تلاطمات دنیای روحانیت

Imageدر طول تاریخ، اعتبار روحانیت به عدالت خواهی آن ها بوده است. روحانیون با دو مفهوم حق الله و حق الناس در گیر هستند. از یک سو برایشان مهم است که احکام خدا رعایت شود و از سوی دیگر متوجه هستند که ببینند آیا حق مردم به آن ها داده میشود یا خیر. وقتی این دو مفهوم مخدوش شود روحانیت باید اعتراض کند. بگذریم که برخی از روحانیون از تهدید ها ترس دارند و نمی خواهند حداقل نفوذی که می توانند در جهت بهبود اوضاع به کار ببرند به هدر رود. و یا به علت مصلحت اندیشی سکوت می کنند 

 در گفتگو با حسن یوسفی اشکوری و محمد جواد اکبرین

 

رادیو فرانسه – دنیای روحانیت در ایران دستخوش تلاطمات جدی است. بارزترین نشانه های این تلاطم را در اتهاماتی میتوان دید که به شماری از چهره های سرشناس روحانی زده می شود. مهدی کروبی و موسوی خوئینی ها از این جمله اند. کنار گذاشته شدن هاشمی رفسنجانی از نماز جمعه، مسکوت ماندن طرحی که وی برای “برون رفت از بن بست” پیشنهاد کرده بود و داوطلب شدن آیت الله مهدوی کنی برای آشتی میان طیف های مختلف روحانیون نشانه های دیگری از این آشفتگی است. آشتی و وحدتی که مطلوب همۀ گروه ها بویژه در جامعۀ روحانیت نیست. موارد مخالفت مراجعی چون آقایان صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی با برخی سیاست های دولت و اظهارات آیت الله منتظری در بارۀ ارگان نظام مصادیق دیگری از انواع متنوع اختلاف در میان روحانیت در ایران امروز است.

 

در میز گردی همراه با آقایان حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر ملی مذهبی درایتالیا و محمد جواد اکبرین، دین پژوه در لبنان، به مناسبات درونی طیف های مختلف روحانیت، نفوذ و جایگاهشان در میان مردم، دوری ونزدیکیشان با حکومت فعلی و مسیر تحول این مناسبات نظر میاندازیم.

 

حسن یوسفی اشکوری در طبقه بندی روحانیون می گوید در یک نگاه کلی، اکثریت روحانیون یا بی تفاوتند و یا در کنار حکومت قرار دارند. در این میان بخش مهمی بر افکار کلامی شیعی متکی هستند که معتقد به حکومت دینی در زمان غیبت امام نیستند ولی از اظهار نظر خود داری می کنند. بخشی دیگر رانت خوار حکومت هستند. در حالی که اقلیتی با نفوذ و مؤثر در کنار مردم مانده اند. آن ها به رفرم فقهی و دینی معتقدند مانند آیت الله منتظری و آیت الله صانعی. این بخش از نظر کمی در اقلیت هستند ولی از نظر کیفی نقش دارند، بویژه در تحولات اخیر. اشکوری در بارۀ وابستگی اقتصادی روحانیت می گوید، روحانیون معمولاً و سنتاً نان و نام خود را از مردم می گرفته اند. پس از انقلاب شاید وابستگی اقتصادی آن ها به مردم کاهش یافته باشد. چون مردم نسبت به روحانیون حکومتی خوش بین نیستند لذا وجوهات شرعی کم شده ولی وابستگی بخشی به دولت زیاد شده و همین امر آن ها ر ا محافظه کار کرده است.

 

این پژوهشگرملی مذهبی در بارۀ سرنوشت متنی که هاشمی رفسنجانی از تدوینش سخن گفته بود می گوید نمی تواند اظهاری جز گمانه زنی بکند ولی بی شک محتوای این متن از آنچه رفسنجانی در آخرین نمازجمعه اش گفت فراترنمی رود. یعنی آزادی زندانیان و غیره. ولی از آنجایی که گفته اند هر توافقی باید با نظر رهبری انجام شود و از آنجا که ایشان مخالف چنین اقدامی هستند آشتی و وحدتی رخ نخواهد داد. حتی آیت الله مهدوی کنی نیز در این کار موفق نشد.

