گزارش خبري ؛ دفن اموات در مزار سلطاني بيدخت

Image

حجه الاسلام علی موحدی راد ، دادستان شهرستان گناباد براساس نامه های فرمانداری و اداره اطلاعات ، عباسعلی زارع حقیقی بیدختی ، متصدی مزار سلطانی را به اتهام تهدید علیه بهداشت عمومی از طریق دفن اموات در محل ممنوعه تحت تعقیب قضایی قرار داد و دادگاه جزایی این شهرستان ، حکم محکومیت 4 ماه حبس تعلیقی برای این درویش گنابادی را صادر کرد 

در اسفند ماه سال گذشته ، شبکه بهداشت شهرستان گناباد به بهانه اخلال در سلامت رواني اهالي و ساكنين بيدخت، طي مصوبه ای ضمن اهانت به مزار متبركه سلطاني ، دفن اموات در این مکان را ممنوع  اعلام كرد . این تصمیم شبکه  بهداشت مورد اعتراض جمعي از دراويش اهل بيدخت و وکلای مدافع آنها و رسانه هاي خبري  قرار گرفت که نهایتاً شبکه بهداشت طی نامه ای در تاریخ 27/12/87 به فرمانداری گناباد که نسخه ای از آن نیز در اختیار دادستانی قرار گرفته به صراحت اعلام می دارد که دفن اموات در مزار بیدخت به دلیل محصور بودن محل و رعایت موازین بهداشتی و قانونی بلامانع است و خواسته فرمانداری وجاهتی ندارد . هرچند  فرماندار و دادستان به دليل عدم پايبندي به مفاد آن ، وجود اين نامه نزد خود را انكار می كنند !!

حجه الاسلام علی موحدی راد ، دادستان شهرستان گناباد براساس نامه های فرمانداری و اداره اطلاعات ، عباسعلی زارع حقیقی بیدختی ، متصدی مزار سلطانی را به اتهام تهدید علیه بهداشت عمومی از طریق دفن اموات در محل ممنوعه تحت تعقیب قضایی قرار داد و دادگاه جزایی این شهرستان ، حکم محکومیت 4 ماه حبس تعلیقی برای این درویش گنابادی را صادر کرد. تجدید نظرخواهی این درویش نعمت اللهی گنابادی نیز موثر نبود و شعبه 12 دادگاه تجدید نظر استان خراسان رضوی با اکثریت آراء، دادنامه معترض عنه را عیناً  تأیید و ابرام کرد اما آقای حقیقی و وکلای مدافع وی کماکان این آراء صادره را خلاف موازین شرعی  و مقررات جزایی ایران می دانند.

پس ازاين جريان در 28 تيرماه 88 يكي از دراويش مرحوم شد كه پيكر ايشان عليرغم تهديد و فشار مأمورين امنيتي در آرامگاه خصوصي وي در مزار سلطاني بيدخت دفن شد . متعاقب اين اقدام ، همسر و دو فرزند و يكي از بستگان آن مرحوم( حسین پایاب) و متصدي مزار سلطاني به دستور دادستان بازداشت شدند كه اين اقدام اعتراضات گسترده بستگان و بازماندگان و دراويش را در برداشت که با حضور مقابل دادستاني ،‌ خواستار آزادي فوري بازداشتيها شدند متاسفانه اين اجتماع قانوني نيز با گاردهاي انتظامي و لباس شخصي با گاز اشك آور و باتوم مواجه شد و عده اي نيز در اين جريان دستگير و پس از ساعاتي آزاد شدند .

از آن زمان تاكنون مكرراً ستاد خبري اداره اطلاعات گناباد به دستور دادستاني اين شهرستان دراويش منطقه بيدخت را احضار و آنها را تهديد به برخوردهاي خشن در صورت دفن اجساد در مزار سلطاني بيدخت مي كنند .

در مردادماه 88 ، دادستان گناباد در مصاحبه ای با سایت گناپا ، اظهار نمود که « مردم گناباد باید خودشان غیرت دینی داشته باشند و با این مسایل برخورد کنند» این مطالب در شرایطی بیان شد که بر اساس قانون ، ایجاد نظم وآسایش عمومی و جلوگیری از هرج  و مرج و تضمین امنیت قضایی مردم در مقابل تجاوزها و تعرضات احتمالی به عهده دادستان است ، ولی متأسفانه و درکمال تعجب اظهارات آقای دادستان مي تواند زمينه ساز بلوا و تفرقه و بروز اختلافات قومی و مذهبی در منطقه باشد  .

مزار سلطانی بیدخت یکی از بناهای مشهورمذهبی و عرفانی درایران و آرامگاه چهارتن از اقطاب سلسله نعمت اللهی گنابادی و صدها تن از مشایخ تصوف و دراویش است که ساخت آن به سده 13 هجری قمری باز می گردد .گفتنی است از بدو احداث اين بنای متبرك تاکنون فردی دچار استرس و ناراحتی روحی نشده و شکوائیه ای نیز از سوی اهالی محل در مراجع قضایی ، انتظامی و بهداشتی به ثبت نرسیده است.

صدور حكم مجازات زندان و برخوردهاي غيرقانوني با دراويش و ممانعت از دفن اموات آنها حتي در آرامگاه خصوصي ، اين پرسش را در اذهان ايجاد مي كند كه چگونه دفن اجساد شهداء در دانشگاه صنعتي اميركبير كه موجي از اعتراضات دانشجويان و اساتيد اين مركز علمي – آموزشي كشور را در بر داشت و منجر به ضرب و شتم و بازداشت شماري از آنها شد ، با تعظيم و تكريم صورت گرفت اما دفن پيكر مومنين در يك مكان مقدس كه ريشه در فرهنگ جامعه اسلامي دارد ، تهديد عليه بهداشت و اخلال در روح و روان مردم تلقي مي شود !

پاسخ اين پرسش را مي توان اينگونه مطرح كرد كه متأسفانه گروهی با برنامه ریزی و به شکلی منسجم با افکارمتحجرانه و گرایشات خاص سیاسی تلاش می کنند با  اقداماتی اين چنين ، که یا به جهت عدم آشنایی با معارف دینی و یا مخالفت با تصوف حقه و یا پیروی ازیک جناح سیاسی است، بی اعتمادی و بی اعتنایی مردم نسبت به دستگاه سياسي را بیش از پیش دامن مي زنند . مخالفت با دفن اموات دراويش در مزار سلطاني بيدخت ، به نظر مي رسد در راستاي همان سياستي باشد كه دستگيري شیعیان در مسجد پیامبر اعظم در مدینه ، به آتش کشیدن حسینیه شیعیان در پاکستان ، تخریب حسینیه های دراویش گنابادی در قم ، بروجرد و اصفهان را شامل مي شود .