اصول ادیان/عبودیّت و عبادت/ نحوه عبادت در ادیان مختلف….

ما می‌بینیم موسی (ع) به بعد از خود بشارت می‌دهد عیسی(ع) به بعد از خود بشارت می‌دهد و پیغمبر(ع) ما با قبول موسی و عیسی(ع)، بشارت دادند که یکی از فرزندانشان(امام زمان)، دین او را در حالی که از بین برده‌اند زنده می‌کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اصول ادیان/عبودیّت و عبادت/ نحوه عبادت در ادیان مختلف/

اهمیّت جماعت و اجتماع/شخص پیش نماز در نماز جمعه چه کسی است؟[1]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الزَّحیم اینکه گفته‌اند اصول ادیان یکی است، بله صحیح است. اما چطور می‌شود که مولوی این را به عنوان مطلب فلسفی می‌گوید که همه جا صدق می‌کند؟ و می‌گوید:

چون که بی رنگی اسیر رنگ شد

موسیی با موسیی در جنگ شد[2]

ما می‌بینیم موسی (ع) به بعد از خود بشارت می‌دهد عیسی(ع) به بعد از خود بشارت می‌دهد و پیغمبر(ع) ما با قبول موسی و عیسی(ع)، بشارت دادند که یکی از فرزندانشان(امام زمان)، دین او را در حالی که از بین برده‌اند زنده می‌کند. همچنین مشاهده می‌کنیم که قول این سه پیغمبر یک چیز است توحید، نبوتو معاد. موسی و عیسی(ع) و محمّد(ص) اگر زنده باشند با هم می‌نشینند و یکی هستند ولی پیرامون موسی(ع) با پیروان عیسی(ع) در طی تاریخ به جان هم افتادند در حالی که اینها آمدند تا یکی باشند ولی پیروانشان به جان هم افتادند. بعد از مدّتی خود پیروان موسی(ع) دنبال هم افتادند منتها چون عدّه‌ی آنها نسبت به دیگر ادیان کمتر بود خیلی صدا نکرده، بطوریکه ما خیلی از اتفاقات اینها را خبر نداریم ولی مسلماً می‌دانیم هست. همین خبر که می‌گویند: فلان یهودی صهیونیست را رد کرد معلوم است که خودشان با هم اختلاف دارند.

در مورد پیروان حضرت عیسی(ع)، با فاصله‌ی کوتاهی پیروان اصیل عیسی(ع) که به جانشین صریح او یعنی شمعون پطرس ارادت ورزیدند و پیروان دیگر به پولس، سنت پل[3] ارادت داشتند به جان هم افتادند، بعد هم که مذاهب ارتودکس و کاتولیک و پروتستان پیدا شدند.

در مورد پیروان پیغمبر ما هم که اوضاع را می‌بینید و محتاج گفتن نیست.

اصل این ادیان توحید و نبوت و معاد است. هر سه دین الهی مطرح جهان به خداوندی با همین اقتدارات معتقد هستند و به توحید اعتقاد دارند، همه هم می‌گویند: ما بنده‌ی خدا هستیم. پس دو تا بنده چطور جرأت می‌کنند جلوئی ارباب خود با هم جنگ کنند؟ هر دو بنده هستند، از هر طرفی اگر کسی کشته شود ارباب ناراحت می‌شود. البته در زندگی مادّی ما، اگر چنین شود ارباب ضرر می‌بیند ولی خداوند که خودش همه را آفریده، نمی‌شود گفت ضرر می‌بیند، او متأسّف می‌شود؛ چنانکه می‌فرماید: لا یَرْضی لِعِبادِهِ الْکُفْرَ[4]، راضی نیست که بندگانش کفر داشته باشند. عدّه‌ای عبودیّت را با عبادت اشتباه کرده‌اند، عبودیّت مشترک بین همه‌ی بندگان خدا آگاه به عبودیّت خود هستند، آنهای دیگر آگاه نیستند و خیال می‌کنند تشخّصی دارند. ولی به هر جهت عبودیّتی نسبت به مقام الهی دارند. ظاهر کردن این عبودّیت، عبادت است. به هر نحوی عبودیّت را اعمّ از اینکه با عمل یا با حرف ظاهر کنیم که ما بنده‌ی خدا هستیم، این عبادت نام دارد. در زندگی عادی، ارباب بنده‌ای را می‌فرستد که: برو چیزی، کالایی را بخر، بنده می‌رود و راجع به کالا و قیمت آن سؤال می‌کند، صاحب کالا او را طرف خود می‌بیند و در ضمن صحبت می‌گوید: ارباب گفته این چه کالایی است می‌دهی؟ ارباب گفته اینها بد است، به او می‌فهماند که من ارباب دارم، این اسمش عبادت است؛ منتها عبادت کوچک. بعضی‌ها کارهای خوب را به خود نسبت می‌دهند و تا سخن از کار بدی می‌شود می‌گویند: ارباب گفت. البته آنها هم می‌فهمانند ارباب هست ولی در واقع خود را ارباب معرفی می‌کنند؛ یعنی اربابِمن اشتباه می‌کند و من درست فکر می‌کنم.

