مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح جمعه ۹۶/۹/۱۰ – خانم‌ها (زلزله کرمان – آیات زلزله در قرآن)

Dr Noor Ali Tabandeh Majzoub Alishah 103 vبسم الله الرّحمن الرّحیم

گویا دیشب می‌گویند در کرمان هم زلزله آمده، هنوز البته هیچ خبری نیست بگویید خبرش درست است، و گفته‌اند که شش و خرده‌ای ریشتر بالا‌تر است، یعنی زلزله شدید بوده، هنوز خبری از چیز نداریم، فقط اقای قائی که در کرمان هستند مجاز نماز هم هستند ایشان به‌طور قطعی نه، به‌طور خبر معمولی گفتند. خبری هنوز ندادند به ما که، یعنی معلوم نیست که کشته داده؟ نداده؟ ولی خطرات، تلفات به‌اصطلاح، خرابکاری در آن منطقه‌هایی که کهنه‌ساز بوده، قدیمی بوده، خیلی شده. به‌هرجهت آیات زلزله را که خواندم؛ می‌فرماید: «وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا، يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا، بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَىٰ لَهَا، يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ، فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ، وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ». می‌فرماید: «وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا، يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا»؛ انسان‌ها می‌گویند که چی شده؟ این زمین را چی آمده؟ چی شده این که امروز خبر‌ها به ما تحویل می‌دهد؟ «بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَىٰ لَهَا»؛ چون وحی شده است به او، وحی در اینجا خب وحی به پیغمبران می‌شود ولی این هم به امر خدا چون جلو امر خداست، وحی گفته. وحی شده است به او، «بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَىٰ لَهَا». وحی به او شده است که اخبارش را بگوید.‌‌ همانجا فقط اخبارش را بگوید کافی نیست. نتیجه‌اش این می‌شود: «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ، وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ». چون اخبارش را می‌گوید، زمین اخبار درون خودش را نشان می‌دهد، خب همه‌ چیز‌ها را می‌بینند. می‌بینند که خیری که کردید اینجا هست به حسابش. شری که کردی هست. برای اینکه در یک روز مبادایی نگوید نخیر من همچین کارها نکردم. حالا ما خدا وحی می‌دهد، البته جسارت نمی‌کنیم که وظیفه‌ی خدا را معین کنیم ولی خداوند به ما رحم کند به ما نشان ندهد کارهای بدی که کردیم. البته در جاهای دیگر هم هست که خداوند کسانی را که می‌بخشد و کسانی را که می‌خواهد ببرد به جایگاه خوبی، بهشتی، بسیاری گناهان گذشته‌اش را- حالا چه‌جوری- می‌پوشاند، که کسی نبیند. یعنی اگر فرض کنید مثلاً یک امام در ائمه هست، یک امام فرض کنید که یک مورچه‌ای را لگد کرد، آن مورچه شکایت می‌کند، خداوند می‌گوید: چرا کردی؟ ولی روی این را اگر خودش … باشد روی این را می‌پوشاند که اصلاً نبیند، خبر نشود. خودش از طرف مؤمن، از طرف آن امام جبران می‌کند. به‌هرجهت چنین است که آیه‌ی زلزال (زلزله) برای نشان دادن وضعیت مقدمات آن روز اصلی‌ست، که در آن روز، روزهای قبل خب مردمان عادی همه با هم مخلوطند همه، خوب و بد از یک طرف، شمر، یزید این‌ها این طرف هستند، آن طرف هم ائمه‌ی فلان همه قاطی هم هستند ولی دل‌های ائمه، آن‌ها می‌شنوند، اما این‌ها قاطی با همند. خداوند از آن‌ها بازخواست می‌کند، به این‌ها پاداش می‌دهد. حالا خدایا از ما بازخواست نکن، برای اینکه ما نمی‌توانیم. به قول‌‌ همان شعر گنابادی گفته: «مرا بگیر و شلپست در بهشت انداز»، مرا طاقت سؤال و جواب تو نیست. انشاءالله همه‌مان با این آرامش و آسایشی که خدا هم در کیسه‌اش دارد… آرامش، آسایش به ما بدهد و در آن‌وقت هم ما را همه را با هم نگهدارد.