تفسیر سورهٔ زلزله – از بیان‌السعادة و کشف‌الاسرار میبدی

tafsir96تفسیر:

إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها؛ زلزال معهود و آن زلزال قیامت صغرى یا کبرى، یا زلزالى که مناسب حال قیامت باشد. و آن زلزله‏‌اى است که محیط به قیامت است و آن زلزله‏‌ى عام است که جز در قیامت محقّق نمى‏‌شود، چون هنگام احتضار زمین بدن متزلزل شده، زلزله‏‌ى عظیمى ایجاد مى‌‏شود.

وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها؛ اثقال و سنگینى‏‌هاى زمین عبارت از قوا و ارواح و قوا و استعدادهایى است که در زمین عالم کبیر یا در بدن‏‌ها مکمون و پنهان، چون زمین بدن هنگام مرگ، جمیع آنچه که در آن هست از فعلیّات موجود و استعدادهاى نهان را خارج مى‌‏سازد و در این هنگام جمیع مکمونات و پنهانى‏‌ها در عالم کبیر ظاهر مى‏‌شود.

وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها؛ انسانى که در زلزال واقع شده، یا ناظر به زلزال است در حالى که تعجّب از زلزال مى‏‌کند، مى‏‌گوید: 
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَ‌ها؛ چه شده؟! از امام باقر علیه‌السّلام روایت شده که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرمود: من انسان هستم و زمین اخبارش را به من بازگو مى‏‌کند «۱».

از نبىّ صلّى اللّه علیه و آله روایت شده که فرمود: آیا مى‌‏دانید اخبار زمین چیست؟ گفتند: خدا و رسولش اعلم است، فرمود: اخبار زمین این است که درباره اعمال هر مرد و زن در روى زمین گواهى مى‏‌دهد، زمین مى‏‌گوید: چنین و چنان عمل کرده. پس این است اخبار زمین.

بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحى‏ لَها؛ پروردگارت به زمین وحى مى‏‌کند، به صورت وحى الهام، یا وحى توسّط ملائکه یَوْمَئِذٍ در روز قیامت صغرى. 
یَصْدُرُ النَّاسُ قوا و مدارک انسانى در عالم صغیر از مراقد و محلّ‏‌هاى خودش بیرون مى‏‌آیند، یا در روز قیامت کبرى افراد مردم از قبر‌هایشان و جا‌هایشان بیرون مى‌‏آیند. 

 أَشْتاتاً؛ پراکنده و متفرّق در صفوف متعدّد بر حسب مراتب و درجاتشان در سعادت و شقاوت، نمودار مى‏‌شوند. 

 لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ؛ تا کردار‌هایشان را بنگرند لفظ «لیروا» با فتحه‏ى یاء و ضمّه‏‌ى آن خوانده شده و مکرّر گذشت که عمل‌کننده از عمل خویش فعلیّتى حاصل مى‏‌کند و عامل بعد از مرگ عمل خود را به صورت مناسب عمل و عمل‌کننده مى‏‌بیند و صورت دیگرى مى‏‌بیند که موافق آن صورت در آخرت است، پس هم خود اعمال را مى‌‏بیند و هم صورت‌‏هاى مناسب آن را که از آن صورت‏‌ها به جزاى اعمال تعبیر مى‏‌شود. 

 فَمَنْ یَعْمَلْ؛ هر کس از مؤمنین عمل نماید. 

 مِثْقالَ ذَرَّةٍ؛ به مقدار یک ذرّه خَیْراً یَرَهُ از نظر مؤمنین هیچ چیز اندک از اعمالشان غایب نمى‏‌شود و صورت اعمال و جزاى آن‌ها را مى‌‏بیند و امّا مؤمن بد و شرور عمل خیر او یا محو مى‏‌شود، یا بخشیده مى‏‌شود، با تبدیل مى‏‌گردد و در نتیجه آن را نمى‏‌بیند با، یا معنا آن این است که هر کس از مؤمن و کافر مثقال ذرّه‏‌اى خیر عمل کند آن را مى‏‌بیند، با این تفاوت که مؤمن آن را در میزان خودش مى‏‌بیند و کافر در میزان مؤمن مى‏‌بیند و بر حسرتش افزوده مى‏‌شود. 

 وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ و اگر کافر عمل بد کند آن را مى‏‌بیند، چون خوبى‏‌هاى کافر از بین مى‏‌رود و گفته شد که مؤمن عمل بد خویش را نمى‌‏بیند، یا مقصود این است که کافر و مؤمن هر دو عمل بد خویش را مى‌‏بینند، ولى مؤمن عمل بدش را در میزان کافر مى‌‏بیند.

کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج‏۱۰، ص: ۵۷۶

 ۹۹- سورة اذا زلزلت (الزلزال) – مدنیة
النوبة الاولى

 قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ‌بخشایش مهربان. 
إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَ‌ها؛ آنگه که بجنبانند زمین را بجنبانیدن آن «۱». 
وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها؛ و بیرون دهد زمین از خود بارهاى خویش. 
وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها؛ و مردم می‌گوید: چیست که بمن بود؟ چه رسید زمین را که مى‌جنبد؟! 
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَ‌ها؛ زمین خبرهاى خویش می‌گوید، [از هر کس که برو کار کرد]. 
بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحى‏ لَها؛ به آنچه خداوند تو آن را فرمود. 
یَوْمَئِذٍ آن روز یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً بازگردند مردمان دو گروه جدا جدا از هم دور لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ (۶) تا جزاى کردار ایشان بایشان نمایند. 
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ؛ هر که هم‌سنگ مور خرد نیکى کند، بیند آن [و پاداش آن‏]. 
وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ؛ و هر که هم‌سنگ مور خرد بدى کند، بیند آن [و پاداش آن‏]. 

 النوبة الثانیة
این سوره بقول مفسّران مکّى است، و بقول بعضى مدنى، صد و چهل و نه حرفست، سى و پنج کلمه، هشت آیت. و درین سوره نه ناسخ است و نه منسوخ. و فی الخبر عن کشف‌الأسرار و عدةالأبرار، ج‏۱۰، ص: ۵۷۷

ابن عباس قال: قال رسول اللَّه (ص): إِذا زُلْزِلَتِ تعدل نصف القرآن و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ تعدل ثلث القرآن و قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ تعدل ربع القرآن. 
و
عن على بن موسى الرضا عن ابیه موسى بن جعفر عن ابیه جعفر بن محمد عن ابیه محمد ابن على عن ابیه على بن الحسین عن ابیه الحسین بن على عن ابیه على بن ابى‌طالب سلام اللَّه علیهم عن النّبیّ (ص) قال: «من قرأ إِذا زُلْزِلَتِ اربع مرّات کان کن قرأ القرآن کلّه». 
قوله: إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها اى- حرکت الارض حرکة شدیدة لقیام السّاعة و فناء الارض. و قیل «زلزلت» قبل السّاعة و هی من اشراط السّاعة. 
و قال فی موضع آخر: إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا، یَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ، یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‏ءٌ عَظِیمٌ و ذلک انّ اسرافیل یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فیزلزل صوته الارض، فترجف و تظهر الکنوز، ثمّ تخرج الموتى فی النّفخة الثّانیة. 
و اضاف «زلزال‌ها» الی‌ها لانّ المعنى: «زلزال‌ها» الّذى یلیق بها. و قرئ فی الشّواذ «زلزالها» بفتح الزّاى و معناهما واحد. و قیل بالکسر المصدر و بالفتح الاسم. 
وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَ‌ها کنوز‌ها و موتا‌ها فتلقی‌ها على ظهر‌ها و من جعله فی الدّنیا. قال تخرج کنوز‌ها و عنده. «اثقال» جمع ثقل بفتحتین و هو الشّی‏ء المصون الکریم على صاحبه و عند غیره. «اثقال» جمع ثقل و الانسان حیّا ثقل علی‌ها و می‌ّتا ثقل ل‌ها و یحتمل انّ الاثقال جمع کقوله عزّ و جلّ: سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلانِ فیکون المعنى. أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ الجنّ و الانس من باطن‌ها الى ظاهر‌ها و اللَّه اعلم. 
و
فی الخبر عن ابى‌هریرة قال: قال رسول اللَّه (ص): تقی‏ء الارض افلاذ کبد‌ها امثال الاسطوان من الذّهب و الفضّة فیجى‏ء القاتل فیقول: فی هذا قتلت و یجی‏ء القاطع فیقول: فی هذا قطعت رحمى، و یجی‏ء السّارق، فیقول: فی هذا قطعت یدى. ثمّ یدعونه فلا یأخذون منه شیئا. 
قوله: «افلاذ کبد‌ها» اراد انّ‌ها تخرج الکنوز المدفونة فیها و قیئ‌ها اخراجها. 
وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَ‌ها قیل: هو عامّ، و قیل: «الانسان» هاهنا الکافر الّذى کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج‏۱۰، ص: ۵۷۸
لا یؤمن بالبعث لانّ المؤمن یعلم ذلک و لا ینکر وقوعه، و الکافر الّذى لا یقرّ بالبعث و لا یعرف صدق کون القیامة، یقول: ما للارض تعجّبا من شأن‌ها. و قیل: فی الآیة تقدیم و تأخیر، تقدیره: 
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَ‌ها فیقول الْإِنْسانُ ما لَ‌ها. قال المفسّرون تخبر الارض بما عمل علی‌ها من خیر او شرّ فتقول للمؤمن یوم القیامة وحد علىّ و صام و صلّى و اجتهد و اطاع ربّه، فیفرح المؤمن بذلک و تقول للکافر: اشرک علىّ وزنى و سرق و شرب الخمر و تشهد علیه الجوارح و الملائکة مع علم اللَّه به حتّى یودّ انّه سیق الى النّار ممّا یرى من الفضوح و فی ذلک ما.

