گفت‌و‌گو با علی‌محمد صابری درباره همایش «تصوف، شاخصه‌ها و نقدها» (بخش نخست)

Dr saberi bl97nاندک‌زمانی از سرکوب خونین درویشان گنابادی در حادثه یکم اسفندماه ۹۶ موسوم به گلستان هفتم و حصر آقای دکتر نورعلی تابنده، پیر و مرشد درویشان و تعطیلی مجالس و حسینیه‌های آنان نمی‌گذرد که از قم خبر می‌رسد همایشی با عنوان «تصوف، شاخصه‌ها و نقدها» به ریاست محمدتقی سبحانی مسئول «قطب تعمیق ایمان و باورهای دینی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم» برپا شده است.

این همایش درست زمانی شکل می‌گیرد که صدها درویش به وضعیتی اسفبار و سبعانه بازداشت و زندانی شده‌اند. رسانه‌ها که تا آن زمان اجازه‌ی حرف زدن از درویشان و مخابره‌ اخبار آنان را نداشته‌اند ناگهان از لفظ داعشی از ایشان یاد می‌کنند و در جوی چنین آلوده و مسموم که علیه درویشان ایجاد شده است با وعده‌ی اعطای سکه طلا به مقالات برتر و صرف هزینه‌های کلان از بودجه عمومی -در شرایطی که بهای مایحتاج اولیه زندگی مردم رو به تزاید سرسام‌آور گذاشته است- همایشی را برپا می‌کنند که قصد آن تحقیر و سرکوب اهل عرفان و تاریخ درخشان تصوف در این مملکت است.

مجذوبان نور درباره محتوای این همایش با دکتر علیمحمد صابری پژوهشگر فلسفه و عرفان گفت‌وگویی کرده است که بخش اول آن را در ادامه می‌خوانید. پیش از آن لازم به گفتن است که دکتر صابری پیش‌تر همایش ملی شیخ ابوالقاسم گرکانی از عرفای شناخته‌شده‌ی ایران را برگزار کرده بود که با واکنش تند قشریون مذهبی و ایادی آنان در نیروهای امنیتی مواجه شد. بعد از این بود که وزارت اطلاعات تمام مساعی‌اش را به کار برد تا از برپایی کنگره شیخ احمد غزالی که به کوشش دکتر صابری در شرف برگزاری بود جلوگیری کند.

****

• سؤال: درباره محتوای این همایش بگویید.

پاسخ: این همایش بارها به تعویق افتاد و زمانش تمدید شد، با این حال چندان مورد استقبال کسی قرار نگرفته است.

نقد به معنی ناب و خالص کردن چیزی است و کسی به نقد می‌پردازد که متخصص آن شیئ یا آن امر باشد. مثلاً در قدیم که طلا را نقد می‌کردند نه اینکه طلا را تبدیل به پول می‌کردند، یعنی طلا را خالص می‌کردند. چه کسی این کار را می‌کرد؟ کسی که طلاکار بود یا به‌اصطح زرگر. تصوف هم همواره در طول زمان مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است منتهی توسط خود صوفیان. حافظ و مولوی هر دو از اکابر صوفیه هستند که هرجا لازم بوده به نقد آنچه در لباس تصوف رخ می‌داده و نه در حقیقت تصوف، پرداخته‌اند. وقتی حافظ می‌گوید: «نه هرکه سر بتراشد قلندری داند» منظورش از قلندری، جوانمردی است نه الدنگی. و یا وقتی مولوی ۵۷۰ بار در مثنوی از عقل می‌گوید پاسخ به کسانی است که معتقدند صوفیه به عقل بهایی نمی‌دهند.

کسانی که در این همایش‌ها داعیه نقد تصوف دارند متخصص این امر نیستند. سواد دانشگاهی عرفان و تصوف داشتن کافی نیست. عرفان و تصوف به سواد دانشگاهی ارتباطی ندارد: «دفتر صوفی سواد و حرف نیست». در عرفان و تصوف علم و عمل با هم آمیخته است و کسی می‌فهمد تصوف چیست که مسیر سخت سیر و سلوک را در این مکتب طی کند ولی غالباً این آقایان دانشگاهی از این جنبه‌ی عملی و نظری تصوف به‌ دور هستند. در تصوف نظر و تئوری که علم الهی است از عمل که سیر و سلوک است جدا نیست اما در علوم دانشگاهی این دو از هم جدا شده‌اند. برای همین نمی‌توان به این سمینارها بها داد و توجه کرد.

