مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح پنجشنبه ۹۶/۴/۲۹ – خانم‌ها (شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع))

DrNour Ali Tabandeh Majzoub Alishah 7 vijeبسم الله الرّحمن الرّحیم

سالروز حضرت جعفرصادق، وفات ایشان را به همه تسلیت می‌گوییم، همه‌مان عزاداریم. انشاءالله خداوند توفیقی بدهد که در‌‌ همان راهی که ایشان حرکت کردند ما جای پای ایشان را ببوسیم،‌‌ همان جوری حرکت [کنیم]. چون در قدیم رسم بود در عرب و به‌خصوص در عجم هم همینجور در ایران؛ که فرزند بزرگِ امامِ بزرگی را جانشین او تلقی می‌کردند. در مورد ائمه‌ی ما هم با توجه به اینکه پیغمبر جانشین تعیین کرد، علی جانشین تعیین کرد، به همین طریق این اعتقاد تقویت شد و منتظر تعیین جانشین بودند. از طرفی در اعرابِ آنجا خب جانشینِ پیغمبر را کسی می‌دانستند که در خاندانش بزرگ‌تر از همه باشد که آن هم علی بود و علی هم جانشین تعیین کرده بود. بعد از حضرت علی و حسنین که امام حسن رحلت فرمود امام حسین را تعیین کرده بود. همینجور ائمه‌ی ما هر کدام جانشین خودشان را تعیین کرده بودند و شیعیان هم بعد از رحلتِ هر امامی در جستجوی جانشین امام بودند که با او تجدید بیعت کنند. البته ائمه‌ی بعدی تا امام حسین اختلافی نبود چون امام حسین هم اینها در زمان حیات پیغمبر بودند و پیغمبر هم به حسنین؛ دو تا نوه‌ی خودش خیلی محبت کرد و می‌فرمود که حسن و حسین امام امت هستند چه قیام کنند چه آرام باشند. خب این دیگر برای مسلمین بهترین دلیل بود و الان همه‌ی مسلمانان جهان حسنین را هم احترام می‌گذارند به همین اعتبار. ولی بعد از شهادت امام حسن که خیلی واقعاً شرم‌آور بود که خلیفه‌ای که به نام اسلام می‌گوید من خلیفه هستم، نوه‌ی پیغمبر را شهید کند. ولی شد آنچه شد، و به همین طریق یزید خودش را ملعون مسلمانان در واقع کرد که حتی اهل سنت هم که خلفا را به اعتبار اینکه خلیفه‌ی پیغمبر و خدا بودند احترام می‌گذاشتند به یزید چندان اعتلایی ندارند و حتی یکی از بزرگان اهل سنت- من خودم ندیدم- ولی نقل قول از حضرت صالحعلیشاه، گفته بود: «من یزید را لعنت می‌کنم، اگر خداوند این لعنت را جایز نمی‌داند که ما لعنت کنیم من را روز آخر ببخشد، ولی فعلاً…» حالا به هر جهت همین جور در یک زمانی شیعیان خب همه تقریباً متمرکز بودند در اطاعت و پیروی از ائمه. البته ائمه هم مختلف بودند، اختلافاتی در چیز بود ولی عمده همین شیعه‌ی دوازده‌امامی بود. چون عده‌ی هر یک از ما شیعیان چون به امام معتقد بودیم و امام را جانشین پیغمبر می‌دانستیم، در واقع در بعد از رحلت پیغمبر خودمان را موظف به پیروی از امام می‌دانستیم. این است که کمتر تفرقه پیدا شد. ولی در بین مسلمینِ دیگر چون هر مجتهدی خودش را جانشین می‌دانست؛ در یک بار حساب کردند که در یک شهر بغداد که مرکز بود پانصد تا مجتهد بودند که هر کدام به نظر خودشان عمل می‌کردند و خب بعضی‌هایشان مورد علاقه‌ی حکومت هم بودند. کمااینکه در تاریخ نوشته‌اند- یک وقتی، حالا اسامی، اسم، لغت یادم می‌رود ولی- ابوحنیفه مجتهدی بود ولی خیلی مشهور نبود و همسایه‌ای داشت. این همسایه یک طاق خیلی بلندی داشت که وقتی ابوحنیفه با کاروان رد می‌شد، با خودش یا با… نمی‌توانست این باید سرش را می‌گرفت پایین که رد بشود. بار‌ها پیغام داد به همسایه‌اش که اینجا را کوتاه کن که من… گفت هر وقت- آن همسایه‌اش خیلی لجبازی کرد- بهش گفت من نگه می‌دارم، هر وقت تو خودت زور داشتی، قاضی‌القضات شدی خرابش کن. دنیا گشت و‌‌ همان جور هم شد. یعنی‌‌ همان شخص، قاضی‌القضات شد. جلسه‌ی اولی هم که می‌خواست بیاید رد بشود، دید این، ایستاد گفت این برج چیه؟ باید خرابش کنی. ایستاد که خرابش کردند بعد رد شد. این جور، به این جهت بعضی از علما، بعضی از دانشمندانی که علاقمند بودند به این که مسلمانی دچار تفرقه نشود، آمدند گشتند شش نفر دیدند از همه بیشتر پیرو دارند، گفتند همه هم باید پیرو این شش نفر باشند. بعد گشتند دیدند شش نفر هم زیاد است، چهارتاش کردند. گفتند همه باید پیرو این چهارنفر باشند که چهارنفر می‌دانید. و دیگر کسی، اجتهادی نگذاشتند. ولی شیعه به همین طریق بود. حضرت جعفر صادق منتها چون حکومت‌ها بعد از قضیه‌ی امام حسین و شقاوت خلیفه‌ی وقت، برای اینکه این شقاوت و این ننگ را از خلفا ببرند، آزاد‌تر گذاشته بودند که درس می‌خواندند، دروس فقهی خودشان. البته این درس غیر از آن جلسات شبانه‌ای بود که حضرت داشتند و معنویت را رواج می‌دادند. به این طریق حالا، رحلت فرمودند و جانشین آن حضرت هم امام موسی کاظم بود. ما شیعیانمان از‌‌ همان وقت منتظر دوازده نفر بودیم. چون شنیده بودیم از زبان پیغمبر که دوازده نفر هستند. منتها آن نفر دوازدهم کشته نشد. نفر دوازدهم غایب شد از نظرِ اغیار و ماند تا روز قیامت وقتی که همه‌ی حساب‌ها برسد، آن هست که حساب‌ها را ببیند. به هر جهت ما متوسل به آن حضرت می‌شویم و امام جعفر صادق هم بار‌ها فرموده است که نسل ما، نفر پنجم، ششم که حتماً به دنیا می‌آید، او غایب است. به هر جهت ما افکار، آثار، قوانینی که داریم همه از زمان حضرت جعفر صادق مدون شده است. قبل از آن هر مجتهدی خودش هر چه می‌گفت… ولی از آن زمان مدون شد. انشاءالله ما را در پیروی خودش موفق بدارد.