بيست ونهم ماه رمضان/ سوره هاي مكّي، …..

الحمدلله خداوند توفيقي در ابتدا به ما داد كه در اين سال هم وارد ماه رمضان بشويم، اين توفيق را تكميل كرد كه روز آخر ماه رمضان را هم به ياد خدا، دور هم باشيم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بيست ونهم ماه رمضان/ سوره هاي مكّي، تعاليم معنوي اسلام است / سوره هاي مدني، تمام احكام در مدينه نازل شده است /

داستان پيغمبر و ابن ام مكتوم نابينا [1]

بسِمِ اللَّهِ الرَّحْمن الرَّحيم.الحمدلله خداوند توفيقي در ابتدا به ما داد كه در اين سال هم وارد ماه رمضان بشويم، اين توفيق را تكميل كرد كه روز آخر ماه رمضان را هم به ياد خدا، دور هم باشيم ان شاءالله. ان شاءالله خدا هم به ياد ما باشد، حتماً هست فَاذْ کرُوني اَذْ کرْکمْ[2] .

اين سوره هايي كه امروز قرائت شد، اكثراً سوره هاي مكّي است،به استثناء شايد يكي دو تا از سوره ها كه در مكّه نازل شده، سور ه هاي مكّي تعاليم معنوي اسلام است. در آن از احكام خبر ي نيست ؛ نه ازازدواج، نه از طلاق، نه از روزه، نه از خمس ، نه از مسائل مشابه .به علاوه آن مسلمان هايي كه در مكّه بودند و مسلمان شدند همين سوره ها را مي خواندند به هم بشارت مي دادند كه يك سوره ي ديگر ي نازل شده و با هم مي خواندند. اصلاً احكام را خبر نداشتند؛ نه از شارب خبر داشتند، نه از ريش خبر داشتند، و از اين مسائل خبري نبود . تمام اين احكام در مدينه نازل شد البته براي ما همه اش صحيح است ، ولي منظور، از آن مسلمان ها در قرآن تعريف شده، بر د يگران هم مز يت داده شده. در مورد ابرار مي فرمايد: ثُلَّةٌ مِنَ الْاوََّلينَ وَ قَليلٌ مِنَ الْآخِرينَ[3] ، درجاتشان بالاست ، رَبَّنَا اغْفِرْلَنا وَ لاِخْواننَِا الَّذينَ سَبَقُونا باِلْايما ن[4] ، به ديگران به همه توصيه فرمودند.

در اين آيات يكي سوره ي اقْرَا باِسْمِ رَ بک الذَّي خَلَقَ[5] ، در آنجا در صفات پيغمبر مي فرمايد: وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنينٍ[6] ، آن غيبي كه خداوند در هر جا به او الهام فرمود و ديگران راجع به آن تنگ نظرنيستند كه بگويند اين را به من گفته، به همه مي فرمايد. حتّي انتقاداتي كه خداوند كرده و حتّي مثلاً به اصطلاح ما تذكّر، تنبّهي كه به پيغمبرداده. آيه ي عَبَسَ وَ تَوَلىَّ اَنْ جاءَهُ الْاعَْمى[7] ، بعضي ها مي گويند در اين دنياي امروز و اين دنياي ماده و تشر يفاتي درست نيست . مي گويند اين دونِ شأن پيغمبر است كه خداوند از او بازخواست كند، به او بگويد عبوس شد و رويش را برگرداند. اين در مورد كس ديگري بوده درمجلس پيغمبر، ولي مفسّرين اوّليه و همه مي گويند خود پيغمبر بود واين عظمت پيغمبر است و عظمت اسلام و اين رسالت است، هيچ كسرِ شأن نيست. پيغمبر نشسته بودند و با يكي دو تا از مشركين، دشمنان اسلام كه مسلمين را اذيت مي كردند، حرف مي زدند كه شا يد دلشان را رام كنند، ابن اُم مكتوم نابينا بود مي آمد. آنها هم اين آداب را نداشتند. از دور خطاب كرد كه يا محمّد آياتي براي من بخوان كه مرا پاك كند. پيغمبر گوش نداد، چون مي خواست اينها را جلب كند. دفعه ي دوّم گفت، همين طور جوابي نشنيد، دفعه ي سوّم گفت جوابي نشنيد،برگشت كه به منزلش برود . در اينج ا اين سوره نازل شد . خداوندمي گويد كه وقتي كه آن نابينا آمد ، تو  رو يت را برگرداند ي، عبوس شدي، چه مي داني؟ شايد او خيلي بهتر از اينهاست و او پاك مي شود وپاك است.

اين نشان دهنده ي اين است كه پيغمبر هيچ چيزي را پنهان نمي كند، وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنينٍ . حتّي بازخواستي را كه خداوند ازخود پيغمبر مي كند به ما مي گويد كه پيغمبر بلند شد به دو در كوچه رفت او را گير آورد و برگرداند، آن افراد را رها كرد و گفت به خاطر توخداوند مرا توبيخ كرد و بعدها هم خيلي به ابن اُم مكتوم محبّت داشت.

حالا اين يك چيزي بود كه يادم آمد. همه ي سوره ها، همه ي آيات همينطور است، هر كدامشان حتّي يك «واو» به جا ي خودش است كه نمي شود تكان داد و آن «واو » دنيا را تكان مي دهد ، ولي ما نمي توانيم تكانش بدهيم. إن شاءالله روح قرآن در ما دخالت كند و ما را هدايت كند.

 



[1] . عصر سه شنبه، تاريخ 29 رمضان 1429 ه . ق. مطابق 9/ 7/ 1387 ه . ش.

[2] . سوره بقره، آيه 152

[3] . سوره واقعه، آيات 14 – 13

[4] . سوره حشر، آيه 10

[5] . سوره علق، آيه 1

[6] . سوره تكوير، آيه 24

[7] . سوره عبس، آيات 2- 1