بررسی شکنجه در قوانین داخلی ایران و اسناد بین‌‌المللی

shekanjeh zendan 96مهدی سقیانی – دانش‌آموخته حقوق

 شکنجه یکی از زشت‌ترین جلوه‌های تعرض به کرامت انسانی است که موجب نابودی شأن و منزلت قربانی و مختل شدن تداوم زندگی و فعالیت‌های وی خواهد شد. این پدیده شوم با وجود تمامی اقدامات جامعه بین‌المللی که در جهت محو و منع آن صورت پذیرفته، هنوز هم در جهان رواج دارد.

اگرچه شکنجه سالیان درازی به عنوان ابزاری مشروع و پذیرفته‌شده در سیستم قضایی بسیاری از کشورها برای کشف جرم و یا اخذ اعتراف محسوب می‌شد، اما با رشد آگاهی بشر و به ظهور رسیدن اندیشه‌های حقوق بشری رفته‌رفته نه تنها مشروعیت خود را از دست داد بلکه به عنوان امری قبیح و ناپسند شناخته شد. مدنی‌تر شدن جوامع انسانی و درک عمیق‌تر بشر از شأن و کرامت انسانی به خصوص در صد سال اخیر سیستم‌های حکومتی را به زشت و ناکارآمد بودن شکنجه متوجه کرد.

رشد تکنولوژی از جمله پدیدار شدن پلیس علمی بیش از پیش پایه‌های شکنجه را متزلزل ساخته و دیگر توجیهی برای استفاده از شکنجه برای اجرای عدالت و یا حفظ نظم اجتماع باقی نگذاشت. در این راستا دولت‌ها و مجامع بین‌المللی استفاده از شکنجه را ممنوع و جرم قلمداد کردند. قوانین و اسناد بسیاری تاکنون در زمینه منع شکنجه به تصویب رسیده و در کنار آن اقدامات ارزنده‌ای برای برچیده شدن شکنجه از طرف اشخاص حقیقی و حقوقی به وقوع پیوسته است.

به عنوان نمونه می‌توان به نامگذاری یک روز در سال برای حمایت از قربانیان شکنجه اشاره کرد. در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۸۴ کنوانسيون منع شکنجه و رفتار يا مجازات خشن، غيرانسانی يا تحقيرکننده طی قطعنامه‌ای به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده و در تاريخ ۲۶ ژوئن ۱۹۸۷ این کنوانسیون قدرت اجرایی پیدا کرد. به منظور تجديد خاطره با اين روز و جلب توجه جهانیان به پدیده ناپسند شکنجه، اجلاس عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۹۷ تصميم گرفت که روز ۲۶ ژوئن، روز جهانی حمایت از قربانيان شکنجه اعلام شود. با وجود تمامی این تلاش‌ها برای از میان رفتن شکنجه، این پدیده هنوز هم به اشکال مختلف در دنیا وجود دارد.

شکنجه خاموش چیست؟

بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد دست به تحقيقی زد.
وی یکی از پیچیده‌ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار می‌داد. حدود ۱۰۰۰ نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین‌المللی برخوردار بود.
زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت می‌شد.
از هیچیک از تکنیک‌های متداول شکنجه استفاده نمی‌شد اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی می‌مردند.
امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی‌کردند. بسیاری از آنها شب می‌خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی‌شدند.
آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمی‌کردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می‌ریختند. دلیل این رویداد، سال‌ها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:

«در این اردوگاه، فقط نامه‌هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده می‌شد. نامه‌های مثبت و امیدبخش تحویل نمی‌شدند. هر روز از زندانیان می‌خواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده‌اند، یا می‌توانستند خدمتی بکنند و نکرده‌اند را تعریف کنند. هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را می‌کرد، سیگار جایزه می‌گرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمی‌شد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند».
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.

با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می‌رفت. با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می‌یافتند. با تعریف خیانت‌ها، اعتبار آنها نزد هم‌گروهی‌ها از بین می‌رفت و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ‌های خاموش کافی بود. این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده می‌شود.

شكنجه سفيد چيست؟

شکنجهٔ سفید نوعی شکنجهٔ روان‌شناختی مبتنی بر «محرومیت حسی» و «ایزوله کردن» شخص است.

شکنجهٔ سفید سبب تخریب «هویت شخصیِ» شکنجه‌شونده و کاهش زیادی در «محصولات فکریِ» او می‌شود.