 

و اما اگر مهدی کروبی و نزدیکان فکریش دستگیر شوند این اقلیت با نفوذ در صفوف روحانیون چه خواهد کرد؟

 

به نظر یوسفی اشکوری، حامی اصلی این اقلیت بدنۀ اجتماع، یعنی همین جنبش سبز است. روشنفکران، طبقات متوسط، روزنامه نگاران، دانشجویان وهنرمندان. در صورتیکه مهدی کروبی را بازداشت کنند یک زلزله ایجاد خواهد شد. هم در جامعه و هم در بخشی از حاکمیت. این اقدام به مثابۀ کشیدن ماشۀ آتش خواهد بود. از آنجا که این عمل لطمۀ بزرگی به ارکان نظام خواهد زد، انجامش بعید به نظر می رسد. مجمع روحانیون مبارز سابقه ای بیش ازعمر فعالیت آقای خامنه ای دارد، چه رسد به آقایان احمدی نژاد و لاریجانی ها که اصلاً در انقلاب و دهۀ شصت حضوری نداشتند. به نظر اشکوری کروبی، موسوی و خاتمی لقمه های گلو گیری هستند که به این راحتی ها از گلوی جمهوری اسلامی پائین نخواهد رفت. ولی مهمتر از این بدنۀ جامعه ، افکار عمومی داخل و خارج است که واکنش نشان خواهد داد و مانع از انجام چنین اقدامی خواهد شد.

 

محمد جواد اکبرین در تعریف مشروعیت روحانیون می گوید، در طول تاریخ، اعتبار روحانیت به عدالت خواهی آن ها بوده است. روحانیون با دو مفهوم حق الله و حق الناس در گیر هستند. از یک سو برایشان مهم است که احکام خدا رعایت شود و از سوی دیگر متوجه هستند که ببینند آیا حق مردم به آن ها داده میشود یا خیر. وقتی این دو مفهوم مخدوش شود روحانیت باید اعتراض کند. بگذریم که برخی از روحانیون از تهدید ها ترس دارند و نمی خواهند حداقل نفوذی که می توانند در جهت بهبود اوضاع به کار ببرند به هدر رود. و یا به علت مصلحت اندیشی سکوت می کنند. اکبرین در بارۀ محور های مخالفت های کنونی در میان روحانیون می گوید، برخی از مخالفت ها در حوزۀ سیاست های داخلی دولت است برخی دیگر متوجه سیاست خارجی است. ولی اتفاق مهمی که افتاده است بدور مفهوم عدالت است. مردم با حکومت مشکل عدالت دارند. مردم به روحانیون و مراجع در این خصوص فشار می آورند و آن ها نیز مجبور می شوند به حکومت فشار بیاورند. قبلاً در حکومت حیایی وجود داشت. اگر تخلفی و خطایی صورت می گرفت فرد مسئول استعفا می داد. دیگر کسی از تخلف دفاع نمی کرد. در حال حاضر رسماً در خیابان آدم می کشند و حکومت با بی حیایی توجیه می کند. یک میلیارد دلار گم می شود، نه رئیس جمهور پاسخگوست نه وزیر نفت استعفا می دهد.

 

محمد جواد اکبرین در پاسخ به این پرسش که آیا وحدتی در صفوف روحانیت ممکن خواهد بود می گوید، هر وحدتی نیاز به بستری دارد. اولین شرط حرکت به سوی آشتی اینست که طرفین قبول کنند که ممکن است خبطی کرده باشند و بپذیرند که کوتاه بیایند. شرط دوم حسن ظن و دوستی است. با نبود این شرایط هیچ آشتی و وحدتی بوجود نخواهد آمد. او معتقد است که یک طرف دعوا مقام رهبری است که این دو شرط را ندارد. چون تمامیت خواه است و برای خود احتمال خبط قائل نیست. او هرکس غیر از خود را دشمن می داند.

 

آیا امکان روحانی زدایی در دولت دهم و شکل گیری یک نهاد رسمی وتشریفاتی دینی وجود دارد؟

 

محمد جواد اکبرین معتقد است که مشکل حکومت کنونی اینست که هیچگونه شریکی را نمی تواند تحمل کند حتی از طبقۀ روحانیت و مفسرین دینی از هیچکس توقع واژۀ “چرا” را ندارد. همه باید “چشم” بگویند. اگر به آنها اعتراض شرعی شود می گویند ما خود یک ولی فقیه داریم هرچه او بگوید حجت است. اگر اعتراض به تضییق حقوق مردم بشود چیزی دارند به نام مصلحت نظام که همه چیز را به پایش قربانی می کنند. در این دولت روحانی زدایی می شود ولی بالاتر از آن “غیر زدایی” می شود. و این در نهایت به نفع روحانیت است. چون با اختلاط با حکومت روحانیت بسیار لطمه خورده است.