کتاب علم اعلاء نوشته مهرداد مصوری – قسمت دوّم

Imageتصوّف دانشي است كه ازذات احديّت،اسماءوصفات وي ازآن روكه بيوسته ي تمامي مظاهرومنسوبات ذات الهي سخن مي رود.ازاين رو موضوع آن،ذات احديّت وصفات ازلي وسرمدي اوست ومسائل آن دانش چگونگي صدوركثرت ازآن،وبازگشت آن كثرت بدو و بيان مظاهراسماءالهي و ربّاني است.نيزچگونگي بازگشت اهل خداوند بدوسبحانه وچگونگي رهروي ومجاهدت ورياضت ايشان وتوضيح نتيجه ي هريك ازاعمال وذكرهايي كه دراين دنيا همي شود با وجهي ثابت درنفس الامر.

(برای خواندن قسمت اول به  بخش "معرفی کتاب"  سایت مراجعه بفرمایید )

علم اعلاء- قسمت دوّم

 

نظر علماء،حکماء و اندیشمندان اسلام و متفکران

شرق و غرب در مورد تصوّف و عرفان

 

شیخ ابو علی سینا

تعداد واصلان به حق اندک است و جانب حق به روی هر کس باز نیست، و علت انکار مردم نسبت به مسایل عرفانی، جهل و نادانی آنان است، و این نوع کمال برای هر کس میسر نیست، زیرا با اکتساب محض فراهم نمی گردد، بلکه علاوه بر اکتساب، گوهری مناسب و شایستۀ آن کمال لازم است.

(نمط نهم مقامات العارفین – اشارات و تنبیهات)

 

 

عارف نام خاص کسی است که فکر خود را به قدس جبروت متوجه سازد و پیوسته از پرتوهای نور حق، در سرّ خود برخوردار باشد.

                           (نمط نهم مقامات العارفین – اشارات و تنبیهات)

 

 

 

عارف از لذات وصول به حق با خبر است و روی خود را از لذات جسمانی برگردانیده و به بهجت حق و به سوی حق متوجه است. و کسانی که به لذات جسمانی چشم دوخته اند، در نظر عارف همچون کودکانی می باشند که از کارهای جدی به بازی پرداخته اند.

                           (نمط نهم مقامات العارفین – اشارات و تنبیهات)

*****

ابن خلدون

… این دانش (تصوف) از دانش های شرعی است که در دین پدیدار شده و ریشه اش این است که راه این جمعیّت نزد پیشینیان امت و بزرگان صحابه و تابعان و بعد از آنان، همواره راه حق و هدایت به حساب می آمده است و در واقع عبارت است از فرو رفتن در عبادت (العکوف علی العبادة) و برای خدا از همه بریدن (الإنقطاع الی الله) و دوری از پیرایه ها و زیورهای دنیا و زهد در لذت و مال و آوازه ای که عموم مردم در پی آنند و دوری از خلق در خلوت برای پرستش. و این (امر) در میان صحابۀ پیشین فراگیر بوده است . اما چون در قرن دوم و بعد از آن دنیا گرایی رواج یافت و مردم میل به آمیزش با دنیا کردند، نام صوفی و متصوف به عبادت پیشگان اختصاص یافت …

                                             (مقدمۀ ابن خلدون- ص 467)

*****

شیخ شهاب الدین سهروردی

شیخ مقتول شهاب الدین سهروردی صاحب حکمة الاشراق چنان که خود حکایت کرده است، ارسطو را به خواب دیده بود و در پاسخ این پرسش که متفکران اسلام کیانند از استاد فیلسوفان شنیده بود که متفکران حقیقی عالم اسلام بایزید بسطامی و سهل بن عبدالله تستری هستند.

امير قاضی نور الله شوشتری

تصوف طريقه ي شيعه است بلكه عين تشيع است .