حالا ممکن است کسانی با خلوص نیت ایراداتی به تصوف بگیرند که باید توجه کرد و در رفع ابهام و ایرادشان کوشید -گیرم پاسخ تمام سؤالات و شبهات آنان مثل مبحث ضرورت وجود راهنما و پیر در تصوف قبلاً داده شده است- اما محتوای این همایش نشان می‌دهد قصد و غرض و نیتشان نه ایراد و انتقاد که دشمنی است و هدف از برپایی آن در این مقطع که درویشان زیر سخت‌ترین فشارهای امنیتی و اجتماعی هستند، فقط این است که این مکتب را بکوبند.

• چرا بعد از سرکوب درویشان در گلستان هفتم چنین همایشی برگزار می‌شود؟

پاسخ: این آقایان وقتی در اتاق فکر خویش می‌نشینند و مشورت می‌کنند که چنین همایش‌هایی را طراحی کنند، مکتب تصوف را یک فرقه می‌بینند که از اسلام جدا شده و باید آن را سرکوب کنند در حالی که تصوف روح دین و مذهب است. این مکتب بزرگ، افرادی نظیر مولوی، حافظ، سعدی، سنایی، جامی، شیخ ابوالحسن خرقانی، شیخ ابوسعید ابوالخیر، شاه نعمت‌الله ولی و غیره را تربیت کرده و می‌دانیم که روح ادبیات و هنر ماست که معناگرا و عرفانی است. تصوف تمام این هدایا را به جامعه‌ی ایران و فرهنگ ایرانی داده است. تصوف به تنهایی یک فرهنگ تمدن‌ساز است. فرقه نیست، روح فرهنگ و جامعه‌ی ایران است و به نظر من جامعه و حکومت را با تصوف باید غنا بخشید. اینکه ما بخواهیم این مکتب را سرکوب بکنیم مثل تف سر بالاست. چون تمام هویت ما ایرانی‌ها به این مکتب برمی‌گردد و هر ضربه و زخم و جراحتی به آن وارد کنیم به خودمان وارد کرده‌ایم و این کار باطل و بیهوده‌ای‌ست.

• می‌دانیم از برگزاری همایش غزالی که به کوشش شما در شرف برپایی بود جلوگیری کردند. علت چه بود؟

علت همین تعصبات و فرقه‌گرایی‌های نفوذکرده در دید جامعه و جمهوری اسلامی است. به هر ترتیبی سعی در بایکوت ما دارند و نمی‌دانند که این همایش‌های فرهنگی باعث عزت جامعه‌ی دینی و ایرانی است و ما به فرهنگ باطنی و تشیع معنوی خودمان که همان تصوف است می‌بالیم و باید این همایش‌های بزرگ را ارج بنهیم و بدانیم افرادی مثل جناب شیخ احمد غزالی شاگردان بزرگی چون عین‌القضات همدانی یا ابن شهرآشوب را که یک فقیه بزرگ و مورخ شیعی است تربیت کرده‌اند‌.

• دشمنی این طیف با صوفیه به چه دلایلی است و‌ شرکت‌کنندگان در این همایش از چه طیفی هستند؟

دلیلش عدم گفتگو، تعصب و یک‌جانبه به قاضی رفتن است. هرچند:

گفتگو آیین درویشی نبود                                      ورنه با تو ماجراها داشتیم

کسانی که با تصوف دشمنی می‌کنند داعیه‌ی حکومت و ریاست‌طلبی دارند در صورتی که مکتب عرفان و تصوف و دین که یک حقیقت قدسی است از سیاست‌ امروز دنیا جداست. عرفان و دین قداست ظریفی دارد و اگر به سیاست آلوده شود خدشه دار می‌شود. دلیل مخالفت آنها این است که تصور می‌کنند افرادی که آنان را کنار گذاشته و به اهل عرفان می‌پیوندند ممکن است قدرت بگیرند در صورتی که ما هیچ‌وقت به دنبال قدرت و قدرت‌طلبی نیستیم. همایش‌های عرفانی براساس اصول و محورهایی باید باشد که مبانی عرفان و تصوف هستند. مفهوم قطب که براساس نص صریح می‌باشد و نه اجتهاد، یکی از آنهاست. مفهوم ارادت و محبت بر اثر بیعت ایمانی و تلقین ذکر قلبیه پدید می‌آید؛ اینها اصولی هستند خدشه‌ناپذیر و طابق‌النعل با قرآن هستند. حال ناقدان یا با قرآن بیگانه هستند و توجه به آیاتی مثل: وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً (سوره کهف آیه ۱۷) ندارند یا‌ آنکه خدای ناکرده مغرضانه سر عناد و دشمنی دارند.

بقول حافظ:

از کران تابه کران لشگر ظلم است ولی                                از‌ ازل تا به ابد فرصت درویشان است

ادامه دارد…

Tags