هرگز راضی نباش/ توصيه‌های ويليام فاكنر به نويسنده‌ها

viliam fakner96

نويسنده: نيكول بيانچی، مترجم: بهار سرلک

مشغول نوشتن داستان كوتاهی هستم و حالا كه به پايان آن نزديک شدم ترس‌های هميشگی‌ام سراغم آمده‌اند: اصلاً اين داستان خوب است؟ توانسته‌ام شخصيت‌های باورپذيری را خلق كنم يا آنها تک‌بعدی هستند؟ می‌توانم همه چيز را در گره‌گشايی حل كنم؟ خواننده با اين داستان ارتباط برقرار می‌كند؟ نوشته‌ام را نقد می‌كنند؟

توی همين فكرها بودم كه اتفاقی در مجله پاريس ريويوی سال ١٩۵۶، مصاحبه‌ای از ويليام فاكنر، نويسنده «خشم و هياهو» و «گور به گور» و برنده جايزه نوبل ادبيات ديدم. برخلاف شک و ترديدهايی كه داشتم، برخی از نظرات او من را تشويق كرد پايان داستانم را بنويسم.

ويليام فاكنر سال ١٩۴٩ جايزه نوبل ادبيات را برای «ادای خدمت قدرتمندانه و هنرمندانه‌اش به رمان مدرن امريكايی» دريافت كرد. همچنين برای رمان‌های «يک افسانه» ١٩۵۴ و «رودخانه‌ها» ١٩۶٢ برنده جايزه پوليتزر شد.

با اين وجود او در اين مصاحبه، فاش كرده بود هرگز از كارش رضايت نداشت. او توضيح داده بود نويسندگان آرزوی كمال ايده‌آلی را در سر می‌پرورانند: كمالی كه هرگز نمی‌توانند به آن دست يابند. او گفته بود: «همه ما در مسير دستيابی به رؤيای كمالمان شكست می‌خوريم. بنابراين بر پايه شكستی باشكوه برای انجام غيرممكن، خودمان را ارزيابی می‌كنيم.» فاكنر بر اين باور بود كه غيرممكن است نويسنده‌ای داستانی كامل و بی‌عيب و نقص بنويسد. هر چند تلاش برای نوشتن اثری كامل در نوع خود مشقتی باشكوه است. در واقع آن سهم از تلاشی كه برای انجام غيرممكن می‌كنی، مهم است.

 فاكنر در اين مصاحبه می‌گويد اغلب كارهای او هم در داشتن چنين مؤلفه‌ای با شكست مواجه شده‌اند:
«به نظرم، اگر بتوانم تمامی آثارم را دوباره بنويسم، ترغيب می‌شوم كه آن را بهتر خواهم نوشت، همين سالم‌ترين شرايط يک هنرمند است. به همين خاطر است كه او به كار كردن ادامه می‌دهد، دوباره می‌كوشد: او هر بار اين باور را دارد كه اين بار موفق می‌شود. البته موفق نمی‌شود و به همين خاطر است كه اين شرايط سالم است.»

اينها جملات رمان‌نويسی است كه دو جايزه پوليتزر را تصاحب كرده و در اين مصاحبه به ما می‌گويد اين رمان‌ها بهتر از اين هم مي‌توانستند باشند. فاكنر می‌دانست مهم نيست چه می‌نويسد چون هميشه در نوشتارش خطايی هست. اما اشكالی هم ندارد چرا كه دفعه بعدی هم هست. با اثر بعدی‌اش به هدفش هم نزديکتر می‌شود. موضوع مهم همين است. بنابراين ما نبايد طی روند خلق، شهامتمان را از دست بدهيم. نخستين داستانی كه می‌نويسيم احتمالاً ما را مأيوس می‌كند اما وقتی با داستان بعدی درمی‌افتيم، می‌توانيم آخرين نوشتارمان را بخوانيم تا ببينيم چطور پيرنگمان را جفت و جور كنيم يا شخصيت‌های پيچيده‌تری خلق كنيم. مطمئناً مهارتمان بهتر می‌شود.

فاكنر می‌گويد آگاهی ما از واقعيت كامل نبودن داستانمان بايد انگيزه‌ای برای ادامه تقويت مهارتمان باشد. با نوشتن رمانی تازه، داستان كوتاه يا شعر و برداشتن هر قدم رو به جلو، قدمی به سوی كمال برداشته‌ايم.

 قاعده نويسنده خوب وقتی خبرنگار از فاكنر می‌پرسد قاعده‌ای برای تبديل به رمان‌نويسی خوب وجود دارد، او می‌گويد:
«٩٩ درصد استعداد… ٩٩ درصد انضباط… ٩٩ درصد كار… نويسنده هرگز نبايد از كاری كه انجام می‌دهد، راضی باشد. هرگز كارش به آن خوبی كه می‌تواند، به مرحله اجرا درنمی‌آيد. هميشه رؤياپردازی كنيد و هدفتان را بالاتر از آنچه از عهده‌تان برمی‌آيد، قرار دهيد. خودتان را اذيت نكنيد كه بهتر از همنسلان يا پيشينيانتان باشيد. سعی كنيد از خودتان بهتر باشيد.»

فاكنر بر استعداد تأكيد می‌كند. اما به همين ميزان بر انضباط و كار هم تأكيد دارد. هيچ وقت نبايد خيال ما نويسنده‌ها راحت باشد. حتی اگر فكر كنيم آخرين نوشته‌مان، بهترين اثری است كه از خود به جا گذاشته‌ايم، هنوز هم می‌تواند بهتر از اين باشد. همان طور كه فاكنر می‌گويد هرگز راضی نشويد. محدوده‌ای برای رؤياهایتان در نظر نگيريد.

اين توصيه فاكنر كه «سعی كنيد از خودتان بهتر باشيد» را دوست دارم چرا كه اغلب به راحتی آب خوردن در دام مقايسه نوشته‌ام با نويسنده‌های محبوبم می‌افتم.

وقتی داستان كوتاه می‌نويسم، وسوسه می‌شوم آن را با داستان‌های كوتاه او. هانری، لوئيجی پيراندلو، ری بردبری، اف. اسكات فيتزجرالد، ادگار آلن پو، ارنست همينگوی و خيلی‌هاي ديگر مقايسه كنم. اشتباهم همين است. خودم را آماده شكست می‌كنم.
بايد اين نويسنده‌ها را معلم خودم بدانم و داستان‌هایشان راهنمايی برای من باشد اما نبايد نوشته‌ام را با آثار آنها مقايسه كنم. كار من در مقابل آنها كاستی‌هايی دارد و همين به شدت دلسردكننده است. در عوض بايد آنچه را كه فاكنر گفته است، به خاطر بسپارم.
فاكنر می‌گويد بايد متر اندازه‌گيری كارهایمان، خودمان باشيم: اين نوشته بهتر از آخرين نوشته‌ات است؟ چطور می‌توانی آن را بهتر كنی؟ چطور می‌توانی مهارت‌هايت را بهتر كنی؟

فاكنر در همان مصاحبه با پاريس ريويو می‌گويد:
«روشی مكانيكی برای نوشتن وجود ندارد، هيچ ميانبری هم نيست. نويسنده جوان اگر بخواهد فرضيه‌ای را دنبال كند، يک ابله به تمام معناست. از اشتباه‌هایتان درس بگيريد: انسان فقط از خطاها درس می‌گيرد. هنرمند خوب معتقد است هيچكس آنقدر خوب نيست كه توصيه‌ای به او بكند.»

منبع: روزنامه اعتماد