نامه سایت مجذوبان نور به رهبر جمهوری اسلامی ایران

سایت مجذوبان نور در نامه ای به آیت الله علی خامنه ای به ستمها و مشقات فراوان بر دراویش این سلسله در سالهای اخیر در جمهوری اسلامی ایران اشاره و آن را نه استمداد و یاری طلبی و تظلم خواهی دراویش بلکه تذکری از سر تأثر و مشفقانه و صرفاً تأکید بر لزوم رعایت حقوق شهروندان از سوی حکومت  اعلام نموده است .

 

 

سایت مجذوبان نور به عنوان پایگاه خبری دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی که آگاهی مردم و دراویش به حقوق قانونی و شهروندی و شکستن فضاي ” بایکوت خبری دراویش “ را هدف اصلی خود اعلام می نماید ، در نامه ای به آیت الله علی خامنه ای به ستمها و مشقات فراوان بر دراویش این سلسله در سالهای اخیر در جمهوری اسلامی ایران اشاره و آن را به مصداق شریفه حقیقت مشحون ” إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ ” نه استمداد و یاری طلبی و تظلم خواهی دراویش بلکه تذکری از سر تأثر و مشفقانه و صرفاً تأکید بر لزوم رعایت حقوق شهروندان از سوی حکومت  اعلام نموده است .


متن نامه سایت مجذوبان نور به رهبر جمهوری اسلامی ایران

هو

121

حضرت آیت الله خامنه ای

رهبر محترم نظام جمهوری اسلامی ایران

با سلام

تخریب حسینیه های دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی در شهرهای قم ، بروجرد و اصفهان ، پلمپ مراکز عبادی و ممانعت از انعقاد مجالس درویشی در بسیاری از مناطق کشور، جلوگیری از مسافرت قطب معزز این طریقه جناب آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه به بیدخت موطن و زادگاه ایشان ، دستگیری ، بازداشت و مجازات حبس ، شلاق ، تبعید و ضرب و شتم قریب به سه هزار نفر از سالکان طریقت در طی 5 سال گذشته ، اخراج دراویش ازادارات و دوایر دولتی و مراکز فرهنگی ، ممانعت از چاپ کتب عرفانی و دینی به بهانه های واهی و بایکوت خبری و عدم انتشار اخبار مربوط به این طریقه در رسانه ها ، محکومیت غیر قانونی دراویش در محاکم قضایی و ابطال پروانه وکالت وکلای آنها و … اندکی از بسیار ستم و مشقات رفته بر پیروان این طریقت عرفانی در نظام جمهوری اسلامی است .

پر واضح است که تحریک و تشدید اختلافات قومی و مذهبی، تشنج آفرینی و بحران سازی ، تضییع حقوق قانونی افراد و ایجاد نارضایتی عمومی، منافع هیچ حکومتی را تأمین نمی نماید. حتّی نظام های غیر مردمی هم نیازمند آرامش و سکوت مردم هستند و بدین جهت آنچه در سالهای اخیر بر دراویش گنابادی روا داشته اند با هیچ عقل و منطقی  توجیه پذیر نیست ، زیرا خلق و ایجاد اینگونه حوادث! مسلّماً   به مصلحت  نظام ، ملت و  مملکت نخواهد بود . از سوی دیگر قابل قبول هم نیست، بخشی از مردم مورد ظلم و ستم  مستمر قرار داشته  و رهبران حکومت از آن بی خبر باشند. وجوه مشترک حوادث پیش آمده و هم صدایی و هماهنگی مراکز مختلف، این ذهنیت را ایجاد می کند که فرماندهی واحدی همه را سازماندهی نموده و عملیات سرکوب دراویش را انجام داده است ، چون در ادامه هر واقعه، مهاجمان، دراویش مظلوم را به میز محاکمه کشیده و به زندان و تبعید محکوم کرده اند و مسببین و آمرین حوادث حمایت شده ، ارتقاء درجه یافته و مورد تمجید و تشویق قرار گرفته اند. این نحوهِ برنامه ریزی و اعمال قدرت که می تواند وجدان را از قاضی و دادستان و ترس از روز معاد را از مدعیان دیانت بگیرد و خادمان رعیت را  به ستم وادارد،  این توان را هم دارد که سالها بزرگان نظام را یا از اخبار این حوادث دور نگه دارد و یا قضایا را به گونه دیگری برآنها جلوه دهد.

