«مذهب، معمولاً انتخاب شخصی فرد نيست»

Image

در کشورهای متعصب مذهبی، اين اصل به‏طور بارزتری ديده می‏شود. در چنين کشورهائی حقوق بشر را نسبت به اقليت‏ها کاسته يا به‏طورکلی در نظر نمی‏گيرند. اين‏جاست که اين اقليت‏ها قيمت گزافی را مانند حتا جان‏شان می پردازند. با کمال تاسف نمونه بارز اين نکته، دراویش گنابادی در ايران هستند. اديان ديگری نيز مانند کليميان، مسيحيان، زرتشتيان و اهل تسننن در کشورمان ايران، به همان نحو شبيه دراویش، حق آن‏ها نیز روزبه‏روز پايمال شده وتعداد زيادی از آن‏ها با کمال تاسف در زندان‏ها اسیرند 

تبین مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر

«مذهب، معمولاً انتخاب شخصی فرد نيست»

فرشید یدالهی

 

در ماده‏ی هیجده اعلامیه حقوق بشر آمده است:

«هر کس حق دارد از آزادی فکر، وجدان و مذهب، بهرمنده شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان است و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هر کس می‏تواند از این حقوق، به‏تنهایی یا به صورت جمعی‏، به طور خصوصی یا عمومی برخوردار باشد.»

همچنین در ماده نوزدهم گفته شده:

«هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق مستلزم آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته و در کسب و دریافت اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، به تمامی وسایل ممکن بیان، بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد.»

فرشید یدالهی، فعال مدنی و حقوق‏دان در مورد ماده‏ی هیجده و نوزده اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر و نزدیکی این دو ماده با هم، توضیح می‏دهد.

مطابق اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر و میثاق بین‏المللی مدنی و سیاسی که ایران از امضا کنندگان آن است و طبق ماده‏ی دوم و سوم این میثاق، ایران متعهد شده که این مواد و مقررات آن را در قوانین اساسی و عادی خود، اعمال کند (به عبارت دیگر، این میثاق در حکم قانون داخلی است)، هرکس حق آزادی فکر و وجدان و مذهب دارد.

آزادی ابراز مذهب یا معتقدات را نمی‏توان تابع محدودیت‏هایی نمود، مگر آن که، آن طور که به موجب قانون پیش‏بینی شده: «برای حمایت از امنیت، نظم، سلامت یا اخلاق عمومی یا حقوق و آزادی‏های اساسی دیگران، ضرورت داشته باشد.»

حق آزادی عقیده و بیان، هیچ مرز و محدودیتی جز خود حقوق بشر نمی‏شناسد. تنها مصادیقی که از موارد محدود شونده است، قوائدی مانند نازیسم یا همجنس‏گرایی است که آزادی‏های اخلاق عمومی و اساسی را تهدید می‏کند.

به عبارت دیگر، حتا عقیده‏ی باطل یا عقید‏ه‏ای که از نظر عمومی که اقلیت یا اکثریت هستند و حاکم یا غیر حاکم‏اند، باطل به‏شمار آید، همان اندازه آزاد است که سایر عقاید و مذاهب آزادند.

در واقع هیچ کس حق تحمیل عقیده یا ممنوعیت عقیده‏ای را برای دیگران ندارد.

وقتی در اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر و میثاق‏های بین‏المللی حقوق مدنی سیاسی، آزادی مذهب، وجدان، اعتقاد و… هم‏ردیف هم آمده است، بنابراین مذهب نه فقط مذاهب سنتی یا توحیدی‏ است، بلکه هرنوع اعتقاد، و آزادی وجدان است. آزادی وجدان هم یعنی آزادی باور.

این آزادی‏ها هم در اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر و هم در میثاق‏های بین‏المللی آمده است.

علاوه بر آن، یک عهدنامه‏ی بین‏المللی تحت عنوان «عهدنامه‏ی بین‏المللی رفع هرگونه تبعیض نژادی» وجود دارد و در ملحقاتی که بعد صورت گرفته، تبعیض قومی و عدم مدارای مذهبی هم اضافه شده است.

به خاطر همین هم، یک گزارش‏گر ویژه‏ی سازمان ملل هست که در مورد هر سه موضوع، یعنی آزادی مذهب و اعتقاد و عدم هرگونه تبعیض قومی، مذهبی و نژادی گزارش تهیه می‏کند.

ایران، قبل از روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی، به این عهدنامه پیوسته است. به همین خاطر، گزارش‏گر‏هایی که در ارتباط با اجرای آن عهدنامه از طرف کمیساریا یا کمیسیون حقوق بشر انجام وظیفه می‏کنند، در مورد وضعیت این آزادی‏ها، چگونگی تبعیض یا عدم تبعیض مذهبی و قومی در ایران خیلی حساسیت نشان می‏دهند.