در ذكر جمعي از صوفيّة صافي طويت كه نزد سالكان مسالك طريقت و مؤسسان قواعد شريعت و حقيقت مقصود از ايجاد عالم و اختراع بني آدم بعد از ايجاد جواهر زواهر انبياء و ائمة هدي عليهم صلوات الله الملك الاعلي وجود فايض الجود اين طايفة گرام و اصفياي عظام كثر الله بين الانام است كه به ميامين توفيق از ادني مراتب خاك به اعلي مدارج افلاك ترقّي نموده‌اند و از حضيض خمول بشريه به اوج قبول ملكيه ترقّي فرموده. از پرتو سراج وهّاج و عكس شعاع لمّاع – يَهْدِي الله لِنوُرِهِ مَنْ يَشٰاءُ (سورة نور، آية 35. هدايت كند به نور خودش هر كه را خواهد) – با ساكنان ملاء اعلي و مطمئنان عالم بالا در سلك انتظام منخرط (خراطي شده) گشته و به مرتبه‌اي رسيده كه عواقب امور قبل از ظهور مشاهده نموده‌اند و خواتيم اشياء پيش از بروز وجود مطالعه فرموده، دعايم (پايه‌هاي تخت و ستونهاي عمارت) دين و دولت به ميامين همّت ايشان قائم و قوايم (ستونها، پايه‌ها) ملك و ملّت به روابط وجود ايشان منتظم. پاكبازان بساط مردي و صدرنشينان صفّة دردمندي، بحرآشامان تشنه جگر، دست‌افشانان بي پا و سر، گمگشتگان جادة سلامت و منزويان كنج ملامت، زنده‌پيلان ژنده‌پوش و زنده‌دلان صاحب هوش، خرقه‌پوشان خانقاه قدس و باده‌نوشان بزمگاه انس، شاهان بي‌كلاه و اميران بي‌سپاه.

قومي ملوك طبع كه از روي سلطنت

گوئي كز احترام سلاطين كشورند

شاهان دلق پوش كه گاه حمايتي

زير گليمشان جم و خاقان و قيصرند
امروز از نعيم جهان چشم دوختند

فردا خود از کرشمه به فردوس ننگرند

منگر به چشم خوار در اين پا برهنگان

نزد خرد عزيزتر از ديده سرند

آدم بهشت را به دو گنـدم اگر فروخت

حقّا كه اين گروه به يك جو نمي‌خرند

 

 



 

كتاب مجالس المؤمنين، قاضي سيّد نورالله شوشتري،جلد دوّم، كتابفروشي اسلاميّه، 1365، تهران،مقدمة مجلس ششم صفحات 2-1.

*****

ابي عبدالله محمّد بن مكّي (شهيد اوّل)

اَلصّوفيةِ اَلْمُشْتَغِلوُنَ بِالْعِبٰادَةِ اَلْمُعْرَضْوُنَ عَنِ الدُّنْيٰا». صوفيه كساني هستند كه به عبادت اشتغال دارند و از دنيا روي گردانند. شهيد اوّل يكي از شقوق مصارف وقف را به اين طايفه اختصاص مي‌دهد.

كتاب الدّروس الشّرعية في فقه الامامية چاپ سنگي سنة 1269 هجري قمري باب وقف.

*****

شيخ جعفر كبير كاشف الغطاء

وَلَوْ وَقَفَ عَلَي الصّوفيّه و كٰانَ عارِفاً نَزَلَ عَلَي الْمُعْرِضينَ عَنِ الدُّنيٰا المَشغولينَ بالعِبٰادة.

يعني اگر بر صوفيّه وقف كند و عارف پرهيزگار باشد بر كساني كه از دنيا اعراض نموده و به عبادت خدا مشغولتد، اطلاق مي‌شود و فرود مي‌آيد.