تنها علتی که می توانیم دلیل بر سکوت و ادامه برخوردهاي غيرقانوني  بدانیم همین است . البته گاهی نیز  مصلحت حکم می کند در رابطه با عملکرد  افراطیون  و بعضی جناحهای صاحب قدرت، مماشات  شود. اگر اینچنین باشد ، این پرسش مطرح می شود که تسامح و تساهل با افراطیون قانون شکن  به چه قیمتی  انجام می گیرد و چرا دراویش باید هزینه آنرا پرداخت کنند و آیا در زد و بندهای سیاسی ، وجه المصالحه قرار دادن امنیت و حیات اجتماعی بخشی از شهروندان این مملکت ،آن هم صرفا به دلایل اعتقادی،عادلانه و به مصلحت  کشور ومنطبق با اصول قانون اساسی است ؟  نگاه ما به وقايع رخداده عليه دراويش در اين سالها و رفتار خودسرانه جماعتي قانون گريز اين شائبه را قوي تر مي سازد كه  اینها ، نه درد دین دارند و نه درد نظام ، نه بهایی برای کشور  قائلند و نه برای قانون و عدالت . این جماعت با لطایف الحیل و انتقال اخبار و گزارشات کذب، مقامات ارشد و مراکز تصمیم گیری کشور را فریب داده، به توهم توطئه مبتلا و مجبور به اتخاذ تدابیری می کنند که در راستای اغراض سیاسی آنهاست و بدین وسیله سرنوشت خویش را با کلیت نظام گره می زنند و شاید هم زده اند.

حکومت مردم سالار و خصوصاً دینمدار را فرض آنست که بی تمنا و اصرار مردم، قانونمدار ، دادگر و عدالت گستر بوده و مدافع حقوق و آزادیهای مردم ، اقلیتهای فکری و مذهبی و اساسا قدرت قانون حلال همه مشکلات اجتماعی  باشد. متأسفانه قانون شکنان و سیاست های مغرضانه آنها، عرفان و تصوف حقه را در ردیف مذاهب مستحدثه و عرفانهای نو ظهور قرار داده وعملاً نفی حقیقت شیعه و تحریف تاریخ مذهب تشیع  می کنند. هر چند دراویش به صورت فردی مختارند به تشخیص عقل ایمانی خویش فعالیت اجتماعی و سیاسی داشته باشند ، ولی تاریخ گواه آن است که مکتب و طریقه تصوف در هیچ دوره ای، ماهیتاً به سیاستهای متداول و رایج توجه و تعلق خاطر نداشته است و این تبلیغات مسموم که سعی وتلاش دارد در اذهان عمومی  شان و جایگاه مکتب تصوف را در حد  یک حزب سیاسی  تنزل  دهد ، دسیسه ای  است  که  اغراضی خاص ، علیه  طریقه ای  دنبال می کندکه سهم بسزایی در توسعه فرهنگ و تفکر دینی- اسلامی داشته است. همین برنامه ریزی سیاسی است که سالهاست دراویش گنابادی را درچنبره و حصار محکمی از تفاسیرمتفاوت و متضاد از قوانین مدنی وقانون شرع  به اسارت گرفته  است و در  این چالش ناخواسته درویشان نمی دانند با کدامین زبان و بیان با مخالفین خویش  سخن بگویند ،در نظام اسلامی چه حاجت است که مسلمان و شیعه اثبات اعتقاد خود نماید و پاسخگوی ایمان خویش باشد ؟ چگونه باید اثبات نمود که مکتب عرفان و درویشی حزب و گروه سیاسی نیست و با احدی نقاضت و دشمنی ندارد؟ دراویش گنابادی نه طالب پست و مقام بودند که حریصان قدرت بخواهند آنها را از صحنه رقابت بیرون کنند و نه آزاری به خلق خدا رسانده بودند که مستحقّ مجازات باشند.پس این همه ظلم و بیداد برای چیست ؟

به هر تقدير آنچه بيان شد تنها گوشه اي از جفاي رفته بر دراويش در اين سالهاست كه البته نگارش آن   برای جنابعالی نه از باب یاری و تظلم خواهی است زیرا که به مصداق شریفه حقیقت مشحون: ” إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ ” ، درویش را جز به درگاه خدا به احدی از خلق تمنا و زاری نیست، بلکه تذکری است از سر تأثر و مشفقانه، چرا که  این اعمال ضدّ انسانی و خلاف شرع و قانون ، آتشی است که امروز بر خرمن درویشان افتاده  و فردایی نه چندان دور بر کشتزار همگان و یقیناً دیری نمی پاید که نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان . توفیق شما را در انجام وظایفی که ملت برعهده جنابعالی گذاشته اند از درگاه حق مسئلت می نماییم .

والسلام علی من اتبع الهدی  – مدیریت سایت مجذوبان نور