در حالت کلی، «شکنجهٔ سفید» به شکنجه با استفاده از رنگ سفید گفته می‌شده‌ است که در آن، از رنگ سفید، غذای سفید، لباس‌های سفید، دیوارهای سفید استفاده می‌شده و در کل شرایطی که به وسیلهٔ رنگ سفید، شکنجهٔ روانی به متهم وارد شود.

منظور از شکنجهٔ سفید بیشتر شکنجه‌ای است که شاید از لحاظ جسمی، آسیبی به جسم متهم وارد نشود؛ یعنی طوری شکنجه‌اش نکنند که بدنش مجروح شود؛ اما روح و روان متهم در سلول‌های انفرادی تحت تأثیر و تحت فشار قرار می‌گیرد.

در این نوع شکنجه، بازجو به شخص اطلاعات غلط می‌دهد؛ مثلاً از وضعیت جسمیِ بدِ خانواده‌اش می‌گوید و این ‌که مادرش سکته کرده، پدرش سرطان گرفته، به بیمارستان رفته‌اند یا بازداشت شده‌اند. یا اینکه دوستان متهم بازداشت شده‌اند، یا علیه متهم اعترافاتی گرفته شده، که تماماً کذب محض است.

مکان نگهداری متهم در این نوع شکنجه، سلول انفرادی است و در خلأ که زندانی در آن خلأ قرار می‌گیرد، برای چندین ماه دور از خانواده، بدون دسترسی به وکیل، تلفن، روزنامه، کتاب و یا دیگر زندانیان، در آن سلول انفرادیِ کوچک، تحت فشار و بازجویی قرار می‌گیرد.

تمام این مسائل، یک شکنجهٔ روحی و روانی اِعمال می‌کند که در ایران به آن «شکنجهٔ نرم» یا «شکنجهٔ سفید» گفته می‌شود.

شکنجه سفید و اثرات مخرب آن

شکنجه سفید یا همان خشونت روحی و روانی در بعضی مواقع که تنبیه فیزیکی شدید نباشد، اثر منفی بیشتری می‌گذارد و کودکان را در طول عمر با مشکل روبه‌رومی کند. زمانی که شخصیت کودک در حال رشد و تکوین است اگر ما او را برای مثال با بی‌توجهی، سرزنش، تحقیر و محروم کردن و کنار گذاشتن مورد غفلت و آزار روحی قرار دهیم، اثرات مخرب بسیار زیادی روی او می‌گذارد که تا دوران بزرگسالی می‌تواند ادامه داشته باشد و چرخه‌ای را به وجود آورد که ممکن است تا چند نسل ادامه یابد. هر کودکی که امروز مورد غفلت، تحقیر و محرومیت باشد و آن احساس را نسبت به سیستم تربیتی خودش داشته باشد، احتمال دارد همین کار را با کودکان خودش هم انجام دهد. به همین دلیل نباید از روش‌هایی که باعث ترساندن، ناامنی، تحقیر و… کودکان می‌شود برای تربیت آنها استفاده کرد. فضایی که با ناامنی و تهدید کودکان همراه است، امنیت روحی و روانی و تکوین شخصیت آنان را به مخاطره می‌اندازد. بنابراین جزو قلمروهایی است که والدین نباید وارد آن شوند چون بزرگسالان ندانسته با تهدیدهای محیطی، ترس از تنهایی،‌ دکتر، تاریکی و… کودک را دچار مخاطرات جدی می‌کنند و این فضای ناامن اثرات روحی عمیقی را به جا می گذارد.

منع شکنجه در اسناد بین‌‌المللی و قوانین داخلی ایران

شکنجه و آزار از جمله اقداماتی است که هم جسم انسان را می آزارد و هم سبب رنجش و عذاب روحی می‌گردد.

رنج و درد مضاعف این پدیده ضد اجتماعی چنان است که هیچ ضمیر سالم انسانی بروز و ظهور آن را برنمی‌تابد و به همین جهت در تمامی اسناد حقوق بشر و قوانین داخلی کشورها به شدت منع شده است.

اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۵ خود صراحتاً بر منع شکنجه تأکید می‌کند: «هیچ کس نمی‌بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرار گیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد».

