مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح جمعه ۹۶/۱۱/۶ – خانم‌ها (پیروی از سنت پیامبر – نکاتی در تربیت کودکان)

Hhdnat majzoobaalishah96 67بسم الله الرّحمن الرّحیم

خداوند این خلقی که آفریده یعنی «خلق» اینجا منظورم انسان‌ها هستند؛ انسان‌هایی که آفریده، اینها باید در جامعه زندگی کنند یعنی باهم جمعی تشکیل بدهند که به قول علمای به‌اصطلاح جامعه‌شناسی «مدنی‌الطبع» هستند. خداوند از اول، طبع مدنی در اینها ایجاد کرده یعنی این طبع، خاصیت اینکه با جمع باشند که در بزرگان، بزرگترها هست و هیچ انسانی نمی‌تواند تنها زندگی کند، این خاصیت را در ذهن بچه، در خمیره‌ی بچه آفریده خداوند گذاشته. ضمناً یک قانون دیگری خود خداوند برای جوامع بشری و برای انسان‌ها گذاشته و آن کار تدریجی است. یعنی شما وقتی یک پشت‌بام -خیلی هم بزرگ نه- یک پشت‌بام وسیعی دارید، وقتی می‌خواهید بالای پشت‌بام بروید که تماشا کنید خیلی خوشتان می‌آید. این طبیعی‌ است. بعد خداوند به شماها بال و پر نداده که پرواز کنید بروید آنجا. خداوند گفته: آن نرده‌بام را که یکی دیگر ساخته؛ من گفتم بهش، همه‌کار، کار خداست. «همه‌کار، کار خداست»؛ حالا یادم هم نیست تصنیف روستاییان گنابادی که می‌گوید مرغ و خروسی که دارند، مرغ بعد که تخم می‌کند؛ تخم اول‌ تخم است. ناراحت است، می‌بیند، می‌گوید: «قدقدقداست/ بچه کردم بی دست و پاست.» غصه می‌خورد. خروسش که عالِم‌تر است جوابش می‌دهد، می‌گوید: «قدقدقداست/ غصه نخور کار خداست». حالا منظور؛ یک همچین چیزی کار خداست، دیگر بسنجید همه‌ی چیزهایی… خداوند خودش یک قانون دیگری هم گذاشته و از قوانین در همه‌ی جهان گذاشته ولی ما داریم از بشر صحبت می‌کنیم؛ از جمع خودمان. در این جمع یک قانونی گذاشته که تدریجاً باید برویم. یعنی اگر می‌خواهی بروی پشت‌بام من اجازه می‌دهم. بله، بشر می‌تواند برود پشت‌بام، ولی من به تو پرواز نمی‌دهم، بال و پر نمی‌دهم، بال و پر مال آنهاست، باید بروی تدریجاً. یعنی آن نرده‌بام را بیاوری، اول پا را بگذاری روی پله‌ی اول بعد دوم همینجور یکی‌یکی تا بروی به پشت‌بام. تمام فکرهایی که خداوند برای بشر آفریده همینجور تدریجی‌ است و انسان البته هیچ مرحله‌ای بیجا نیست. همان نرده‌بام که مثال زدیم که باید بروید پشت‌بام؛ وقتی می‌خواهید بروید پشت‌بام نمی‌توانید بگویید: پله‌ی چهارم به چه دردی می‌خورد؟ من که می‌خواهم بروم پله‌ی هشتم، پشت‌بام بروم، این پله‌ی چهارم برای چه… ولی پله‌ی چهارم هم از نظر خداوند همان قدرتی را دارد که آن پله‌ی بالا [دارد]، یعنی همانجور به شما یاد داده که وقتی هم دارید تکامل را طی می‌کنید؛ در هر پله‌ای از زندگی که هستید همان پله را محترم بدارید و بدانید آن پله هم ضرورت دارد. در بین پیغمبران، حضرت عیسی (ع) مشهور است به پیغمبر عرفا، درویش‌ها، یا درویش پیغمبرها. به‌هر جهت حالات خاصی دارد که خیلی جالب است. عیسی (ع) به کودکان، به بچه‌ها خیلی توجه داشت. هیچ پیغمبری هیچ کارش عبث نیست. همانجوری که کار خدا عبث نیست. این هم -عیسی (ع)- عبث نبود. به ماها همه یاد داد، گفت: این بچه‌ها که شما می‌بینید بچه هستند، اینها همان من هستم؛ بزرگ می‌شوند کم‌کم، از همین آب، از همان نان، از همین آبنبات اگر بهشون بدهید می‌خورند بزرگ می‌شوند. بزرگ شدند مثل تو می‌شوند. بنابراین همه‌ی اینها هم البته به اندازه‌ی قدرت خودشان، فهم خودشان بزرگند، محترمند، محبت می‌کنند و به همین جهت هم هست که تربیت در کودکان خیلی مؤثر است و مواظب باشید تربیت بچه‌ها را خیلی خوب نگهدارید. در ضمن اینکه این حرف؛ راست گفتند به بچه‌ها که آنها را به حساب بیاورید، بله، وقتی غذا می‌گذارید یک بشقاب هم برای او بگذارید، یک قاشق هم بگذارید منتها تفاوت این است که بدانید قاشقی که خودتان توی دهانتان می‌کنید بزرگ است؛ به او قاشق کوچکتر [بدهید]. ولی قاشق باید بدهید. این به بچه هم یاد می‌دهد. آن هم این کار بگذارید یعنی یک قاشق بدهید منتها به اندازه‌ی او جلویش غذا باشد. همینجور باید تربیت را با عمل یاد بچه‌ها داد و همینجور یاد بزرگان، بزرگترها. این است که پیغمبر را دستور دادند، گفته‌اند که همه‌ی رفتارش سنت است. یکی از کارهای زندگی ما غیر از قرآن که می‌خوانیم و کتاب؛ به سنّت هم باید اقتدا کنیم. سنت یعنی رفتار و گفتار پیغمبر. رفتار و گفتار پیغمبر مثل پدری‌‌ست که کارهایش را جلو ما گذاشته گفته: ای بچه‌ها اگر می‌خواهید مثل پدرت بشوی، به درد پدرت بخوری اینجور است. حالا البته این باباهایی که ما می‌بینیم در دنیا بعضی باباها هست که باید دور انداختشان، ولی آن باباهایی که خوبند باید خودشان هم نه‌تنها شما، ما، یاد بگیریم از کارهای‌ بابا بلکه خود آن بابا هم توجه کند یک کاری بکند که اگر بچه‌‌ها تقلید کردند و همان کار را انجام دادند، خوشبخت باشند و لایق اینکه بهشان بگویید: بارک‌الله، نه لایق توسری باشند. این رفتار حضرت عیسی (ع) به ما این را یاد داد که با بچه‌ها هم مهربان باشید، آنها را محترم بدانید. حالا این در رفتار و تربیت بچه‌ها هست از هر رقم تربیت؛ چه تربیت دینی و مذهبی، چه تربیت علمی و همه‌ی اینها. انشاءالله خداوند ما را در مسیر تربیت خودش قرار بدهد که تربیت بشویم انشاءالله.

چو اهلش اهل است/ چون نیک نظر کنی بدش هم سهل است. یعنی آنچه شماها بد می‌بینید در نظر خدا [آنجور] نیست، سهل است.