فشارهای اجتماعی زمینه عرفان کاذب است

فتح الله مجتبایی - استاد ادیان و عرفان

ترویج عرفان اسلامی یا خشکاندن عرفانهای کاذب فرمایشی نیست و نمی تواند دستورالعمل و بخشنامه داشته باشد. عرفان اسلامی که 1400 سال است به حیات خود ادامه داده و رشد کرده و در دنیا رفته و شبه قاره هند و شمال آفریقا را گرفته مگر با بخشنامه رفته است.

 

سید فتح الله مجتبایی استاد ادیان و عرفان درباره زمینه های ایجاد عرفانهای نوظهور، برنامه ریزی برای مقابله با عرفانهای نوپدید و ناپایداری عرفانهای کاذب صحبت کرد و گفت: خشکاندن عرفانهای کاذب به صورت فرمایشی و با دستورالعمل و بخشنامه ممکن نیست.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر سید فتح الله مجتبایی استاد دانشگاه، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دانش آموخته مقطع دکتری رشته تاریخ ادیان و فلسفه های ایران و هند از دانشگاه هاروارد است. استاد مجتبایی که تدریس حکمت شرق در گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و تدریس در گروه ادیان و عرفان دانشکده الهیات دانشگاه تهران را در سوابق علمی خود دارد درباره عرفانهای نوپدید به سئوالات خبرنگار گروه حوزه و دانشگاه خبرگزاری مهر پاسخ داده است که در پی می آید.

* خبرگزاری مهر – گروه حوزه و دانشگاه: آقای دکتر مجتبایی به طور عمده زمینه های ایجاد عرفانهای نوظهور را در چه می دانید؟

– فتح الله مجتبایی: زمینه هایش به طور کلی به عکس العمل در مقابل احوال و شرایط و فشارهای اجتماعی و غیر عرفانی شدن زندگی برمی گردد و کوششی است برای بازگشت به آنچه در قدیم ادبیات عرفانی یا حیات عرفانی را ایجاد و تقویت می کرده و بستری برای حیات عاطفی انسان بوده است.

* یک جنبه مورد توجه از عرفان اسلامی این است که علاوه بر اینکه خداجویی در عارف راستین به حد اعلا می رسد حضور در عرصه خدمت به جامعه را نیز شدیدتر و موثرتر پیگیری می کند،  اما جامعه گریزی به عنوان یکی از ویژگیهای مشخص و رایج عرفانهای کاذب عنوان می شود. آثار عرفانهای کاذب در کشور در این حوزه را چگونه بررسی می کنید؟

– اینها همیشه و در عرفان هندی، عرفان مسیحی و حتی در عرفان اسلامی نیز بوده است. نوع رابطه با جامعه یک وجه از وجوه حیات عرفانی است. گاهی گریز از جامعه و گاهی آمدن داخل جامعه. ولی به هر حال این نوع گرایشها وجود دارند و علت پیدایش آنها به شرایط اجتماعی برمی گردد.

* برای اینکه عرفانهای غیر اصیل خشکانده و به عرفان اصیل اسلامی دامن زده شود چه کار باید کرد؟

– عرفان اصیل و غیر اصیل ندارد. عرفان هندی و بودایی نیز یک اصالتی دارند. عرفانها را از یک ریشه می دانم و همه در فطرت آدمیزاد است. آدمیزاد در هر جایی که هست همان طور که زبانش عمل می کند در چین به نوعی، در هند به نوعی، در یونان به نوعی، در بین اعراب به نوعی و در بین ایرانیان نیز به نوعی بروز می کند. همان فطرت انسان است که در هر جایی به صورت ادیان و مکاتب عرفانی ظاهر می شود. بنابراین خط کشیدن ها غلط است و ما را از دنیا و از حیات انسان دور می کند. عرفان یک پدیده انسانی است و در فطرت انسان است و از فطرت انسان بروز می کند. در هر جایی و در هر شرایطی به شکلی.

فتح الله مجتبایی - استاد ادیان و عرفان

 

* برخی از گرایشات هستند که تحت عنوان “عرفان” مریدان خود را به یک نوع ساده گیری یا کنار گذاشتن احکام دین ترغیب می کنند و رابطه بین انسان و خدا را به یک رابطه صرفا قلبی تقلیل می دهند. چه تحلیلی از وضعیت رشدی این عرفان در جامعه امروز ایرانی دارید؟
– ابتدا باید معنی عرفان را درست و کامل دانیم. هر چیزی را باید ابتدا معنی کرد و وقتی تعریف مشخصی از آن دانستیم آن وقت این مشکلات پیش نمی آید.

