يواشكي فكر كنيد !!!

molana
 
از باب حفظ جان و حیات و بی آنكه زبانتان كار كند سه مطلب ذیل را بخوانید و خودتان نتیجه گیری كنید و به هیچ كس نگویید ، یواشكی فكر كنید !!!

مطلب اول :‌

پیام مولانا -دکتر غلامعلی حداد عادل

۰۷ آبان ۱۳۸۶
سخن گفتن در باب مولانا، كار دشواری است. او مانند اقیانوس عظیم و عمیق است و ما ناظرانی ایستاده بر ساحل، یا شاید به قول حافظ «گمشدگان ره دریا» كه هر چه به دوردست این اقیانوس نظر می افكنیم، پایان آن را نمی توانیم دید. امواج ریز و درشت این دریای سترگ و سهمگین، دایماً به ما می رسد و چشم و دلمان را می رباید. گاهی دستی در آب زلال آن می شوییم و گاه نیز اگر جرات كنیم پایی درون آن می نهیم و در نزدیكی ساحل شنایی می كنیم، اما دریای اندیشه اقیانوس جان مولانا كجا و ما كجا. زبان و قلم در برابر آن روح آسمانی و آن دل شیدا و آن اندیشه نیرومند و پرتكاپو عاجز می ماند و در وصف ذوق و هنر و ظرافت طبع و لطافت سخن او ناتوان می گردد.

 
پیام او، با گذشت هشت قرن از روزگار زندگیش، جذاب و شنیدنی است. با آن كه در بعضی از غزلها، تخلص «خاموش» را برای خود برگزیده، در این هشتصد سال صدای سخن او حتی یك لحظه هم خاموش نبوده است. اما دنیای امروز بیش از هر زمان محتاج شنیدن صدای او و درك پیام اوست. سخن او، كه همان سخن انبیاست، خطاب به ما و امثال ما این است كه هستی، بسی وسیع تر از این جهان فانی گذراست و آغاز و انجامی دارد. این همه نظم و زیبایی كه در این جهان می بینید و شر و شوری كه در آن برپاست، برخاسته از كالبدی ظاهری و مادی این جهان نیست، بلكه جلوه های جمال خداوند فاتح الابواب است.

مطلب دوم :

آیت الله صافی : برگزاری كنگره هایی مثل مولوی تاسف بار است.

همان اندازه كه برگزاری كنگره هایی مثل علامه بلاغی برای اسلام و جامعه اسلامی مفید است برگزاری كنگره هایی مثل مولوی تاسف بار است. به همان میزان که از خدمات ارزشمند دولت،
حمایت و تشکر می کنیم، برگزاری کنگره مولوی را نیز محکوم می نمائیم.

 
برای مطرح شدن بعضی سخنان در این کنگره، باید از امام عصر، خجالت کشید.
 
حضرت آیت الله العظمی صافی در دیدار شورای علمی کنگره علامه بلاغی از ترویج بدعت‌ها و ملاهی و مناهی در قالب کنگره‌ مولوی شناسی انتقاد کردند.
به گزارش « فردا » و به نقل از پایگاه اینترنتی دفتر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، ایشان امروز در دیدار با اعضای شورای علمی و اجرایی کنگره بین المللی علامه بلاغی، اظهار داشتند : احیای سیره زندگی و آثار بزرگانی چون علامه بلاغی به عنوان یکی از مصادیق احیای علوم و معارف اهل بیت برای جامعه امروز و بخصوص حوزه‌های علمیه یک ضرورت است زیرا وجود چنین علمایی سبب افتخار شیعه و اسلام بوده است.
حضرت آیت الله العظمی صافی با اشاره به تفسیر آلاء الرحمن علامه بلاغی آن را در عصر کنونی بی نظیر دانستند و فرمودند: ای کاش عمر علامه ادامه می یافت و می توانست چنین تفسیری را که تمامی نیازهای یک محقق و پژوهشگر را برطرف می‌نماید به پایان برساند.
ایشان عدم بی‌تفاوتی نسبت به هجمه‌های وارده به دین را از مهمترین ویژگی‌های ایشان دانستند و عنوان کردند : تلاش های علامه بلاغی در مقابله با استعمار و ایستادگی وی و مواضعش نسبت به مسائل سیاسی پیرامون خود و هجمه هایی که فرق مختلف نسبت به اسلام داشته‌اند باید برای امروز ما به عنوان یک الگو مورد بهره برداری قرار گیرد.
ایشان الگوگیری از سیره زندگی و مطالعاتی علامه بلاغی را برای جامعه و بخصوص طلاب جواب بسیار مهم ارزیابی کردند و فرمودند: علاقه مرحوم بلاغی به دفاع از دین که ناشی از خلوص نیت و احساسات پاک مذهبی او بود باید به عنوان راهنمای ما مورد استفاده قرار گیرد.
معظم له فرمودند: همان اندازه كه برگزاری كنگره هایی مثل علامه بلاغی برای اسلام و جامعه اسلامی مفید است برگزاری كنگره هایی مثل مولوی تاسف بار است.
معظم له ضمن انتقاد از ترویج بدعت‌ها و ملاهی و مناهی در کنگره مولوی شناسی اظهار داشتند :
به همان میزان که از خدمات ارزشمند دولت، حمایت و تشکر می کنیم، برگزاری کنگره مولوی را نیز محکوم می نمائیم. پول‌های زیادی برای ترویج این کنگره خرج کرده‌اند و از مطالب بدعت‌آمیز تا برنامه رقص و سماع در این برنامه بوده است.
این مرجع تقلید، ضمن انتقاد از برخی تجلیل‌های افراطی از مولوی افزودند: برای مطرح شدن بعضی سخنان در این کنگره، باید از امام عصر، خجالت کشید.
مطلب سوم :