ماده ۷ میثاق حقوق مدنی-سیاسی نیز بر این امر صحه گذارده و ترک آن را برای دول متعاهد مستلزم مسئولیت بین‌المللی می‌داند: «هيچ‌ كس‌ را نمی‌توان‌ مورد آزار و شكنجه‌ يا مجازات‌ها يا رفتارهای ظالمانه‌ يا خلاف‌ انسانی يا ترذيلی قرار داد. مخصوصاً قرار دادن‌ يک شخص‌ تحت‌ آزمايش‌های پزشكی يا علمی بدون‌ رضايت‌ آزادانه‌ او ممنوع‌ است‌»

البته اسناد مذکور به عنوان اسناد عام حقوق بشری شناخته می‌شوند و علاوه بر منع شکنجه، سایر حقوق و تکالیف حقوق بشری را نیز تحت پوشش خود قرار داده‌اند، اما دو سند جهانی، مشخصاً از منع شکنجه سخن گفته‌اند؛ یکی اعلامیه ۱۹۷۵ مجمع عمومی سازمان ملل متحد در خصوص «حمایت از قربانیان شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات‌های بیرحمانه، غیرانسانی یا ترذیلی» و دیگری کنوانسیون «منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات های بی‌رحمانه، غیرانسانی و تحقیرکننده» مصوب ۱۰ دسامبر ۱۹۸۴. در کنوانسیون اخیر اختصاصاً دول معظم متعاهد بر اتخاذ تدابیری ملزم شده‌اند که مانع از بروز و ظهور این پدیده غیرانسانی گردد.

جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یکی از دول عضو سازمان ملل، پیش از بهره‌گیری از مفاد اسناد فوق، ملهم از تعالیم بلند اسلام، شکنجه را رفتاری غیرانسانی تلقی کرده و در متن قانون اساسی خود بر آن تأکید نموده است.

اصل ۳۸ قانون اساسی ایران بیان می‌دارد: «هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است، اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود».

در ماده ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی سابق مستقیماً از واژه شکنجه استفاده نشده بود اما از واژه آزار و اذیت بدنی برای بیان این مفهوم بهره برده شده بود.
قانون‌گذار در قانون مجازات جدید مصوب ۱۳۹۲ در ماده ۱۶۹ مقرر می‌دارد: «اقراری كه تحت اكراه، اجبار، شكنجه و يا اذيت و آزار روحی يا جسمی أخذ شود، فاقد ارزش و اعتبار است و دادگاه مكلف است از متهم تحقيق مجدد نمايد».

همچنین ماده ۴۳۶ این قانون نیز در بیانی غیرمستقیم قصاص را بیش از حد متعارف آن یعنی عملی که مستلزم آزار غیرمتعارف گردد ممنوع اعلام کرده است.

اگرچه مجلس شورای اسلامی در تلاش بود تا قانونی مستقل با عنوان قانون منع شکنجه را به تصویب برساند. اما شورای نگهبان این طرح را مغایر با شرع و قانون قلمداد نمود و مانع از تصویب آن شد.

در حال حاضر منابع قانونی موجود برای منع شکنجه در قوانین ایران عبارتند از: اصل ۳۸ قانون اساسی و ماده ۱۶۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲.

با توجه به نصوص مذکور این پرسش مطرح می‌شود که آیا اعمال شکنجه تنها در صورت وجود قصد گرفتن اقرار، ممنوع است یا خیر؟ در این مورد دو نظر وجود دارد:

برخی با تفسیری موسع معتقدند هر عملی که متضمن اعمال شکنجه باشد اعم از آن که با قصد کسب اقرار صورت بگیرد یا برای مقاصد دیگری از جمله تشفی خاطر باشد، جرم است. عده‌ای دیگر بر لزوم تفسیر مضیق از قوانین تأکید می‌کنند و معتقدند تنها در صورتی که شکنجه با قصد گرفتن اقرار توأم شود، جرم است و در غیر این صورت جرم نیست.

وجود دو نظریه مذکور نشان از ابهام قانونی دارد و مستلزم ارائه تفسیر از سوی مراجع قانونی است تا از بروز سوءاستفاده‌ها ممانعت به عمل آورد.

هرگونه شکنجه متهم به‌ منظور اخذ اقرار و یا اجبار او به امور دیگر ممنوع بوده و ‌اقرارهای اخذ شده بدین وسیله حجیت شرعی و قانونی نخواهد داشت.

مع‌الوصف:
۱) محاکم و دادسراها مکلفند حق دفاع متهمان و مشتکی‌عنهم را رعایت کرده و‌ فرصت استفاده از وکیل و کارشناس را برای آنان فراهم آورند.
۲) در جریان دستگیری و بازجویی یا استطلاع و تحقیق، از ایذای افراد نظیر بستن‌ چشم و سایر اعضاء، تحقیر و استخفاف به آنان، اجتناب گردد.
۳) بازجویان و مأموران تحقیق از پوشاندن صورت و یا نشستن پشت سر متهم یا‌ بردن آنان به اماکن نامعلوم و کلاً اقدام‌های خلاف قانون خودداری کنند.

منبع: هفته‌نامه صوراسرافیل – ۹۶/۶/۴