 

* آقای دکتر مجتبایی بعضی از فرقه شریعت گریزی، آسانگیری، منطق گریزی، جامعه گریزی و … را با نام عرفان به جامعه تزریق می کنند. آیا می توان در این باره تحلیلی نداشت؟

– این جور چیزها را نمی شود تزریق کرد. عرفان از فطرت آدمیزاد برمی خیزد. اگر با فطرت آدمیزاد ناسازگار باشد قطعا بدانید که غالب نمی شود. هر فردی کوشش کند که این جور چیزها را غالب کند بعد از مدتی از بین می رود و خودش خسته می شود. یک مدتی پدیده ای به نام عرفان دارویی را باب کرده بودند که به اصطلاح حالت عرفانی ایجاد می کردند اما هیچوقت نگرفت و بعد هم از بین رفت. اگر کسی مکتبی را درست کند، اگر این مکتب با فطرت انسان سازگار نباشد خود به خود از بین می رود. مانند یک جسم خارجی که وارد بدن می شود و بدن آن را دفع می کند. اگر چیزی خارج از فطرت انسان و ناسازگار با آن باشد خود فطرت انسان آن را دفع می کند. طی 80 – 70 سال گذشته دهها نوع از این عرفانها مانند هیپی گری و … در غرب پیدا شدند اما بعد از مدتی خودشان خشک شدند و ریختند.

* درست است که این عرفانها پایدار نمی مانند اما به هر حال در جامعه اثر می گذارند و نمی توان نسبت به آثار منفی آنها بی تفاوت بود. هزینه هایی که جامعه در پی آثار منفی آنها می پردازد چه می شود؟

– جامعه از همین تاثیر و تاثرها تشکیل می شود. بگذارید تاثیر بگذارد. خیلی حرفهایی زدند که با فطرت انسان سازگار نبوده و تاثیرش را نیز گذاشته است. اصلا زندگی، دنیا و جامعه یک مقدار عبارت است از همین تاثیر و تاثرها. از اینها نباید ترسید. اینها می آیند و تاثیرشان را می گذارند و می روند. اگر این تاثیرها تاثیری باشند که با حیات روحی و عاطفی جامعه بشری سازگار باشند می مانند و اگر سازگاری نداشته باشند، نمی مانند. از ابتدای ظهور عرفان اسلامی هزار گونه از این نوع چیزها به صورت قلندری، عیاری، شکستن ساختارها و … آمدند اما هیچکدام نماندند. تاثیر خود را گذاشتند و یک مدتی این تاثیر بود و بعد از مدتی وقتی این تاثیر با طبیعت و فطرت انسان سازگار نبود از بین رفت.

* آقای دکتر مجتبایی به هر حال هر چند که برای به حاشیه راندن عرفانهای کاذب باید ترویج عرفان اسلامی و دامن زدن به آن در دستور کار قرار گیرد اما نظر شما درباره برنامه ریزی ویژه برای مقابله با عرفانهای کاذب چیست؟

– ترویج عرفان اسلامی یا خشکاندن عرفانهای کاذب فرمایشی نیست و نمی تواند دستورالعمل و بخشنامه داشته باشد. عرفان اسلامی که 1400 سال است به حیات خود ادامه داده و رشد کرده و در دنیا رفته و شبه قاره هند و شمال آفریقا را گرفته مگر با بخشنامه رفته است. عرفان اسلامی خودش سیر کرده است و طبیعت انسان خاصیتی دارد که چیزهایی که با طبیعت انسان سازگاری دارد را نگه می دارد و چیزهایی که سازگار نباشد را رد می کند. باید فقط محیط را آزاد گذاشت. مسئله ما این است که محیط آزاد نیست تا هر فردی بیاید و حرفش را بزند. حرفها باید گفته شود. آنهایی که با طبیعت و فطرت انسان سازگار است می ماند و بقیه که سازگار نیستند مانند باد هوا می روند. باید محیط را آزاد گذاشت تا اینها ظهور کنند.