روى انس بن مالک: انّ رسول اللَّه (ص) قال: انّ الارض لتخبر یوم القیامة بکلّ عمل عمل على ظهر‌ها. قال: فتلا رسول اللَّه (ص): إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَ‌ها حتّى بلغ: یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَ‌ها قال: «ا تدرون ما «أَخْبارَ‌ها»؟ اذا کان یوم القیامة اخبرت بکلّ عمل عمل على ظهر‌ها». 
و
روى انّ عبد الرحمن بن ابى صعصعة کان یتیما فی حجر ابى سعید الخدرى. فقال له ابو سعید: یا بنىّ اذا کنت فی البوادى فارفع صوتک بالاذان فانّى سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «لا یسمعه جنّ و لا انس و لا حجر الّا شهد له». 
و
روى انّ ابا امیّة صلّى فی المسجدالحرام المکتوبة ثمّ تقدّم فجعل یصلّى هاهنا و هاهنا فلمّا فرغ قیل له: یا ابا امیّة ما هذا الّذى تصنع؟ – فقال: قرأت هذه الآیة: یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَ‌ها فاردت ان تشهد لى یوم القیامة. 
قوله: 
بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحى‏ لَها اى- امر‌ها بالکلام و الهم‌ها و اذن لها فیه فتنطلق بقدرته سبحانه و تعالى کقوله: وَ أَذِنَتْ لِرَبِّ‌ها وَ حُقَّتْ». 
یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً یصدرون عن قبورهم الى موضع المحاسبة متفرّقین متبدّدین لا یلوى احد على احد للهول الواقع. و قیل: ینصرفون عن الموقف متفاوتین مختلفین فاخذ ذات الیمین الى الجنّة و آخذ ذات الشّمال الى النّار و ذلک قوله: «فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ». واحد الاشتات شتّ و شتّ لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ اى- جزاء اعمالهم. و قیل: «لِیُرَوْا» صحائف «أَعْمالَهُمْ» یقرءون ما فی‌ها «لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً» الّا احصی‌ها. و قیل: هى رؤیة القلوب و المعنى لیعرّفوا ما عملوا. و قیل: فیه تقدیم و تأخیر، تقدیره: کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج‏۱۰، ص: ۵۷۹
تُحَدِّثُ أَخْبارَ‌ها بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحى‏ لَ‌ها لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً. 
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ الذّرة النّملة الصّغیرة. و قیل: رأس نملة. و سئل ثعلب عن الذّرّة، فقال: مائة نملة حبّة و الذّرّة واحدة من‌ها. و قیل: هى الواحدة من حشو الجوّ الّذى یظهر فی شعاع الشّمس من الکوّة، و قال یحیى بن عمّار: حبّة الشّعیر اربع ارزّات و الارزّة اربع سمسمات و السّمسمة اربع خردلات، و الخردلة اربع اوراق نخالة، و و رق النّخالة «ذرّة». 
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ اى- یجد ثوابه. 
وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ اى- یرى العقوبة علیه. قال ابن عباس: 
