ضاله بودن چه نوع جرم قانونی است؟

Imageضاله بودن صوفیه را از کدام ادبیات و منابع دینی کشف واستخراج نموده اند که کاشفان سیاست زده آن ، این جرات را به خود می دهند که به مراکز قضایی و ساختار اداری کشور امر و نهی نمایند و چه قدرتی در پشت آن پنهان است که حتی زحمت برگزاری محکمه ، دفاع و استنطاق  را به خود نمی دهند و تنها با صدوریک بخشنامه محرمانه آن هم در درون یک نهاد امنیتی ، آموزشگاه خیریه ای را پلمپ می کنند؟ آیا همین ضاله ها! نبودند که تشیع را در ایران رسمیت دادند! وامروز برسرسفره تلاش دیروز آنان نشسته اند ، نمک را خورده و نمکدان می شکنند؟

نامه جمعی از دانش آموزان آموزشگاه خیریه پلمپ شده وحدت واولیای آنها خطاب به برخی مسئولین

باسلام؛

احتراما به استحضار می رساند در تاریخ18/7/1388آموزشگاه خیریه علمی وحدت در شهرستان کرج به دستور دادستان این شهرستان و با ابداع جرمی نوین تحت عنوان وابستگی (موسس آموزشگاه) به فرقه ضاله دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی پلمپ گردید.

در کالبد دستگاه قضایی و اداری کشور، گویا روحی سرگردان با اراده ای متمرکز، بر خلق بحران وایجاد تفرقه و حذف تمامی کسانی که در دایره خودیها! نمی گنجند،حلول نموده است. تمامیت خواهی وانحصارطلبی بدان حد رسیده است که شهروندان کشور را غربال و دستچین نموده و حق استفاده از آزادی و حقوق اجتماعی را برای بخش خاص و محدودی از جامعه قائل می شوند و مابقی همچون اسیر و برده یا بیگانه و دشمن ، محکوم به تازیانه قهر قوانین و اندیشه های سیاست زده این روح نفرین شده است.

پلمپ آموزشگاه خیریه علمی وحدت سندی بر صدق گفتار ماست. از مجریان و طراحان این پروژه باید پرسید :

مگر پیامبر اسلام ، شرط آزادی اسرای جنگی را آموختن دانش به مسلمین قرار نداد؟

آن کسانی که مانع از آزادی دراویش گنابادی از اسارت میشوند، آیا سنت رسول خدارا نادیده گرفته اند؟ یا مجازات دراویش و شهروندان ایرانی بیش از کافر حربی است!؟ آیا نباید به مسلمانی این جماعت افراطی که دراویش را ضاله می دانند، با دیده تردید نگریست؟

مگر حضرت رسول اکرم (ص) نفرمود : دانش اگر در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس بدان دست خواهند یافت؟ آنانکه مانع از ترقی علمی فرزندان پارسی نژاد می شوند، نباید در ایرانی بودن و غیرت ملی آنها شک نماییم؟

طرح موضوع ضاله بودن درویشی ، استفاده از ابهام  واژه ها و به کلفت گیری شرع!! و به انقیاد کشاندن  قانون برای اجرای اغراض سیاسی است ،چراکه:

اگر درویشی ضاله است! این چه ضاله ایست که پیروان مکتبش را دستور به امر خیر وخدمت به مردم می دهد؟ و راه محرومین مسلمان ایرانی را برای رسیدن به مدارج عالی ترقی هموار می کند؟

و در مقابل مخالفین دراویش ضاله! در روزگاری که فقر و بیچارگی گریبان قشر ضعیف جامعه راگرفته است باب خیر را بر مردم می بندند!!

تشخیص ضاله بودن و نبودن مکتب عرفان و تصوف در صلاحیت چه افرادی است؟ و این مجوز چگونه و توسط چه کسانی به آنها  تفویض شده است؟

اگر صاحبان و پیروان معارف الهی  ضاله اند پس مومن ومسلمان کیست؟

در کجای قانون اساسی و مصوبات مجلس شورای اسلامی دراویش گنابادی را ضاله دانسته و درویش بودن را جرم محسوب نموده است؟ واساساً ضاله بودن چه نوع جرم قانونی است؟ چرا به جای احیا ی حق ، ایجاد حق می کنید؟

ضاله بودن صوفیه را از کدام ادبیات و منابع دینی کشف واستخراج نموده اند که کاشفان سیاست زده آن ، این جرات را به خود می دهند که به مراکز قضایی و ساختار اداری کشور امر و نهی نمایند و چه قدرتی در پشت آن پنهان است که حتی زحمت برگزاری محکمه ، دفاع و استنطاق  را به خود نمی دهند و تنها با صدوریک بخشنامه محرمانه آن هم در درون یک نهاد امنیتی ، آموزشگاه خیریه ای را پلمپ می کنند؟

آیا همین ضاله ها! نبودند که تشیع را در ایران رسمیت دادند! وامروز برسرسفره تلاش دیروز آنان نشسته اند ، نمک را خورده و نمکدان می شکنند؟

از نگاه و نگرش کدام اسلام و کدام تشیع، دراویش گنابادی گمراه و ضاله اند؟ سابقه تاریخی مروجان این اسلام وتشیع ودستآوردهای آن برای ایران و اسلام چه بوده است؟  و این شیوه مسلمانی ، اسلام و کشور ایران را به کجا رهنمون می کند؟

با عنایت به آنچه گفته شد و آنچه ناگفتنی است نتیجه برخوردها ی غیر قانونی و ایراد تهمت"ضاله" به دراویش و خوراندن آن به عوام و ساختار اداری کشور، مطمئناً روحانیت تشیع را متهم به تنگ نظری کرده و اسلامی بودن نظام و ایرانی بودن عاملان این وقایع را زیر سئوال میبرد .

زجر و تبعیض و ناعدالتیها آه و ناله دراویش و مردم را به آسمان خواهد برد :

گر ضعيفي در زمين خواهد امان          غلغــــل افتد در سپاه آسمان

 و تر و خشک را به زحمت خواهد انداخت :

 آه دل درویش به سوهان ماند        گر خود نبرد برنده را تیز کند

و کاش پیش ازنزول  بلا، دلسوزان مملکت سدی بنا می نمودند از عطوفت انسانی ، وحت ملی ، اتحاد اسلامی ،عدالت اجتماعی ،اجرای قوانین و تبعیت از قانون اساسی و حفظ حقوق شهروندی و احترام به شرافت انسانها تا غضب الهی را به عنایت و لطف او مبدل نمایند . انشاءالله