كتاب وقف

*****

علامه سید حیدر آملی

دانش تصوف دانشی است که جز تیز هوشانی که به حق و حقیقت شناخته شده اند آن را نمی شناسند. و نیز آن دانش را کسی که مشاهده نکرده باشد نمی شناسد، و چگونه کور مادر زاد نور خورشید را می تواند مشاهده کند؟

                          (رساله نقد النقود فی المعرفة الوجود ص 12 )

*****

شيخ بهاء الدين عاملي (شيخ بهايي)

التّصوّف علم يبحث فيه عن الذّات الاحدية و اسمائه و صفاته من حيث انَّها موُصلة لكلّ مظاهرها و مشعباتها الي الذّات الالهيّة فموضوعه الذّات الاحدية و نعوتها الازليّة و صفاتها السّرمدية و مسائله كيفيّة صدور الكثرة عنها و رجوعها اليها و بيان مظاهر الاسماء الالهيّة و التّصرف الرّبانية و كيفيّة رجوع اهل الله تعالي اليه سبحانه و كيفية سلوكهم و مجاهدتهم و رياضاتهم و بيان نتيجة كل من الاعمال و الاذكار في دار الدّنيا و الآخرة علي وجه ثابت في نفس الامر و مبادية معرفة حدّه و غايته و اصطلاحات القوم فيه.

تصوّف دانشي است كه ازذات احديّت،اسماءوصفات وي ازآن روكه بيوسته ي تمامي مظاهرومنسوبات ذات الهي سخن مي رود.ازاين رو موضوع آن،ذات احديّت وصفات ازلي وسرمدي اوست ومسائل آن دانش چگونگي صدوركثرت ازآن،وبازگشت آن كثرت بدو و بيان مظاهراسماءالهي و ربّاني است.نيزچگونگي بازگشت اهل خداوند بدوسبحانه وچگونگي رهروي ومجاهدت ورياضت ايشان وتوضيح نتيجه ي هريك ازاعمال وذكرهايي كه دراين دنيا همي شود با وجهي ثابت درنفس الامر.     

                  كشكول- ص 540.

 

و در ترجمه ای دیگر از کشکول جلد پنجم صفحه 490 چنین آمده است:

تصوّف علمي است كه در آن از ذات احديت و اسماء و صفات او از اين حيث كه آنها رساننده به تمام مظاهر و راههاي به سوي ذات الهي هستند بحث مي‌كند. پس موضوع آن ذات احديّت و صفات ازليّت و صفات سرمدي او مي‌باشد و مسائل آن چگونگي صدور كثرت از او و بازگشت آن به سوي او و بيان مظاهر اسماء الهي و تصرّف ربّاني و نحوة رجوع اهل الله به او سبحانه و تعالي و نحوة سلوك و مجاهده و رياضات آنها و بيان نتيجة كل اين اعمال و اذكار در عالم دنيا و آخرت آن طور كه در حقيقت امر است و پايه‌هاي معرفت او و حدّ و نهايت او و اصطلاحات اين طايفه در آن مي‌باشد.

 

علامه حلّي

علم طريقت منسوب است بحضرت اميرالمومنين عليه السلام وصوفيه كلهم نسبت فرقه خود را بآن حضرت عليه السلام ميدهند.

منهج الكرامه – (نقل ازتشويق السالكين علامه مجلسي اول) ص 15).

 

*****

علامه محمد تقي مجلسي (اول)