لیس مؤمن و لا کافر عمل خیرا و لا شرّا فی الدّنیا الّا اراه اللَّه ایّاه یوم القیامة. امّا المؤمن فیریه حسناته و سیّآته فیغفر له سیّآته و یثیبه بحسناته. و امّا الکافر فیردّ حسناته و یعذّبه بسیّئاته. و قال محمد بن کعب: فی هذه الآیة: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً من کافر «یر» ثوابه فی الدّنیا فی نفسه و اهله و ماله و ولده حتّى یخرج من الدّنیا و لیس له عند اللَّه خیر. وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا من مؤمن «یر» عقوبته فی الدّنیا فی نفسه و اهله و ماله و ولده و داره حتّى یخرج من الدّنیا و لیس له عند اللَّه «شرّ» و دلیل هذا التّأویل، ما
روى انس قال: کان ابو بکر یأکل مع النّبیّ (ص) فنزلت هذه الآیة فرفع ابو بکر یده فقال: یا رسول اللَّه انّى اجزى بما عملت من مِثْقالَ ذَرَّةٍ من «شرّ»؟ – فقال: «یا با بکر ما رأیت فی الدّنیا ممّا تکره فی مثاقیل ذرّ الشّرّ و یدّخر اللَّه لک مثاقیل الخیر حتّى توفا‌ها یوم القیامة». 
و
عن «عبد اللَّه بن عمرو بن العاص» انّه قال: نزلت إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَ‌ها و ابو بکر الصّدّیق قاعد فبکى حین انزلت، فقال له رسول اللَّه (ص): «ما یبکیک یا با بکر»؟ – قال: ابکتنى هذه السّورة! – فقال له رسول اللَّه (ص): «لو لا انّکم تخطئون و تذنبون فیغفر اللَّه لکم لخلق اللَّه امّة یخطئون و یذنبون فیغفر لهم. و قال مقاتل: نزلت هذه الآیة فی رجلین
و ذلک انّه لمّا نزل: وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ کان احدهما یأتیه السّائل فیستقلّ ان یعطیه کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج‏۱۰، ص: ۵۸۰
التّمرة و الکسرة و الجوزة و نحو‌ها، یقول: ما هذا بشی‏ء انّما نوجر على ما نعطى و نحن نحبّه، یقول اللَّه تعالى: وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ و ما احبّ انا هذا فیردّه صفرا و کان الآخر یتهاون بالذّنب الیسیر الکذبة و الغیبة و النّظرة و اشباه ذلک، و یقول: لیس علىّ من هذا شی‏ء انّما وعد اللَّه النّار على الکبائر و لیس فی هذا اثم فانزل اللَّه تعالى هذه الآیة یرغّبهم فی القلیل من الخیر ان یعطوه فانّه یوشک ان یکبر و یحذّرهم الیسیر من الذّنب فانّه یوشک ان یکبر فالاثم الصّغیر فی عین صاحبه یوم القیامة اعظم من الجبال و جمیع محاسنه فی عینه اقلّ من کلّ شی‏ء. و قال ابن مسعود احکم آیة فی القرآن: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ و تصدّق سعد بن ابى وقّاص بتمرتین فقبض السّائل یده. فقال سعد: و یحک یقبل اللَّه منّا مثقال الذّرّة و الخردلة و کایّن فی هذه من مثاقیل؟! و تصدّق عمر بن الخطاب و عائشة بحبّة من عنب فقالا فی‌ها مثاقیل کثیرة. و قال الرّبیع بن خثیم مرّ رجل بالحسن و هو یقرأ هذه السّورة فلمّا بلغ آخر‌ها قال: حسبى قد انتهت الموعظة فقال الحسن: لقد فقه الرّجل. 

النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بسم اللَّه کلمة من تأمّل‌ها بمعانی‌ها و وقف على ما اودع فی‌ها رتعت اسراره فی ریاض من الانس مونقة و ظلّت افکاره بلوائح من الیقین مشرقة. فهى على جلال الحقّ شاهدة. و على ما یحیط به الذّکر و یأتى علیه الحصر زائدة. 

درگرفتم بنام خداوند جهان، قادر و قاهر و دیّان، لطیف و کریم و رحیم و رحمن، بى‏نیاز از اهل زمین و آسمان، دارنده هر دو عالم، داننده آشکارا و نهان، آفریننده خلق نه چنین و نه چنان، بردارنده گردون گردان، پیدا کننده بساط و میدان، نگارنده از گل صورت انسان، نوازنده او بخلعت احسان، مطیعان را وعده داد بنعیم جاودان و درجات جنان، عاصیان را بیم داد بدرکات نیران، همه را هست کرد درین سراى امتحان، جایگاه عموم و آخران، و بحکمت اختلاف نهاد میان ایشان، بعضى گریان و بعضى خندان، لختى با کفر و نفاق، لختى با اسلام و ایمان، آن گه در خاک کند مدّتى پنهان پس بجنباند زمین را بفرمان روان، تا بیرون افکند بار خویش از آدمیان و پریان و غیر ایشان. اینست که ربّ العالمین گفت در تنزیل قرآن: 

إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَ‌ها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَ‌ها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها. 

بدانکه این سوره همه صفات رستاخیزست و بیان احوال و اهوال آن. آن روز که جبال راسیات راسخات از بیخ برکنند و چون پشم زده در هوا پرّان کنند. زلزله در زمین افکنند و خاک فرا جنبش آرند. دریا بجوش آرند و آب آتش گردانند. آسمان فرو گشایند و ستارگان فرو ریزانند. ماه از گردون بیفکنند و آفتاب از فلک جدا کنند. ترکیب جهان نیست کنند. و نظام عالم خراب کنند. و گرد از کون بر آرند. از هوا فریشته فرو آید. و از خاک مرده برآید. نه در هوا فریشته ماند. نه در خاک مرده. همه را در یک عرصه جمع کنند. و همه را جزاى کردار خویش دهند. مؤمنان را احسان و رضوان و غفران، کافران را انکال و اغلال و زقّوم و قطران. قال اللَّه تعالى: 
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ. 

اى مسکین یکى بر اندیش تا چه کرده‌‏اى و چه ساخته‏‌اى؟! آن روز را هر چه کرده‌‏اى از اعمال و هر چه گفته‌‏اى از اقوال هم‌سنگ ذرّه‌‏اى فرو نگذارند، همه را در حساب آرند. و جزاء آن بتمامى برسانند تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ آن روز درگاه حکومت و خصومت بگشایند. خروش مظلومان بر آید. فریاد از ظالمان برخیزد، سرگشتگى عاصیان ظاهر شود. اقویا در دست ضعفا اسیر شوند، فقرا بر امرا امیر گردند، مطیع که طاعت دارست شادان و خندان بود، مقصّر که تقصیر کرده گریان و سوزان بود. نه کس را زهره حمایت بود، نه کس را مکنت عنایت بود. یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ. یکى از بزرگان دین گفته: 
هر که را توفیق رفیق بود و سعادت مساعد، از همه قرآن در وعظ او را این آیت بس که: 

فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ. صعصعة عمّ فرزدق پیش مصطفى (ص) آمد و مسلمان گشت و از رسول خدا درخواست تا از قرآن لختى بر وى خواند. رسول خدا (ص) سوره إِذا زُلْزِلَتِ بر وى خواند. چون باین آیت رسید که: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ آن مرد بشورید. آشوبى و شورى از نهاد وى برآمد، فریاد و ولوله در گرفت، و چون مرغ نیم بسمل بخاک در افتاد. و زار بگریست. آنگه گفت: حسبى هذا من القرآن. 

مرد دانا چون بدانست که در آن عرصه کبرى بر مقام سؤال از ذرّات و حبّات و نقیر و قطمیر بخواهند پرسید و هیچ فرو نخواهند گذاشت، دست در دامن ورع زند و در هیچ معاملت گزاف‌کارى نکند و با نفس خویش بنقیر و قطمیر حساب بکند تا خود با ایمان بود و خلق از وى در امان باشند. وى با اسلام بود. و خلق از قصد جنایت وى بسلامت باشند. اینست که مصطفى (ص) گفت: 
«المؤمن من امنه النّاس على انفسهم و دمائهم و اموالهم. و المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده».

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

آخرین اخبار اختصاصی دراویش گنابادی