ترس

Imageاحتراما ، با توجه به تاکید مولای بزرگوارم به نترسیدن وشجاع بودن بر آن شدم که شجاعت را از منظر قرآن در چند مورد بررسی کنم.


از جملة ويژگي‌هاي پيامبران الهي كه در آيات قرآن به آن اشاره شده، شجاعت و نترسي است. خداي سبحان در سورة يونس خطاب به پيامبر(ص) مي‌فرمايد: سرگذشت نوح را بر آنان تلاوت كن، هنگامي كه به قومش گفت:‌اي قوم اگر توقفم در بين شما و يادآوري آيات الهي براي شما سخت است [و غيرقابل تحمل، هركاري از دستتان ساخته است انجام دهيد و كوتاهي نكنيد؛ چرا كه] من بر خدا تكيه نموده و توكل كرده‌ام [ و از غيراو هراسي ندارم]. سپس مى‏گويد: اگر مى‏توانيد برخيزيد، و به زندگى من پايان دهيد و لحظه‏اى مرا مهلت ندهيد.»(يونس/ 71)


احتراما ، با توجه به تاکید مولای بزرگوارم به نترسیدن وشجاع بودن بر آن شدم که شجاعت را از منظر قرآن در چند مورد بررسی کنم.

از جملة ويژگي‌هاي پيامبران الهي كه در آيات قرآن به آن اشاره شده، شجاعت و نترسي است. خداي سبحان در سورة يونس خطاب به پيامبر(ص) مي‌فرمايد: سرگذشت نوح را بر آنان تلاوت كن، هنگامي كه به قومش گفت:‌اي قوم اگر توقفم در بين شما و يادآوري آيات الهي براي شما سخت است [و غيرقابل تحمل، هركاري از دستتان ساخته است انجام دهيد و كوتاهي نكنيد؛ چرا كه] من بر خدا تكيه نموده و توكل كرده‌ام [ و از غيراو هراسي ندارم]. سپس مى‏گويد: اگر مى‏توانيد برخيزيد، و به زندگى من پايان دهيد و لحظه‏اى مرا مهلت ندهيد.»(يونس/ 71)

نوح(ع) فرستاده بزرگ پروردگار با قاطعيتى كه ويژه پيامبران الهي است، در نهايت شجاعت و شهامت با نفرات كم و محدودى كهداشت، در مقابل دشمنان نيرومند و سر سخت ايستادگى مى‏كند و قدرت آنها را به سخره مى‏گيرد و بى اعتنايى خويش را به نقشه‌ها و افكار و بت هاى آنها نشان مى‏دهد. با توجه به اينكه اين آيات در مكه نازل شده، در آن زمانى كه پيامبر(ص) نيز در شرايطى مشابه نوح(ع) زندگى مى‏كرد و مؤمنان در اقليت بودند، قرآن مى‏خواهد به پيامبر(ص) و مسلمانان نيز همين دستور را بدهد كه نبايد به قدرت دشمن اهميت دهد، بلكه با قاطعيت و شهامت بيشتر حركت خود را ادامه داده، پيش
برود؛ چرا كه تكيه‏گاهشان خدا است و هيچ نيرويى تاب مقاومت در برابر قدرت او را ندارد.