شارح كبيردرباب حادي عشردرمبحث امامت دربيان فضيلت ائمه عليهم السلام مي فرمايد كه اكابرومشايخ علما مشرف شده به خدمت ائمه،حتي آنكه سلطان بايزيد، سقائي خانه آن حضرت كه امام صادق عليه السلام باشد ميكرده،وشيخ معروف كرخي دربان حضرت رضا عليه السلام وهمچنين شارح نهج المسترشدين درآنجا مي فرمايد كه علم تصفيه باطن كه ازاسراروبنهاني هاي علوم است،بدرستي كه مشايخ طريقت فرا گرفته اند اين علم را ازآن حضرت يا ازاولاد ويا ازشاگردان اولاد او.و همچنين ابن طاووس قدس سره دركتاب طريق ذكركرده انتساب خرقه مشايخ صوفيه را بائمه هدي عليهم السلام مي رساند.سقائي سلطان بايزيد را درخانه حضرت صادق عليه السلام واسلام شيخ معروف كرخي را بتربيت حضرت رضا عليه السلام ودرباني آن حضرت را تا وقت وفات. بس غرض ازاين همه تطويل آنست كه معلوم مي شود اكابرعلماي شيعه درهرعصري معتقد اين طايفه بوده اند باوجود كمال وتبحري كه درعلم اصول وفروع اسلام داشته اند وبا كمال تقدس ذات.بس اگرجمعي ازنادانان كه درميان عوام خود را به طلب علم شهرت داده اند مذمت اين طريقه مي نمايند،معلومست كه ازكمال ناداني يا محض حسد واغراض فاسده نفساني خواهد بود وعاقل بايد كه فريب اين شياطين انس را نخورد وازاين سعادت عظمي كه مقصد اقصي وطريقه انبياءوائمه هدي وشيوه اولياءومردان راه خداست،محروم نماند.       

تشويق السالكين- ص 18تا19 ( رساله تشویق السالکین –  کتابخانه مبارکه قدس رضوی مشهد  نسخه 2176)  

 

و اقرب طرق به معرفت الله طريقة حقّة رضوية ذهبية (پاك و خالص) معروفية مرتضوي است كه طريق تصوّف و حقيقتش نيز خوانند و آن عبارت است از تحصيل قرب معرفت ربّ العالمين به طريق زهد و رياضت و انقطاع از خلق و مواظبت بر طاعت و عبادت. اكنون جمعي پيدا شده‌اند كه ايشان را از شريعت خبري و از طريقت اثري، نه و انكار اين طريقة حقّه مي‌نمايند، بنا بر قلّت تدبّر در آيات و اخبار ائمة اطهار عليهم السّلام و به متابعت نفس غدّار كه ثمرة او حسد و عناد و تعصّب است، اگر چه مشهور است:

شب‌پره گر وصل آفتاب نخواهد            رونق بازار آفتاب نكاهد

امّا چون انكار ايشان سبب محروميّت بعضي از عوام بود از اين نعمت عظمي، لهذا بعضي از احبّاء از اين فقير، محمّد تقي التماس نمودند كه رسالة مختصري در حقيقت اين طريقه نوشته شود تا شيعيان اميرالمؤمنينu از اين سعادت بي‌نصيب نباشند. پس ايجاباً لسؤالهم با آنكه كتاب مبسوطي موسوم به مستند السّالكين در اين باب نوشته شده، مجملي از هر باب در اين رساله مذكور مي‌گردد و بالله التّوفيق. امّا زبده و خلاصة بَراياء كه انبياءاند، همه اين طريق را داشتند.

تشويق السالكين- ص 5.

 

و همچنين هر يك از ائمه عليهم السّلام اين طريق را داشته‌اند، چنانچه احوال و سير ايشان در كتب اخبار مذكور است و همچنين اصحاب صُفّه كه فرقة اوّل درويشانند اين مسلك را داشته‌اند، مثل سلمان و اباذر و عمّار و غيرهم.

تشويق السالكين- ص 8.

 

و بالجمله اصحاب صُفّه محتاج به بيان نيست و هر يك از ايشان را صفي مي‌گفتند، يعني منسوب به صُفّه، تا به كثرت استعمال صاد را اشباع و فاء را مخفّف ساخته‌اند صوفي شد.

تشويق السالكين- ص 9.

 

همچنين اكابر علماي شيعه از متقدمين و متأخرين جمعي كه واقف بوده‌اند بر طريقة اهل بيت و تتبّع ايشان بيشتر بوده از علماي اين زمان همه اين مسلك (تصوف) را داشته‌اند و در اين فن تصنيفات نموده‌اند» و از قول اميرقاضی نورالله (شوشتري) مي‌نويسند: «تصوّف طريقة شيعه است بلكه عين تشيّع است و به تفصيل بيان مي‌كنند كه از علماي شيعه هيچ كس منكر اين طريقه نبوده‌اند و بلكه همه صوفي بوده‌اند يا معتقد به صوفيان (صفحة 14)». و سپس نتيجه‌گيري مي‌نمایند که: «پس غرض از اين همه تطويل آن است كه معلوم شود اكابر علماي شيعه در هر عصري معتقد اين طايفه بودند و با وجود كمال و تبحّري كه در علم اصول و فروع اسلام داشته‌اند و با كمال تقدّس ذات».

