مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح جمعه ۹۶/۹/۳ – خانم‌ها (اهمیت ازدواج و اتحاد بین زوجین)

Hhdnat majzoobaalishah96 40بسم الله الرّحمن الرّحیم

در خیلی از مجالس، جلسات دوستانه، خودمانی و این‌ها شاید این ترتیبش طبیعی‌ است که اول سلام و علیک می‌کنند به امید اینکه همین سلام و علیک شیرینی‌ای دارد. بله، واقعاً آدم سلام و علیک می‌کند شیرینی دارد. بعد می‌بینند این شیرینی، می‌نشینند یک شیرینی می‌آورند، یکی هم سفارش کردند که آنجا شیرینی بساز ما اگر لازم داشتیم. می‌بینند لازم نیست. از آن شیرینی می‌آورند که می‌گوید شیرین می‌شود. باز هم شیرین نمی‌شود. پامی‌شوند می‌روند. می‌گویند دیگر این از همه شیرین‌تر است. در آن آخر، این شعر را می‌خوانند می‌روند:

من چو «لا» گویم مراد «الا» بود                                                   من چو لب گویم لب دریا بود

به‌هرجهت امیدوارم که همه‌ی کارهایی که ما می‌کنیم به مجلسمان شیرینی بدهد که شما دیگر متوقع و منتظر شیرینی نباشید. به خود شیرینیِ مجلس اکتفا کنید. و اگر اکتفا کنید این شیرینی همینجور می‌ماند در دهانتان، مثل یاد حضرات بزرگان که چهل روزی می‌کنید و می‌گویید هیچ‌وقت از یادمان نمی‌رود، این شیرینی از آن نوع باشد. یعنی به واسطه‌ی این باشد که دیگر هیچ چیزی را فراموش نکنید، هیچ چیزی را پشت گوش نیندازید. البته حالا خیلی رسم است که ما‌ه‌ها پشت گوش می‌اندازند، خب همان‌ها را بیندازید کافی‌ست. هیچ وظیفه‌ای را پشت گوش نیندازید. یک چیزی می‌خواستم بگویم که یادم رفته حالا کار نداریم، آنقدر مطلب دنیا زیاد است که آدم هرچه هم بگوید باز هم تمام نمی‌شود. مهم‌ترین وظیفه‌ای که جای این جریان را می‌گیرد مورد علاقه و توجهِ خداوند هم هست مسأله‌ی ازدواج است، روشنی‌ است. ازدواج از واجب آن‌ور‌تر است یعنی از واجب واجب‌تر است. به این معنی که شما هرگز نمی‌گویید که غذا خوردن واجب است. اگر نخورید اصلاً نیستید. اگر آدم هیچ چیز نخورد بشر از ضعف از بین می‌رود ولی نمی‌گویید که غذا خوردن واجبی‌ست. پس غذا خوردن یک وجوبی‌ست از واجب واجب‌تر. منتها‌‌ همان جوری که در غذا خوردن، غذا باید شرایطی داشته باشد، تمیز باشد، حلال باشد و بایستی با نام خدا خورده بشود، واجب‌های دیگر هم همین‌جور است. ازدواج هم همینجور شرایطی دارد. با رعایت آن شرایط مثل همین جلسه که اهمیت دارد و همه علاقمند هستند بهش، همینجور خواهد بود. یعنی درواقع یکی از خواست‌های خداست. مثل اینکه به خدا می‌گویید که خدایا تو می‌خواهی چکارکنم؟… هرچه خداوند فرمود… خدا می‌گوید: نماز بخوان، چشم، نماز می‌خوانم. روزه بگیر، چشم. چی بکن، چشم. آن آخر می‌گوید: ازدواج را. پس ازدواج بالا‌ترین یادگار و خاطره برای خداوند است و همین‌جور کسی که از دست داده باشد بالا‌ترین ناراحت‌کننده می‌شود. البته در دور و بر ازدواج وظایف دیگری هم هست؛ بچه‌داری به عهده‌ی هر دوست، هم زن هم مرد. همسرداری به عهده‌ی هم زن هم مرد. خداوند خودش مثل ما، من یادم می‌آید یک مرتبه در گیاهان، در درختان، کاری که می‌کردیم، یعنی چون آن متصدی چیز می‌گفت خوب است، جالب است، درخت انار بود، اناری را که درخت یک خرده تنه پیدا کرده باشد، این درخت انار را از وسط می‌شکافیم. نه اینکه قطع کنیم‌. همان‌جور می‌شکافیم. بعداً وسطش یک چیز دارد آن قسمت باعث لطافت انار می‌شود. بعد دومرتبه این درختی که ما تقسیمش کردیم- دوتاش کردیم- دومرتبه پشیمان می‌شویم، این‌ها را به هم وصل می‌کنیم مثل پیوند… که این را می‌گویند البته همه‌ی متخصصین کشاورزی می‌گویند بعد این را به هم وصل کنند، بچسبانند، انارش خیلی خوب می‌شود، و ازدواج هم همین‌جور است. خداوند بشری که خلق کرده- همه‌ی ما بشریم از زن و مرد- بعد با تیغ که خداوند خودش دارد، این‌ها را دو تکه کرده. به اندازه‌ای این‌ها را، این عمل دو تکه کردن چیز شده که در ذهن بعضی‌ها حتی چیز می‌شود که یک درسی و یک خاطراتی، یادگارهایی از خصوصیات زن، خصوصیات مرد گفته می‌شود، مثل اینکه این‌ها دو تا حیوانند جداگانه! نه بابا، همه‌مان یک حیوانیم. ولی دقت کنید که واقعاً حیوان باشیم، یعنی حیوان آن کسی‌ست که از روح خدا زنده است. حیوان اولیه را که خداوند ایجاد کرد- انسان اولیه را- از دمِ خودش بود. سعی کنید اینجور باشید. اگر اینجور باشید هر دو شاخه‌ی زوجیت به قدرت خودش باقی می‌ماند و روزبه‌روز بهتر می‌شود و همه‌ی شکایت‌های ناشی از ازدواج زن و مرد، همان ازدواج‌ها خوب می‌شود و ناراحتی‌ها و گله‌ها از بین می‌رود و یک بشر می‌شوند. این است که در بعضی از کتاب‌های ایرانیان قدیم آمده است که بشر دو تا شاخه بود، مثل دو تا شاخه‌ی روناس. که بعد همین نیت اینکه باید از باید هر دو را یکی حساب کنیم و به وظایف خودمان رفتار کنیم این در تمام مذاهب و مکتب‌های علمی وجود دارد. انشاءالله همه‌ی ما را توفیق بدهد.