در آيه‌اي ديگر در بارة حضرت ابراهيم(ع) مي‌خوانيم:«ما وسيلة رشد ابراهيم را از قبل به او داديم و از [شايستگي] او آگاه بوديم.»(انبيا/ 51)  حضرت ابراهيم(ع) نيز با قوت و شجاعت خاصي مبارزة خود را عليه اصلي‌ترين عامل بدبختي انسان‌ها (بت پرستي) آغاز مي‌نمايد و با صراحت و شجاعت تمام، اعلام مي‌دارد كه: «به خدا سوگند من نقشه‌اي براي نابودي اين بت‌ها در غياب شما مي‌كشم.»(انبيا/‌57)  سرانجام ابراهيم خليل(ع) به گفتة خود عمل كرده و در زمان مناسب، همة بت‌ها به جز بت بزرگ را نابود مي‌نمايد: «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاَّ كَبيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ
يَرْجِعُونَ.»(انبيا/ 58) مبارزة شجاعانة حضرت ابراهيم(ع) در برابر بت پرستان لجوج، متعصب و خطرناكي كه از سوي حكومت وقت، حمايت و پشتيباني مي‌شدند، نشان‌دهنده قوت قلب و نترسي آن بزرگوار است كه در عين تنهايي و نداشتن يار و ياور، كمترين ترس و سستي به‌خود راه نمي‌دهد، و در رسيدن به هدف تا آخر، ايستادگي و مقاومت مي‌كند.

خداي سبحان در آية ديگري، ويژگي پیامبران الهي را ترس از خدا و نهراسيدن از غيرخدا مي‌داند و مي‌فرمايد:«[پيامبران پيشين] كسانيبودند كه رسالت الهي را تبليغ كرده و [تنها] از او هراس داشتند و از هيچ كسي جز خدا، ترس و هراسي به دل راه نمي‌دادند.» (احزاب/ 39)

همچنين از جمله عواملي كه در پيروزي و موفقيت‌ها، نقش كليدي داشته و دارد، شجاعت و دلاوري است. از جملة جنگ‌هاي صدر اسلام، جنگ احزاب است و تصوير و گزارشي كه قرآن كريم از اردو و لشكر اسلام مي‌دهد، بسيار آموزنده است. مشاهده لشكر مجهز دشمن در جنگ احزاب، مسلمانان را به دو دسته تقسيم مي‌نمايد:دسته اول انسان‌هاي بزدل و ترسويي كه دنبال بهانه، كار شكني و فرار از صحنة جنگ و جهاد بودند. قرآن مي‌فرمايد: «به خاطر بياوريد زماني را كه گروهي از آنها (منافقان) گفتند:‌اي مردم مدينه! اينجا (ميدان جنگ احزاب) جاي توقف نيست، به خانه‌هاي خود بازگرديد و گروهي از آنان از
پيامبر(ص) اجازة بازگشت مي‌خواستند و مي‌گفتند: خانه‌هاي ما بدون حفاظ است،

در حالي كه بدون حفاظ نبود، بلكه [اين‌ها بهانه بود و به خاطر ترس و وحشت] مي‌خواستند فرار كنند.» (احزاب/13) خداي سبحان در بارة افراد ترسو و سست عنصري كه هميشه دنبال بهانه بوده و روحية ديگران را نيز از بين مي‌برند، مي‌فرمايد: « اگر آنها همراه شما [به سوي ميدان جهاد] خارج مي‌شدند، جز اضطراب و ترديد چيزي بر شما نمي‌افزودند و به سرعت در بين شما به فتنه انگيزي [و ايجاد تفرقه و نفاق] مي‌پرداختند و در ميان شما افراد [سست و ضعيف] هستند كه به سخنان آنان كاملاً گوش فرا مي‌دهند و خداوند ظالمان رامي‌شناسد.»(توبه/47) امام علي(ع) در دستورالعملي كه به مالك اشتر
مي‌دهد، اينگونه مي‌فرمايد: «با افراد ترسو و بزدل، رايزني مكن كه تو را در تصميم و اراده ات، سست مي‌گرداند و آنچه [در واقع] بزرگ نيست، در نظر تو بزرگ نشان مي‌دهد.»

گروه دوم، افراد شجاع و نترسي بودند كه مشاهدة لشكر دشمن در جنگ احزاب، هيچ گونه تأثيري بر عزم و ارادة آهنين آنان نمي‌گذاشت. قرآن مي‌فرمايد: «هنگامي كه انسان‌هاي با ايمان لشكر دشمن را در احزاب مشاهده كردند، گفتند: اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده و خدا و رسولش راست گفته‌اند و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.»(احزاب/22)