مجذوبان نور - پایگاه خبری دراویش گنابادی

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح جمعه ۹۶/۱۱/۲۰ – خانم‌ها (ارادهٔ الهی در مسیر حرکت اجزاء عالم)

Hhdnat majzoobaalishah96 76بسم الله الرّحمن الرّحیم 

یک شعری از رباعیات خیام را خواندم. خیام برای آدم‌های متفکر و کسی که عادت دارد خوب می‌رود تو معنای چیز، نکات خوبی دارد، ولی برای، آخر بعضی‌ها خیام را برای عرق‌خوری به قول… خیال می‌کنند آن همین‌جوری بوده، واِلا خیام هم عارفی بود و ضمناً به شعر می‌گفت. نه اینکه اصلاً شعر بگوید؛ مثل اینکه الان شماها، ماها هم همه‌مان، مثلاً فرض کنید چای درست می‌کنیم توی آبدارخانه یا نیمرو درست می‌کنم همین‌جور زمزمه می‌کنم، از همین شعرهایی که می‌گویم…؛ این شاعر نیست. این است که خیام هم اینجوری بوده. منتها خیام چون درون فکرش پر بوده از مسائل هیأت، مسائل جهان و مسائل گردش چیز و اینها؛ رباعیاتش غالباً مربوط به همین‌ها می‌شود و معناهای دقیق دارد. منجمله این رباعی‌ای که امروز خوانده شد که در این رباعی می‌گوید که «جامی‌ست که عقل آفرین می‌زندش (جام یعنی هر قالب غذا)/ صد بوسه ز مهر بر جبین می‌زندش/ این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف/ می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش». این یک نحوه گردش معنوی اشعار را می‌گوید، که می‌گوید تمام اجناس در حرکتند. همه‌ی انسان‌ها در معنا در حرکتند. حرکت یعنی جابجایی. از یک حالتی به حالتی دیگری بروند؛ این اسمش حرکت است در اصطلاح اینها. نه اینکه فقط اتومبیل فقط حرکت دارد! خیلی خب دارد، ولی این حرکت کوچکتر است، در تمام جهان حرکت هست. حتی به ذرات می‌رسیم، به اتم می‌رسیم، اتم لغتاً یعنی غیر قابل تقسیم، اتم را نمی‌شود تقسیم کرد ولی در همان اتم هم تقسیم گذاشتند. همه از حالتی به حالت دیگر منتقل می‌شوند و به این جهت می‌گویند که انسان هم در حال حرکت است. حالا در این حرکت پس وقتی همین‌جور ما می‌گوییم شخصی که نشسته است بدون حرکت، در درون این و خود اعضای این، خودش خودبه‌خود در حال حرکت است. این همان مطلبی‌ست که «یسبح لله ما فی‌السماوات و ما فی‌الارض»؛ آنچه در زمین و آسمان‌ها هست تسبیح خدا می‌گویند یعنی یک جلوه‌اش این است؛ چه‌جوری تسبیح می‌گویند؟ می‌بینیم این که در ظاهر ساکنند ولی در حرکت هستند. نیروی الهی‌ای فقط اینها را منظم کرده و دستور بهشان داده. حالا اگر همان نیروی الهی، همان خداوند که این موجودات را آفریده و مقرر کرده و قانونی گذرانده که همیشه در حال درونی این در حال حرکت است، همان منبع قدرت اگر بخواهد می‌کند. اگر بخواهند؛ «یقول له کن فیکون». هرچه بگوید باش، هست. محتاج به چیز دیگر نیست. این همان حالت کیمیاست که هست. آن کسانی که این نیروی قوی را از جانب خداوند دارند آنها هم با یک نگاه مس را طلا می‌کنند یا لحیم را نقره می‌کنند. البته در مقابل، چیزهای دیگری هم هست که طلا را مس می‌کند. آن شعر حضرت صالحعلیشاه می‌گفتند به یک کلب کاظم بود، می‌فرمودند این شعر را همه می‌خواندند که کلب کاظم نقره را مس می‌کند. از آن‌ور کیمیا می‌کند. حالا ما هم مواظب باشیم که اولاً اگر کیمیاییم، می‌توانیم کیمیا باشیم و یک شعله‌ای، یک جرقه‌ای، یک لیوانی نوشیدنی از این کیمیا بنوشیم، چه بهتر، اگر نه سعی کنیم لااقل که ضدکیمیا نباشیم یعنی موجب ناراحتی بندگان خدا نباشیم. برای بندگان خدا آرامش داشته باشیم و در مذهب هم، عرفان هم مهم‌تر از همه چیزها خب بعد از یاد خدا، ذکر خدا که مسلم است؛ درجه‌ی اول است، از آن گذشته فقط راحت و آرامش به بندگان خداست و این است که باید این دقت هم بکنیم در همه‌چیز اسباب زحمت نباشیم حتی در جزئیات امر. انشاءالله خداوند این توفیق را به ما بدهد.

مطالب مرتبط