پس همه‌ی این ادیان که عبودیّت انسان را اعلام می‌کنند یک نحوه عبادت دارند. یهود، قربانی‌ای دارد که باید سوختنی باشد و همچنین باید در خیمه‌ی اجتماع عبادت کند، در جای دیگر نمی‌شود. پیرو مسیح باید در کلیسا عبادت کند، ما مسلمین در هر جا که ایستادیم چون خدا ارض را برای ما طهور قرار داده و اصل بر پاکی زمین است، وَالْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ[5]، یعنی در هرجا می‌توانیم نماز بخوانیم، لازم نیست مسجدی باشد. بعضی‌ها عبودیّت را با عبادت اشتباه می‌کنند. می‌بینند او آنطور عبادت می‌کند و حال‌انکه من اینطور عبادت می‌کنم. او صبح ها مثلاً دعای صباح می‌خواند، من دعای ندبه و یا عهد می‌خوانم، پس ما با هم مختلف هستیم. او یک دین دیگر دارد و من یک دین دیگر. نه! اینها همه یکی است؛عِباراتنا شَتّی و حُسنُکَ واحدِد، عبارت ما کلمات و لغات ما مختلف است ولی حُسن تو یکی است :… »کز هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است.«

هرکس زبان و عبادتی برای خود دارد، و برای نشان دادن این حقیقت(چون قبل از اسلام دو سابقه بود: سابقه یهود و سابقه میحیت، شاید برای اینکه این اختلاف شدیدتر نشود) مستحب شده هنگامی که به کلیسا می‌رویم دو رکعت نماز بخوانیم؛ یعنی اینجا پاک است و هم اینکه من همه جا می‌توانم عبادت کنم؛ چه مسجد و چه کنشت. امام متأسفانه ما انسان‌ها و بخصوص خیلی اوقات متولیان، (متولی می‌گویم، برای اینکه آنها خودشان را متولی می‌گیرند) در واقع معتقدین و مبلغین توحید الهی خودشان خراب کاری می‌کنند و بین معتقدان اختلاف می‌اندازند. یکی از نکات مهم اسلام این است که نمی‌خواهد که حداقل در داخل اسلام تفرقه‌ای باشد. به این جهت، عباداتی را به جماعت توصیه کرده است. مِنجمله نماز عید، نماز جمعه و البته نمازهای واجب که می‌دانید همه واجب است. نمازهای عید وجمعه را واجب قرار نداده برای اینکه یک نفر که نمی‌تواند برای نماز جمعه بخواند. جمعه یعنی اجتماع، بدون اجتماع، نماز جمعه برقرار نمی‌‌‌‌‌‌‌شود، نماز عید برقرار نمی‌شود. البته در نمازهای واجب به جماعت خواندن ارزش آن بیشتر است ولی بدون جماعت هم می‌شود خواند. اصل این است که فُرادی بخوانیم، اما نماز عید را اصلاً فُرادی نمی‌شود خواند. پس اساس نماز عید و جمعه بر اجتماع مسلمین است که این ، اهمیّت دادن به اجتماع و نشان دادن این است که همه با هم یکی هستند.

ولی بر مسافر نماز جمعه واجب نیست. برای اینکه مسافر جهت و ویژگی‌ای دارد که او را جدا می‌کند و خداوند نمی‌خواهد در نماز جمعه یا عید، جهتی باشد که اینها با هم اختلاف داشته باشند. (البته مانعی ندارد که بیاید) اما گفته شده اگر اهل شرع در جایی باشند که نماز جمعه صحیحاً برگزار می‌شود، بر آنها واجب می‌شود که بروند (اما نماز جمعه‌ای که صحیحاً برگزار می‌شود). آن حاکمی که از طرف ولید منصوب شده بود، نماز صبح را یک بار هفده رکعت خواند. می‌گویند یک بار در نماز صبح از بس مست بود و حالش خراب بود استفراغ کرد؛ همین طور نمونه‌های دیگر. آنهای دیگر همه اصرار بر نماز جماعت داشتند. این اصرار خوب بود و به ما رسید و فهمیدیم که نماز به جماعت ثواب بیشتری دارد امّا جماعتی که ولید پیش نماز آن باشد، حجاج ابن یوسف پیش نماز آن باشد، نه! حجاج ابن یوسف که می‌گفت: امر خلیفه، حکم اسلام است و هرچه می‌گوید باید کرد.

برای ما، بخصوص آنهایی که دستشان به حبل المتین الهی رسیده، جماعت و اجتماع خیلی مهم است؛ ولی بر اساس اینکه چه کسی پیش نماز است تصمیم را منطبق با آن می‌کنند که بروند یا نروند؟ از خدا می‌خواهیم همه‌ی ما مسلمین بخصوص ما که به حبل المتین او دست زده‌ایم را حفظ و راهنمایی کند.



[1] . صبح شنبه،13/7/1387ه.ش(جلسه برادران ایمانی)

[2] . مثنوی معنوی، تصحیح توفیق سبحانی،تهران،روزنه،1386،دفتراوّل،2477.

[3] . Saint paul

[4] . سوره زمر،آیه7.

[5] . سوره انعام، آیه10.