سوره نساء/ روابط زن و مرد باید حسنه باشد/ مسأله ی….

سوره ی نساء یعنی سوره ی زن ها، نساء در لغت یعنی زن ها، در این سوره روابط مردها و همسرانشان و آنچه مربوط به این روابط است بیان شده است. در آخر یا وسط این سوره، بعد از آنکه دستورات اخلاقی فراوانی به مردها دادند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سوره نساء/ روابط زن و مرد باید حسنه باشد/ مسأله ی کودکان[1]

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. سوره ی نساء یعنی سوره ی زن ها، نساء در لغت یعنی زن ها، در این سوره روابط مردها و همسرانشان و آنچه مربوط به این روابط است بیان شده است. در آخر یا وسط این سوره، بعد از آنکه دستورات اخلاقی فراوانی به مردها دادند، به همسران هم دستوراتی دادند منتها در آخرِ دستورات فرموده اند: وَ لَهُنَّ مِثلُ الَّذی عَلَیهِنَّ بِالمَعروُف[2]، یعنی آنچه که در اینجا ما برای شما گفتیم که: مردها حق دارید که زن ها این طور باشند، عین همین دستورات برای آنها هست. یعنی روابط طرفین باید حسنه باشد. البته این مسأله با هیچ قانون امروزی، یعنی قانون بشری قابل حل نیست؛ یعنی نمی توان گفت که قانون بگذرانند که شما باید آدم خوبی باشید. محتاج به قانون نیست. اصلاً باید آدم خوبی باشد که قانون بنویسید یا قانون را اطاعت کنید. بنابراین، همه ی کوشش ها برای این است که جلوی تعدّی های زیادتر را بگیرند. و اِلّا به هیچ وجه قوانینی که نوشته می شود قادر به اصلاح نیست.

مهمترین نتیجه ای که در مسأله ی ازدواج حاصل می شود، در مسأله ی نساء، کودکان است که در این سوره راجع به کودکان حاصل از ازدواج هم بحث هایی شده است و هم چنین بالنتیجه کودکانی که یتیم شده اند. توصیه شده که جامعه اینها را نگهدارد، نه همه ی مردم! آن کسی که قیّمش می شود و باید جامعه هم به او کمک کند. همین طریقی است که همه ی کشورها دارند. به هرجهت، اگر این سوره را کلّاً و دقیق هم ترجمه و هم تفسیر کنند- تفسیرش هم نه از قبیل تفسیرهایی باشد که معاویه قرآن را سر نیزه کرد و گفت ما همه تابع قرآنیم، آن طور تفسیر نه! – تفسیری که علی فرمود: من قرآن ناطق هستم. این قرآن ناطق را تفسیر بکنیم، برای حل این مسأله کفایت می کند. ان شاءالله.

 

 

 

بیعت،جنید بغدادی

با عرض سلام. نامه‌ي شما رسيد. محقّق بايد تمام كتاب‌ها را بخواند و آن وقت اگر ايرداي بود بپرسد. كتاب‌هاي مهمي كه در اين باره هست، مثل طرائق الحقايق، همچنين كتاب‌هايي را كه در رساله‌ي رفع شبهات به آنها اشاره كرده‌اند. بخوانيد.

سؤال شما راجع به جنيد يك سؤال تاريخي است، نه سؤال عرفاني و آن را بايد از مورخ بپرسيد. شما اوّل بايد توجّه بكنيد كه اين نظريه‌اي كه مبناي درويشي است مورد قبول شما مي‌باشد يا نه. آن مبنا اين است كه هرگز در به سوي خداوند بسته نمي‌شود و هميشه بيعت از زمان آدم تا خاتم بوده است. پيغمبر بيعت مي‌گرفتند. امامان عليه السلام هم بيعت مي‌گرفتند. در زمان غيبت هم بايد بيعت گرفته مي‌شد، به دليل اينكه بيعت را اگر حكم شرعي به معناي شريعت بدانيم از طرف  پيغمبر وضع شد و همه جانشينان پيامبر هم ادامه مي‌دادند و هيچ دليلي بر نسخ آن وجود ندارد. نسخ دستور پيغمبر هم با خود پيغمبر است. بنابراين، بعد از امام بايد كساني كه از حيث بيعت نيابت دارند بيعت بگيرند. حال اگر اين نظريه را قبول داريد، حتماً امام كسي را تعيين كرده‌اند كه بيعت بگيرد  و آنچه ما در كتاب‌ها خوانده‌ايم و شنيده‌ايم، اين شخص جنيد بغدادي بود. اگر شما اصل نظريه را قبول نداريد، سؤال راجع به جنيد بي‌معني است و بهتر است دنبال اين برويد كه بگوييد چنين نظريه‌اي غلط است و لازم نيست بعد از زمان امام دوازدهم يعني در زمان غيبت كبري بيعت گرفته شود. اگر بر شما مسلّم شد كه بيعت لازم نيست دنبال اين مطلب نرويد؛ در اين صورت، جنيد هر كه بوده براي شما اثري ندارد. اما اگر نظريه‌ي عرفا را قبول كرديد، جنيد نه، شخص ديگري، عمروي، زيدي يا خالدي هيچ فرقي نمي‌كند، هر كه نايب اما بوده، همان را شما اسم بگذاريد جنيد. به علاوه اينكه در بسياري كتاب‌ها از جنيد نام برده شده است. كتب عرفا در دسترس است. شما چند كتاب فقهي و شرعي را ملاك نظريه قرار داده‌ايد و فقط و فقط نظر موجود در آنها را قبول داريد. حال آنكه كتب ديگري هم هست. روايات مختلفي هم هست. علماي بزرگي نيز در اين نظريه شريك بوده‌اند و در طيّ تاريخ قائل بوده‌اند؛ از جمله در اين اواخر مرحوم سيّد بحرالعلوم،ملّا عبدالصمد همداني و بسياري ديگر اين نظريه را داشته‌اند. بنابرين شما مطالعه كنيد. اگر مطالعه‌تان  راجع به شخص جنيد است، اين مسأله تاريخي است و از تاريخ نويسان بپرسيد. ولي اگر مطالعه شما معنوي است. آن وقت بايد نظريه‌اي را كه مبناي كار عرفاست مورد بررسي قرار دهيد.

والسّلام.

 



[1] . جمعه، چهارم رمضان 1429 هـ.ق مطابق با 15/6/1387 هـ.ش

[2] . سوره بقره، آیه 228