سخنی از استاد مطهری

خوارج مردمی عبادت پیشه و متنسك بودند. شبها را به عبادت می‏گذراندند. بی‏میل به دنیا و زخارف آن بودند. ابن عباس آنها را چنین وصف‏ كرد: “از كثرت عبادت پیشانیهایشان پینه بسته‏ است. دستها را از بس روی زمینهای خشك و سوزان زمین گذاشته‏اند و در مقابل حق به خاك افتاده‏اند همچون پاهای شتر سفت شده است”. خوارج به احكام اسلامی و ظواهر اسلام سخت پایبند بودند. دست به آنچه‏ خود آن را گناه می‏دانستند نمی زدند. از كسی كه دست به گناهی می‏زد بیزار بودند. غلام یكی از آنان به زیادبن‏ابیه گفت نه روز برایش غذائی بردم و نه شب برایش فراشی‏ گستردم. روز را روزه بود و شب را به عبادت می‏گذرانید.

خوارج مردمی جاهل و نادان بودند. در اثر جهالت و نادانی حقایق را نمی فهمیدند و بد تفسیر می‏كردند. همه كسریهای خود را می‏خواستند با فشار آوردن بر روی ركوع و سجودهای طولانی جبران كنند.

مردمی تنگ نظر و كوته دید بودند . در افقی بسیار پست فكر می‏كردند . اسلام و مسلمانی را در چهار دیواری اندیشه‏های محدود خود محصور كرده‏ بودند . مانند همه كوته نظران دیگر مدعی بودند كه همه بد می‏فهمند و یا اصلا نمی‏فهمند و همگان راه خطا می‏روند و همه جهنمی هستند . اینگونه كوته‏ نظران اول كاری كه می‏كنند و اینست كه تنگ نظری خود را به صورت یك‏ عقیده دینی در می‏آورند ، رحمت خدا را محدود می‏كنند ، خداوند را همواره‏ بر كرسی غضب می‏نشانند و منتظر اینكه از بنده‏اش لغزشی پیدا شود و به عذاب‏ ابد كشیده شود . بعضی از خشك مغزان را می‏بینیم كه جز خود و عده‏ای بسیار معدود مانند خود ، همه مردم جهان را با دید كفر و الحاد می‏نگرند و دائره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود خیال می‏كنند . خوارج زود تكفیر و تفسیق می‏كردند تا آنجا كه اسلام و مسلمانی را منحصر به خود می‏دانستند و سایر مسلمانان را كه اصول عقائد آنها را نمی‏پذیرفتند كافر می‏خواندند. هر صاحب فضیلتی را به نوعی متهم كردند به طوری كه در تاریخ اسلام كمتر صاحب فضیلتی را می‏توان یافت كه هدف تیر تهمت این‏ طبقه واقع نشده باشد . یكی را گفتند منكر خدا ، دیگری را گفتند منكر معاد ، سومی را گفتند منكر معراج جسمانی و چهارمی را گفتند صوفی ، پنجمی را چیز دیگر و همینطور ، به طوری كه اگر نظر این احمقان را ملاك قرار دهیم‏ هیچوقت هیچ دانشمند واقعی مسلمان نبوده است .

برداشت از کتاب جاذبه و دافعه علی (ع) اثر ارزشمند استاد مطهری
دانلود کتاب کامل از سایت استاد