تشويق السالكين- ص 10.

 

و همچنين سيّد حيدر آملي صاحب تفسير بحرالابحار كتابي به قرب هفتاد هزار بيت از دلايل و احاديث اهل بيت عليهم السّلام تصنيف نموده در بيان آنكه شيعه‌اي كه صوفي نباشد شيعه نيست و صوفي كه شيعه نباشد صوفي نيست.» و در سبب تصنيف كتاب گفته كه «چون ديدم منازعه در ميان جهّال طالبان علم شيعه و ناقصان صوفيّه هست اين كتاب را نوشتم تا بدانند تصوّف طريقة مرتضوي است و تصوّف و تشيّع يك معني دارد و اين مخالفت از عين ناداني و نقصان عقل طرفين است.

تشويق السالكين- ص 11و 12.

 

اگر جمعي از نادانان كه در ميان عوام خود را به طالب علم شهرت داده‌اند مذمّت اين طريقه مي‌نمايند، معلوم است كه از كمال ناداني يا محض حسد و اغراض فاسدة نفساني خواهد بود و عاقل بايد كه فريب اين شياطين انس را نخورد و از اين سعادت عظمي كه مقصد اقصي و طريقة انبياء و ائمة هدي و شيوة اولياء و مردان راه خداست محروم نماند. هرچند اين كاري است دشوار و شربتي است بر اكثر طبايع ناگوار و جهاد اكبر و ميدان ترك سر است و موقوف بر همّتي عالي است و تأييد ازلي … و حاصل سخن آن كه بداني كه اصل تصوّف صافي نمودن باطن است از زنگ ماسوي و متخلّق شدن به اخلاق الله و تحصيل كمالات روحاني و رسيدن به مقام قرب و معرفت عياني، نه چنان كه نادانان گمان مي‌برند كه تصوّف محض لهو ولعب است، بيهوده يا دكّاني است در بازار هوي به زرق و ريا چيده، و طريقت مخالف شريعت مصطفوي (ص) و مباين طريقت مرتضويu كه كَلّا اِنَّهُمْ عَن رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجوُبوُنَ(سورة مطفّفين، آية 15. حقّا كه ايشان در چنين روزي هرآينه از پروردگارشان در حجاب شدگانند.). بلكه از مشايخ اين طايفه كساني بوده‌اند كه از علوم ظاهري نيز هر يك سرآمد زمان خود بودند چنان كه از تصانيف ايشان معلوم است مثل مولاناي رومي و شيخ علاءالدّولة سمناني و شيخ شهاب‌الدّين سهروردي صاحب حكمت اشراق و شيخ محيي‌الدّين عربي صاحب فتوحات و شيخ عبدالرزّاق كاشاني صاحب تأويلات و شيخ ابوحامد غزّالي و شيخ روزبهان صاحب تفسير عَرايس و شيخ عطّار و غيرهم. همه اتّفاق دارند كه علم شريعت به قدر واجب شرط اوّل راه است و كمال در علم شريعت، شرط كاملان اين راه است. چون تواند بود كه كاملان اين طريقه كه در علم ظاهر و باطن يگانه بوده‌اند يا آن كه مكروهات و بلكه بعضي از مباحات را بر خود حرام داشته‌اند و احتراز مي‌نمايند، راضي به خلاف شريعت مطهره شده، مرتكب حرام شوند، پس آنچه بعضي از جهّال بعضي از افعال جزئيّه و فرعيّة اين جماعت را اعتراض مي‌كنند عين خطا خواهد بود.

تشويق السالكين- ص 18و 20.