادآور شد: از منظر عرفان تطبيقي، اين دو عارف جزو سالكان مجذوب‌اند و اهل قبض و درد. فرشتگان نيز عاشق‌اند، اما درد ندارند. درد عاشقي كه در عرفان از آن ياد مي‌شود، درد از خود رستن است نه درد دنيايي. خرقاني در جمله‌اي گفته است: «خدايا مرا از تو دردي پديد آمده است كه تا خداوندي تو بر جاي باشد، درد من نيز بر جاي باشد.»

وي افزود: عطار نيز معتقد است كه بايد كفر كافر و دين دين‌دار را كنار گذاشت و اندكي درد داشت. به اين معنا كه با خلق كاري نداشته باشيم و كمي در خود فرو رويم.

صابري، خرقاني و عطار را بحر اندوه خواند و گفت: اندوه، وجهي ديگر از تشابه آنان است. وجه تشابه ديگر اين دو عارف، اعتقاد آنان به پير عقل و راه‌دان است. به گفته خرقاني، «ابتدا دو كار بايد انجام داد، يكي سفر و ديگري استادي كه بايد در سفر برگزيد».

او يادآور شد: خرقاني بي‌سواد بود، اما بزرگ‌ترين شخصيت روزگار، خواجه عبدالله انصاري، شاگردش بود.

وي صلح و انسان‌دوستي را يكي از اشتراكات اين دو عارف برشمرد و گفت: عرفان مكتب صلح است و عارف با هيچ احدي سر جنگ ندارد، بلكه جاهل است كه با عارف و عالم سر جنگ دارد.

وي صلح را داراي چند معنا دانست و گفت: يك معناي آن ظاهري است كه معني حقيقي و عرفاني آن محسوب نمي‌شود. عارف هنگامي كه در جنگ با نفس پيروز مي‌شود و بر آن غلبه مي‌يابد، تمام مخلوقات خوب و بد خداوند را دوست مي‌دارد. نظير امام حسين(ع) كه در هنگام شهادت زير زمزمه مي‌كردند؛ «خدايا از تقصيرات اين قوم جاهل بگذر».

صابري ادامه داد: صلح در عرفان به معناي نوعي انسان‌دوستي است، زيرا تمام انسان‌ها به اين دليل كه مخلوق خدايند مقدس‌اند. عرفان تنها دشمن را خوديت خود مي‌دانند.

وي مقام تساهل و تسامح را از تبعات انسان‌دوستي برشمرد و گفت: تساهل و تسامح اين نيست كه شيخ ابوالحسن خرقاني دستورات شريعت را به كناري گذاشته و پيرو آن نيست. وي و عطار توجه به مقام ولايت معنوي دارند.

وي افزود: اين دو عارف چندان از زمان غيبت امام زمان(عج) فاصله نداشتند و تاثيرات فراوان از مقام ولايت گرفتند. يكي از راه‌هاي ماندگاري عرفان اين است كه عارفان تنها به دنبال شريعت نيستند، بلكه در پي ولايت معنوي‌اند.