از قضا، هردو گزارش‏گر مسلمان هستند؛ آقای عبدالفتاح آموزاز تونس و خانم اسما جهانگیر که پاکستانی است.
در آخرین گزارشی که خانم اسما جهانگیر می‌دهد، نسبت به وضعیت اقلیت‌های مذهبی در ایران، به‏ويژه دراویش، فوق‌العاده احساس نگرانی می‌کند.

در قطعنامه‌ی آخرین اجلاس کمیته‌ی ناظر بر این عهدنامه که در تابستان ۲۰۰۳ تشکیل شد، آمده است: «جمهوری اسلامی و کشور ایران باید مفاد عهدنامه را مورد رعایت قرار بدهد، تعهدات خودش را انجام بدهد و دست از ایجاد محدودیت‌ها برای اقلیت‌های مذهبی بکشد.»

ولی می‌بینیم که پس از نزدیک به شش سال نه فقط جمهوری اسلامی تجدید نظری در سیاست سرکوب و ایجاد محدودیت برای اقلیت‌های مذهبی نکرده، که در مورد اقلیت‌های مذهبی به قول خودشان، شناخته‌شده‌تر عمل می‌کنند و حتا در مورد دراویش گنابادی وضعیت بدتر هم شده است. نمونه‌ی اخیر آن بازداشت‏های وسیعی است که صورت گرفته.

از این رو، گزارش‏گر ویژه‏ی سازمان ملل هم در باره‏ی وضعیت اقلیت‏های مذهبی در ایران و عدم وجود مدارای مذهبی در جمهوری اسلامی، اظهار نگرانی می‏کند.

نظام بین‏الملل حقوق بشر در مورد آزادی مذهب دارای پیشینه‏ای طولانی و پیچیده در سطوح داخلی، منطقه‏ای و بین‏المللی است. به طور مشخص، می‏توان سه دوره را از یک‏دیگر تفکیک کرد:

در دوره‏ی نخست، حمایت از اقلیت‏های مذهبی مطرح بود
در دوره‏ی دوم، حمایت از حقوق فردی و اصل عدم تعقیب بر اساس مذهب

و در دوره‏ی سوم، مباحث مربوط به چالش‏های نوین در باره‏ی اجرای کامل مذهب طرح بود.

تعداد اسنادی که در آن‏ها به حق آزادی مذهب و ممنوعیت تبعیض بر اساس مذهب، تصریح شده، به حدی زیاد است که جمع‏آوری و بیان همه‏ی آن‏ها دشوار است.

اما، مهم‏ترین مواردی که در آن‏ها بر این امر تاکید شده، عبارتند از: ماده‏ی هیجده اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر، ماده‏ی هیجده میثاق بین‏المللی حقوق مدنی و سیاسی (۱۹۶۶ میلادی)، ماده‏ی پنج کنوانسیون بین‏المللی الغای تمامی اشکال تبعیض نژادی، قسمت ب، بند یک کنوانسیون یونسکو، علیه تبعیض در آموزش (۱۹۶۰ میلادی)، اعلامیه‏ی محو و الغای تمامی اشکال عدم مدارا و تبعیض بر اساس مذهب یا عقیده.

این موارد در زمره‏ی اسناد بین‏المللی هستند که در آن‏ها، به حق آزادی مذهب یا ممنوعیت تبعیض بر اساس مذهب تصریح شده است.

تاکنون هیچ معاهده‏ی الزام‏آوری، به طور خاص‏، در خصوص آزادی مذهب به ‏تصویب نرسیده و تنها یک اعلامیه، به طور خاص در این موضوع تصویب شده است.

در سطح منطقه‏ای نیز حق آزادی مذهب در بند یک ماده‏ی نود کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، ماده‏ی سه اعلامیه‏ی امریکایی حقوق و وظایف بشر، ماده‏ی هشت منشور آفریقایی حقوق بشر ملت‏ها و اسناد متعدد دیگر، تضمین شده است.

مطابق اسناد حقوق بشر، حق آزادی مذهب، حقی مطلق و در زمره‏ی حقوق غیرقابل انحراف است كه تحت شرايط و اوضاع و احوال نبايد به حال تعليق درآيد يا مورد تعرض قرار گيرد.

اما در حوزه‏ی بيرونی و جلوه‏ی خارجی، اين حق كه مربوط به حق اظهار مذهب می‌شود، حق آزادی مذهب مطلق نيست و دارای قيودات و شرايطی است.

