مولانا و چرخ درويشان

Image«رندان سلامت مي کنند، جان را غلامت مي کنند/ مستي ز جامت مي کنند، مستان سلامتمي کنند/ در عشق گشتم فاش تر وز همگنان قلاش تر/ وز دلبران خوشباش تر، مستان سلامت مي کنند» مولانا سراينده مثنوي معنوي هم از متولدين ماه مهر است. ايرا فريدلندر نويسنده امريکايي در مراسم سالانه سماع درويشان در قونيه شرکت کرده و حاصل مشاهدات خود را در کتابي مصور به نام درويشان چرخان گرد آورده و عکس هايي زيبا از شيخ پوست نشين، آيين خوانان و نوازندگان، درويشان چرخان و صحنه سماع خانه را به تماشا گذاشته. اين کتاب را شکوفه کاواني به فارسي ترجمه و انتشارات زرياب منتشر کرده است. «شعر رقصان شمس» برگزيده يي از ديوان غزليات شمس است که محمدعلي سپانلو گرد آورده و انتشارات کاروان منتشر کرده. سپانلو در تدوين و گزينش غزليات مولانا شعر و موسيقي را هدف قرار داده تا کساني که شايد فرصت غور در اين بحر قلم را ندارند در کتابي جيبي که توي جيب جا مي گيرد فرصت لذتي را با خود همراه کنند. مقدمه مبسوطي هم به شرح ديدار مولانا از شيراز اختصاص دارد

مهرماه مهر و دوستي و مهرگان و مهرباني است. ايراني ها هر که و هر چه را دوست دارند هر طور شده مي کشند به ماه مهر مي چسبانند، نمونه هايش را هم اخيراً ديده ايم. برج ميزان تنها ماهي در منطقه البروج است که با علامتي بي جان مشخص شده است ، چون علامت تمام برج هاي ديگر به واسطه حيوان و انسان نمايش داده شده اند. بسياري از طالع بينان مدرن ماه مهر را مطلوب ترين و مفيدترين ماه مي دانند، چون اين ماه ، زمان برداشت است و اشخاص ثمرات سختکوشي خود در فصل بهار را در اين ماه به دست مي آورند. آقا يکي جلو ما را بگيرد تا طالع بين نشده ايم. استاد شجريان هم متولد ماه مهر است.«رندان سلامت مي کنند، جان را غلامت مي کنند/ مستي ز جامت مي کنند، مستان سلامت مي کنند/ در عشق گشتم فاش تر وز همگنان قلاش تر/ وز دلبران خوشباش تر، مستان سلامت مي کنند» مولانا سراينده مثنوي معنوي هم از متولدين ماه مهر است. ايرا فريدلندر نويسنده امريکايي در مراسم سالانه سماع درويشان در قونيه شرکت کرده و حاصل مشاهدات خود را در کتابي مصور به نام درويشان چرخان گرد آورده و عکس هايي زيبا از شيخ پوست نشين، آيين خوانان و نوازندگان، درويشان چرخان و صحنه سماع خانه را به تماشا گذاشته. اين کتاب را شکوفه کاواني به فارسي ترجمه و انتشارات زرياب منتشر کرده است. «شعر رقصان شمس» برگزيده يي از ديوان غزليات شمس است که محمدعلي سپانلو گرد آورده و انتشارات کاروان منتشر کرده. سپانلو در تدوين و گزينش غزليات مولانا شعر و موسيقي را هدف قرار داده تا کساني که شايد فرصت غور در اين بحر قلم را ندارند در کتابي جيبي که توي جيب جا مي گيرد فرصت لذتي را با خود همراه کنند. مقدمه مبسوطي هم به شرح ديدار مولانا از شيراز اختصاص دارد. شاعري سرشناس که در سراسر گيتي از شرق تا غرب شهرتش گسترده است. اين شهرت و محبوبيت به گونه يي روزافزون اوج گرفته تا جايي که امروز بر سر او دعواست. ترک ها از يک طرف مدعي مالکيت اويند و تاجيک ها از طرف ديگر. آذربايجاني ها و عرب ها و افغاني ها هم مي خواهند او را به جمع خود بچسبانند. به قول ابراهيم رها «استاد ما رو دزديدن، دارن باهاش پز ميدن» البته خيلي خوب است که انسان هاي بامنش و شخصيت اسطوره يي مي شوند که همه مي خواهند حرمت بنهند و از آن خود کنند. بسيارند در سينه تاريخ مدفوناني که مقام بلندي داشتند و حکم و قلم شان بر عرض و ناموس مردم روزگار مي چرخيد و هرچه بالاتر نشستند استخوان شان سخت تر شکست که امروز هيچ کس حتي حاضر نيست بگويد از آب رودخانه شان آبي به اسب تشنه آنان رسيده است. ببينيد کسي مدعي مي شود چنگيزخان مغول مال ما بوده يا همشهري آتيلا بودن افتخاري دارد؟ آيا هيتلر و موسوليني و پول پوت به ديده قبول مي نشينند؟ شايد يادتان باشد که سرهنگ معمر القذافي چند سال پيش مدعي شد شکسپير ليبيايي بوده و اسمش شيخ زبير، البته مولوي به حکومت ها وقعي نمي نهاد و قطعاً اگر حالا بود اجازه نمي داد قذافي چادرش را در محوطه باغ او علم کند.«من و مولانا» نوشته ويليام چيتيک است که شهاب الدين عباسي ترجمه کرده و نشر مرواريد به بازار داده. ويليام چيتيک براي نخستين بار قسمت اعظم مقالات شمس را ترجمه و منتشر کرد که مورد توجه محققان و نويسندگان غرب قرار گرفت و در سال ¸³ نيز جايزه کتاب سال جمهوري اسلامي ايران را در بخش بهترين کتاب خارجي از آن خود کرد. مترجم فارسي واژه نامه يي نيز براي شرح معاني واژه ها و عبارات دشوار مقالات شمس به کتاب افزوده است در کنار پيشگفتاري از آنه ماري شيمل و مولن. سعيده قدس از بانيان موسسه خيريه حمايت از کودکان مبتلا به سرطان «کيميا خاتون» را نوشته که روايت داستاني دختر محمد شاه ايراني و کراخاتون است. کراخاتون پس از مرگ شوهرش به عقد مولانا درمي آيد و کيميا خاتون پس از ازدواج مادرش مدتي پيش او مي ماند. پس از آشنايي مولانا و شمس، شمس دل به کيميا خاتون مي بندد. طول دوره زناشويي آنها سه ماه بيشتر دوام نياورد. شمس کيميا خاتون را کتک مي زد و پايان کتاب حالت اغماي زن بيچاره است. اين کتاب را نشر چشمه منتشر کرده است.

 

اسدالله امرايي – روزنامه اعتماد مورخ 16 مهرماه 88