از جمله محدوديت‏هايی كه براي آزادی اظهار مذهب به موجب قانون می‌توان در نظر گرفت، مربوط به حمايت از امنيت، نظم، سلامت يا اخلاق عمومی يا حقوق و آزادی‏های اساسی ديگران است كه البته اعمال چنين محدوديت‏هايی بايد ضروری باشد.

از آن‏جايی كه ميان آزادی مذهب، عقيده و فكر و وجدان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و در بيشتر اسناد، اين حقوق و آزادی‏ها تحت يك عبارت گنجانده شده‌اند، لذا برداشت كلی از اين مجموعه حقوق، مستلزم مراجعه به واژگان مرتبط با آن‏ها است.

مهم‏ترين چالش‏هايی كه در خصوص حق آزادی مذهب از روی‏کرد نظام بين الملل حقوق بشر با ديدگاه اسلامی مطرح است، مربوط به مساله‏ی ارتداد و آزادی اظهار مذهب و به رسميت شناختن فرقه‌ها و مذاهب می‌باشد.
حقوق بشر، دفاع اشخاص ضعیف‏تر را در برابر اشخاصی که از موقعیت اجتماعی قوی‏تری برخوردار هستند، ایجاب می‏کند.

مثال بارز این مهم، اقلیت‏های مذهبی در یک کشور هستند. اين اختلاف مذهبی باعث خصومت بين اکثریت و اقليت می‏شود.

البته لازم به تذکر نيست که اقليت‏های مذهبی، بر اساس اقليت بودن‏شان در موقعيت ضعيف‏تری قرار دارند. اکثريت می‏توانند به‏راحتی آزادی مذهبی را از اقليت سلب کنند.

اين‏جاست که حقوق بشر آزادی مذهب را موجب شده و آن را در برابر مخالفين آن مذهب حفظ می‏کند.

در کشورهای متعصب مذهبی، اين اصل به‏طور بارزتری ديده می‏شود. در چنين کشورهائی حقوق بشر را نسبت به اقليت‏ها کاسته يا به‏طورکلی در نظر نمی‏گيرند. اين‏جاست که اين اقليت‏ها قيمت گزافی را مانند حتا جان‏شان می پردازند. با کمال تاسف نمونه بارز اين نکته، دراویش گنابادی در ايران هستند. اديان ديگری نيز مانند کليميان، مسيحيان، زرتشتيان و اهل تسننن در کشورمان ايران، به همان نحو شبيه دراویش، حق آن‏ها نیز روزبه‏روز پايمال شده وتعداد زيادی از آن‏ها با کمال تاسف در زندان‏ها اسیرند.

نمونه‏های دردناکی از نقض حقوق بشر در ایران وجود دارد. ميهن ما ايران که در زمان کوروش بزرگ، خود پايه‏گذار حقوق بشربوده، امروز متاسفانه، در صدر کشورهائی است که نقض حقوق بشر در آن يک موضوع عادی و پيش پا افتاده به‏شمار می‏رود. آزادی مذهب معنا و مفهومی جز خلاف مشروعيت ندارد. واقعا که این وضعیت اسفناک است.

مذهب انتخاب شخصی فرد نيست. بلکه اکتسابی است که نسل به نسل دست به دست می‏شود. چرا انسان‏ها باید قيمت گزافی بابت اين مساله بپردازند؟ دين مانند ماهيت جنسی انسان است که تحت اختيار و انتخاب شخص نيست.

ظلم و ستم به افراد به خاطر عقيده و باور و يا انديشه‏ی آن‏ها، چيزی جز جهل و نادانی قربانی‏های اصلی سلب آزادی مذهب درايران، از جمله بهائیان، دارویش و اهل تسنن هستند.

جالب اين‏که بعد از بهائيان، دراویش گنابادی و اهل تسنن مورد مخالفت رژيم مذهبی ايران واقع می‏شوند. در صورتی که در قرآن ذکر شده که آزادی مذاهب از ملزومات است.

تعصبات بی‏جا، کمیِ آگاهی وبينش، دوری از فرهنگ و تلقين پذيری برخی ازاشخاص که معتقد به افکارکهنه هستند، زندگی را به مشاجره، ستيزه جویی، کينه توزی و بدختی سوق می‏دهد.

پيامبران روی‏هم‏رفته خود انسان بودند. چنان‏چه امروز زنده بودند و شاهد اين همه جنايات و حق کشی می‏شدند، به احتمال زياد از پيامبری دست می کشيدند.

امیدوارم، ما انسان‏ها درها را به روی هم بگشاییم و دنيایی مدرن و عاری از هرگونه عقب ماندگی و افکار کهنه و منسوخ بسازیم.